این شعر زنده یاد هفته نامه(!) گل آقا که در آن به بخاری گازی عدالت و لاستیکی انصاف اشاره شده، اگرچه بوی نفت می‌دهد و برای 20 سال قبل است اما گویا برای آن دور دورها نیست!

پریموس سپید شعر من
-‌ زیبا و آکبندست
ولیکن حیف،
راه لوله نفت چراغ شعر من
-‌ بندست
معافم کن، معافم کن،
معافی قیمتش چند است؟!
*‌*‌*
من و هوشنگ،
یاران دبستانی
ولیکن بعد دیپلم، راهمان از یکدگر توفیرها دارد
منم سرباز پاس سه
و او در کنج ویلای پدرخوانده
کنار ویدئو
لم داده و «تخدیر!»ها دارد
کسی جیبی برای ما نمی‌دوزد
خداوند
اعلاء‌الدین جیب والد بنده
چرا آبی نمی‌سوزد؟
«دیوترم» سوادم
شصت گالن ظرفیت دارد
و هر گالن سواد زرد تطبیقی
ز دریای علوم عالی آزاد!
برای من «چقدری» آب خواهد خورد
«ابو هوشنگ!» می‌خندد
و بابای منِ یک لاقبا
از غصه خواهد مرد!
***
و باز امشب عروس حجله‌های خنده‌ناک طنز، بر تخت است
و وجداناً
اصل چرت‌گویی هم،
کمی سخت است
و در اینجا:
بخاری گازی شیک «عدالت» هم
گمانم، «ترموکوبلش» فاقد معیار استاندارد می‌باشد
شلنگ روده‌های شعر نو هم
پنج یا ده یارد می‌باشد
بیا قیچی نما آن را
و گر قیچی نداری
«کارد» می‌باشد!
و در من شعر نو چون چشمه فیاض «خودسانسوری شاعر»
دَدَم وای، ای خدا
یک تیغ(!) می‌جوشد
و طفل شعر من‌ هم ناگهان
لاستیکی انصاف می‌پوشد!
*‌*‌*
پریموس سپید شعر من
زیبا و آکبندست
ولیکن حیف،
راه لوله نفت چراغ شعر من
بندست
معافم کن، معافم کن
معافی قیمتش چند است؟!

 

 

گل آقا. شماره 94. مهر 1371

6060

کد خبر 248157

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۶:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
    7 0
    خداوندا علاء‌الدین جیب والد بنده چرا آبی نمی‌سوزد؟
  • بدون نام IR ۲۱:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
    6 0
    والا به این می گن طنز ولی خنده دارتر حال و روز ماست که از بیست سال پیش تا امروز هر روز بدتر از دیروز شده و پارتی بازی و فروش مدرک و معافی . خودسانسوری هم از آثار دوره سازندگیست

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین