یکی از تبعات تحولات 20 ماه گذشته سوریه فشار زیادی است که از طرف دولتهای غربی روی “بشار اسد”، رئیسجمهوری سوریه، برای برکناری وی وارد می کنند. این فشارها هم سیاسی بود ه و هم به صورت نرم از طریق جنگ روانی و رسانهای اعمال میشود و پس از گذشت چند ماه از این تحولات، هم چنان ادامه داشته است. برخی از ذهنیتهای موجود در جبهه غرب بر این امر استوار است که اگر اسد از گردونه قدرت خارج شود، ثبات به سوریه بازخواهد گشت. اما به نظر می رسد متغیرهای جدید در صحنه سوریه آنقدر زیاد و تاثیرگذار است و وضعیت را به سمتی می برد که حتی برخی دیگر از تحلیلگران غربی امروز به این اعتقاد رسیده اند که ولو بشار اسد هم از قدرت برکنار شود در سوریه شاهد ثبات سیاسی و امنیتی نخواهیم بود بلکه هرج و مرج بیشتری به دلیل حضور جهادگران سلفی ایجاد خواهد شد.
البته این روزها اسد ایستادگی محکمی را از خود نشان داده و با وجود فشارهای گوناگون، مواضع وی درمصاحبه با شبکه تلویزیونی روسیه نشان داد که سستی در اظهاراتش وجود ندارد بلکه عزم وی برای ماندن و استمرار پایداری و مقاومت در برابر فشارهای خارجی هم چنان دیده می شود. اکنون این مسئله نیز مطرح است که آیا روند موجود در تحولات سوریه به سمت گسترش حضور نیروهای نظامی خارجی پیش خواهد رفت یا خیر؟ به نظرم باید در نظر داشت هرگونه دخالت نظامی در سوریه نیاز به یک توافق بینالمللی و قطعنامه جامعی در شورای امنیت دارد که البته روسیه و چین هم چنان ایستاده اند؛ از طرف دیگر موقعیت سوریه که در کنار مرزهای فلسطین اشغالی قرار دارد نیز بر حساسیت موضوع افزوده است. این امور تماما میزان مقاومت بشار اسد و نظام موجود در سوریه را درمقابل فشارهای خارجی افزایش داده است. شاید بسیاری بر این باورباشند که اگر قرار است عملیات خارجی درسوریه رخ دهد باید از طریق مرزهای ترکیه باشد و ترکیه به عنوان یک عضو ناتو و داشتن بیشترین تعداد نیروها در آن، بایداین کشور اقدام کننده اولیه باشد.
اما تصور من این است که اسد با برگههای قوتی که نشان داد در ترکیه دارد،از جمله بازیگری ای که با کردها در این زمینه صورت گرفت چه با کردهای مخالف دولت ترکیه و چه اقداماتی را که با کردهای سوریه برای عدم تحریک آنان علیه دولت خودش انجام داد، ابتکار عمل افراطی را از آنکارا گرفت. به عبارت دیگر سوریها با این اقدامات توانستند به نوعی بحران داخلی خودشان را به برخی حوزههای پیرامونی خودشان از جمله ترکیه منتقل کنند.
در رابطه با اجلاس مخالفان در دوحه که برای اتحاد وانسجام بیشتر آنها صورت گرفته نیز باید گفت غربیها و البته در راس آنها، آمریکاییها احساس کردند که با وضعیت فعلی به دلیل انشقاق و تفکیک میان مخالفان، نمیتوانند سرمایهگذاری جدی روی معارضه سوریه انجام دهند .اکنون غرب درنظر دارد مرحله دیگری را در سوریه به آزمون گذارد تا افراد دیگری نیز وارد سازمان معارضه شوند. اما به نظر میرسد پایان اختلاف معارضه به این سادگیها نباشد.می تواند شکلی از توافق صورت گیرد اما اصرار بیش از حد برخی جناحهای داخلی معارض از جمله اخوانالمسلمین که با هرگونه راهحل سیاسی با دولت مخالفت می کنند نشان میدهد که همچنان جناح مقابل به دنبال راه حل میانه نیست. در شرایط فعلی برای جلوگیری از تخریب بیشتر سوریه و آوارگی مردم، باید یک راه حل میانه پیدا کرد و در این راهحل نیز باید به خود مردم سوریه نقش داده شود. راه حلی که به معنی واگذاری آینده سوریه به مردم از طریق انتخابات و صندوقهای رای میسر خواهد شد. اگر این اتفاق صورت بگیرد این مردم هستند که به صورت منطقی، مشروعیت نظام آینده خود را رقم میزنند؛ نه دخالت خارجی و پول عربی.
منبع : سایت قانون
نظر شما