همسر مهربان من باز آ
تا بخندیم و قس علی هذا...!
خانه بی تو اگرچه بی شام است
همه جا ساکت است و آرام است
دوری چانهی تو را دیده
تلفن هم گرفته خوابیده
تو بلایی شبیه رایانه
بی بلا هم مباد این خانه
گرنیایی به سینه ی دیوار
می زنم عکس های مسئله دار
چندتایی زن هنر پیشه
گرم کن های سردی گیشه
عکس مهناز خانم افشار
پوستر نوجوانی گلزار
چندتایی ربات کوکی هم
عکسی از مهدی سلوکی هم
چندتا پوستر نر و ماده
مثلا هدیه و رضا زاده..!
عکس زن های بد حجاب و قشنگ
تازه با جامه های خیلی تنگ
بغل عکس رنگی پت و مت
می زنم عکس خاله و عمّه ت!
جای آن قاب های شیک و نفیس
می زنم عکس تیم پرسپولیس
بعد هم با مجید اخشابی
می کنم کل سقف را آبی
این سخن حرف یک جهانگرد است:
بهترین رنگ این جهان زرد است
تخم های دوزرده خواهم کرد
کارهای نکرده خواهم کرد
الغرض هر چه عکس زن باشد
جایگاهش اتاق من باشد
نام این بسته بود فرهنگی
کاملا شیک کاملا رنگی
شعراز اینجا چو انتهای خیار
می شود اندکی خشونت بار
عملیات جدی بنده
عبرتت می شود در آینده
زن همسایه ی کناری من
هست منظور اصل کاری من
چند ماهی است پاک افسرده
شوهرش فکر می کنم مرده
همه هستند او که باید نیست
چشم خواهر برادری بد نیست!
وقت و بی وقت آش می آرد
نور بر قبر شوهرش بارد
سینه اش قد کوه غم دارد!
تازه کلی جهاز هم دارد
شعر من گر که هست نامفهوم
برو سر وقت مدت المعلوم
...
با توام با تو مهربان همسر
تف به شیطان بی پدر مادر
طرح فرهنگی مرا بپذیر
جان من بیش از این بهانه مگیر:
با تو من آشتی نخواهم کرد
با همان پا که رفته ای برگرد!
6060
نظر شما