پریموس سپید شعر من
- زیبا و آکبندست
ولیکن حیف،
راه لوله نفت چراغ شعر من
- بندست
معافم کن، معافم کن،
معافی قیمتش چند است؟!
***
من و هوشنگ،
یاران دبستانی
ولیکن بعد دیپلم، راهمان از یکدگر توفیرها دارد
منم سرباز پاس سه
و او در کنج ویلای پدرخوانده
کنار ویدئو
لم داده و «تخدیر!»ها دارد
کسی جیبی برای ما نمیدوزد
خداوند
اعلاءالدین جیب والد بنده
چرا آبی نمیسوزد؟
«دیوترم» سوادم
شصت گالن ظرفیت دارد
و هر گالن سواد زرد تطبیقی
ز دریای علوم عالی آزاد!
برای من «چقدری» آب خواهد خورد
«ابو هوشنگ!» میخندد
و بابای منِ یک لاقبا
از غصه خواهد مرد!
***
و باز امشب عروس حجلههای خندهناک طنز، بر تخت است
و وجداناً
اصل چرتگویی هم،
کمی سخت است
و در اینجا:
بخاری گازی شیک «عدالت» هم
گمانم، «ترموکوبلش» فاقد معیار استاندارد میباشد
شلنگ رودههای شعر نو هم
پنج یا ده یارد میباشد
بیا قیچی نما آن را
و گر قیچی نداری
«کارد» میباشد!
و در من شعر نو چون چشمه فیاض «خودسانسوری شاعر»
دَدَم وای، ای خدا
یک تیغ(!) میجوشد
و طفل شعر من هم ناگهان
لاستیکی انصاف میپوشد!
***
پریموس سپید شعر من
زیبا و آکبندست
ولیکن حیف،
راه لوله نفت چراغ شعر من
بندست
معافم کن، معافم کن
معافی قیمتش چند است؟!
گل آقا. شماره 94. مهر 1371
6060
نظر شما