مهرداد صدقی در این یادداشت طنز از بدشانسی‌های یک مار و دلسوزی برای این موجود ظریف و دوست‌داشتنی(!) در موقعیت‌های مختلف گفته است.

دلم برای ماری می‌سوزد که با دیدن لوله نفت تحقیر شده باشد.
دلم برای ماری می‌سوزد که به بی‌دست و پایی متهم شده باشد.
دلم برای ماری می‌سوزد که بفهمد مسافران هواپیمای (میانمار) است!
دلم برای ماری می‌سوزد که کامپیوترش هنگ کرده و نمی‌تواند به طور هم زمان دکلمه‌های Ctrl+Alt+Delete را فشار دهد.
دلم برای ماری می‌سوزد که در مجلس عروسی، ‌چون نمی‌تواند کف بزند، مجبور است فقط موج مکزیکی برود.
دلم برای ماری می‌سوزد که بخاطر یک انتقاد کوچک، به کودتای «خزنده» متهم شود.
دلم برای ماری می‌سوزد که در مسابقات مارپله از او تست دوپینگ بگیرند.
دلم برای ماری می‌سوزد که به زغم کوری، نتواند ثابت کند با ماری کوری نسبت دارد.
دلم برای ماری می‌سوزد که بخاطر آرتروز، مجبور است بجای حرکت مارپیچی S، مانند Z حرکت کند.
دلم برای ماری می‌سوزد که «زنگی» باشد اما بخاطر تذکر دیگران خود را روی ویبره گذاشته باشد.
دلم برای ماری می‌سوزد که همسرش پس از پوست اندازی، دیگر او را نشناسد.
دلم برای ماری می‌سوزد که زیر بار فشار زندگی، طول و عرضش برابر شده باشد.
دلم برای ماری می‌سوزد که وقتی به کافی شاپ می‌رود، باید فقط زهرمار بنوشد.
دلم برای ماری می‌سوزد که بی‌مار شده باشد.
و دلم برای ماری می‌سوزد که نام مادر زنش پونه باشد.
 

 

نقطه ته خط. سوره مهر

6060

کد خبر 256181

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سعید IR ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
    5 0
    این کتاب را خوانده ام. خط سومش اینطوری است: دلم برای ماری می سوزد که بفهمد مقصد مسافران هواپیما میانمار است
  • بدون نام IR ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
    4 0
    یک احسنت و هزار بارک الله خداوند یک مار دراز غیر سمی نصیب شما کند البته قشنگ
  • lila IR ۱۷:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
    2 0
    مثل همیشه عالی! ستون طنز این سایت حرف ندارد خداوکیلی.

آخرین اخبار