با تاییدات خداوند متعال «اراده ملوکانه و ذات شاهانه ما» چنین خواسته است که تورا از صمیم قلب دوست بداریم و «تاج» دلباختگی را بر سر نهاده در «کاخ» امید بر «تخت» انتظار بنشینم.
بیوفا. «رییس دفتر دربار» قلب «ما» می گوید که تو از «فرمان جهان مطاع» عشق سرپیچی کرده «نخست وزیر» التماس را که به سراغت فرستاده بودیم از «مجلس» انس خود طرد نموده «کشور» وجود ما را دست خوش «انقلاب» آه و زاری ساخته ای.
بی عاطفه جسور...، بگذار «دولت» لب ما با «ملت» گونه تو «همکاری نزدیک» کرده و «وحدت ملی» عشق را هرگز از دست ندهیم.
پیش از این راضی نشو که «لشکر» جرار فراق «فلک» دل مارا «مورد تاخت و تاز» قرار دهد...بیا...و بر سر «رعیت» عشق دست «شاهانه» بکش و ما را «مورد توجه مخصوص» قرار بده.
دلبر...شنیده ایم که «برخلاف نص صریح قانون» عشق و محبت «مشروطیت» وفا داری را نقض کرده و از سماجت و لجبازی «دیکتاتور» ناز وعتاب شده ای.
آه عزیز...کی می شود که ما «املاک اختصاصی» ات را متصرف شده «اولین سنگ بنای» محبت را «با دست مبارک» در آن نصب کنیم.
وای بر تو اگر به عشق ما توهین و جسارت کنی آنوقت است که تورا به دست «مختاری» غضب داده در «قصر قجر» فراموشی بیافکنیم و به «دکتر احمدی» کینه بگوییم که «آمپول هوای» شکنجه را به بدن تو تزریق کند.
این را بدان که اگر پاسخ ما را ندهی ناچار از «سلطنت» عشق «استعفا» داده «با خاندان سلطنتی» آه و ناله و زاری به طرف «موریس» هجران حرکت «خواهیم فرمود».
توفیق.شماره 2. 13 آبان ماه 1322
6060
نظر شما