۰ نفر
۱۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۹

استفاده از قالب نو در شعر کهن(!) از ابتکاراتی بوده که شاید فقط در زمان حیات مرحوم صابری متولد شد و رونق گرفت؛ «غزلواره نو» پشت انباری از این دست خلاقیت‌های انحصاری است.

شب، پنجره، انبر، ملاقه، روغن مار
من می‌روم شعری بگویم پشت انبار
یک کرگدن، یک سیب، یک آلو بخارا
یک هندوانه، سطل یخ، یک گوش بیکار
من، او، شما، شاید، همیشه، آه، باید
او، بنده، ایشان، احتمالاً شخص سرکار
خنده، عبور گیج گربه با هیاهو
گریه، سکوت و جیغ و یک دانه سگ هار
در «شعر نو» آری، گمانم، احتمالاً
از فرط بی‌پولی گرفتم، نبض شلوار
دسته چکم را باد می‌خواهد بقاپد
من سفت چسباندم خودم را کنج دیوار
در «جیب» دارم فندکی یکبار مصرف
آتش زده خود را برای چندمین بار
ما را صدا کن گر طلبکار آمد از راه
من می‌روم شعری بگویم پشت انبار

 

 


کارمندالشعرا. گل آقا. شماره 126. خرداد 1372
 

6060

کد خبر 239531

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • باران IR ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۱۰
    0 0
    آدم وقتی شعاری از این دست را میخونه به ادامه حیات غزل ، با مضامینی نو ، امیدوار میشه