۰ نفر
۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۶

کلاه قرمزی هنوز هم همان بچه‌ی شیرین و دوست داشتنی باقی مانده و پسر خاله هنوز هم حاضراست، برای دیگران توی صف برود تا نان و البته نفت بگیرد.

محبوبه ریاستی: تا حالا به تیک تیک ساعت گوش کردید؟ شاید گاهی این صدا آزار دهنده باشد، اما همیشه فقط در حد یک صدا نیست، تیک تیک ساعت نشانه‌ای از گذشت عمر ماست.عمری که مثل برق و باد می گذرد و برای همین ما هم خیلی متوجه آن نمی‌شویم.
 

چند وقت پیش با دیدن فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه به عقب برگشتم؛ زمانی که خودم خیلی با کلاه قرمزی و پسر خاله از نظر سنی فاصله نداشتم،آن موقع‌ها عاشق کلاه قرمزی بودم، به خصوص شیطنت‌هایش، و همین طور پسر خاله به خاطر معرفت ومهربانی هایش.


تیک تیک ساعت اما تندتر و تندتر شد و من بزرگتر و بزرگتر شدم، حالا من هستم که از کلاه قرمزی و پسر خاله دور شد‎ه‌ام و فاصله گرفته‌ام، اما کلاه قرمزی هنوز هم همان بچه‌ی شیرین و دوست داشتنی باقی مانده وپسر خاله هنوز هم حاضراست  برای دیگران توی صف برود تا نون و البته نفت بگیرد.


چقدر ساده بودیم ما، چقدر بی دغدغه زندگی می کردیم، چقدر راحت قصه کلاه قرمزی و آقای مجری را باور می کردیم، اما حالا نه قصه‌ها را باور داریم و نه حتی خودمان را. 
 

ای کاش یک ذره از مرام پسر خاله را از دنیای کودکی برای خودمان آورده بودیم ... وای که چقدر دلم برای آن همه صداقت و مهربانی تنگ شده، ای کاش یکی پیدا می‌شد و جلوی تیک تیک ساعت را می‌گرفت.


ای کاش هنوز هم روی کاغذ‌های کاهی می‌نوشتیم، اما همدیگر را  باور داشتیم، ای کاش هنوز هم کلاه قرمزی را توی آن تلویزیون‌های بزرگ و قدیمی می‌دیدیم و از دور هم بودن لذت می‌بردیم.


کاش می‌شد، همه ما یک کلاه قرمز از جنس کلاه عروسک کلاه قرمزی داشتیم تا هیچ وقت با دنیای قشنگ کودکی مان فاصله نمی‌گرفتیم. 


 اما تیک تیک ساعت ما را وادار کرد به جای خواندن ترانه قدیمی و زیبای آقای راننده بگوییم و بخوانیم که: با تولد رنج ما آغاز شد     غم کشیدن کار هر نقاش نیست
 5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 249195

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۸:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
    4 0
    ممنون ، واقعا زیبا بود
  • باران IR ۲۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
    7 0
    ... و یک دل سبز و بی کینه ...
  • سید مهدی ناظمیان IR ۲۰:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
    5 0
    واقعا" دست نویسنده درد نکنه :چقدر ساده بودیم ما، چقدر بی دغدغه زندگی می کردیم،ای کاش یک ذره از مرام پسر خاله را از دنیای کودکی برای خودمان آورده بودیم ... وای که چقدر دلم برای آن همه صداقت و مهربانی تنگ شده
  • بدون نام IR ۲۲:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
    0 0
    یادمه بچه بودیم عروسکشو داشتم. خیلی گشتم دنبالش. ای کاش میشد صاحبان عروسک بدونن که این عروسک ها برا ما عزیز. من یه مرد 28 ساله ام که دنبال یه عروسک که یاد آور بچگیمه میگردم.ولی نیست یا اگه هست بی کیفیته اگه تونستی بهشون بگو بسازنش
  • بدون نام IR ۲۲:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
    1 0
    lواقعا خوب و ساده نوشته شده . زیباست.
  • بدون نام IR ۲۳:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۷
    1 0
    بسیار زیبا و پر محتوا بود.....
  • بدون نام IR ۱۰:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۸
    1 0
    واقعا اون چیزی که توی ذهن من یا شاید ما بود و نمی تونستیم به زبون بیاریم خیلی ساده و زیبا بیان شده بود. لطفا باز هم از این نوع مطالب توی سایت بذارید. شاید بیشتر به خودمون رجوع کنیم!