شروع فعالیتهای حرفهای و تئاتریحسین پارسایی به ابتدای دهه 60 بازمیگردد، همزمان با پیروزی انقلاب و چند اثر نمایشی که حاصل علاقه و تجربیات شخصی او بود. او همزمان با شروع جنگ، چندین نمایش از جمله «طریق عشق» را تدارک دید، در سالهایی که جامعه متاثر از فضای جنگ و حال و هوای پیروزی انقلاب بود، او این نمایشها را با این موضوعات به روی صحنه برد که علاوه بر شهر خودش قم در مناطق جنگی نیز ماهها اجرا شد.
اما او این دهه را بیشتر دهه تجربه اندوختن و آموختن میداند. بعدتر فعالیت حرفهای او در تئاتر با رفتن به دانشگاه و تاسیس گروه «آیین» در سال 74 در قم شکل جدیتری به خود گرفت.
پارسایی امسال در جشنواره تئاتر فجر نمایش «سردار مهر و ماه» را به روی صحنه برد، روایت سرداری که به دنبال دریایی از حقیقت است. شخصیتها در این نمایش نگاه خود را دارند اما در مواجه این دو با یکدیگر حقیقت نمایان میشود.
سابقه حضوراین کارگردان در جشنواره تئاتر فجر به سالهای پایانی دهه شصت برمیگردد. تا پیش از آن او به همراه عدهای که در آن سالها کار تئاتر میکردند به فکر شکلگیری هسته مرکزی گروه و همچنین اجرای عمومی بودند.

پارسایی به خبرآنلاین میگوید: «تقریبا تا سال 67 علاوه بر فعالیت حرفهای در قم و بعضا در تهران و جشنوارههای نمایشی در مناطق جنگی نیز اجرا می رفتیم.»
گروه «آیین» در آن دوران یکی از معدود گروههای فعال شهرستانی بود که کارش را در قم شروع کرد. حسین پارسایی، سیدحسین فداییحسین، محمدرضا آزاد و مجید ملا محمدی هسته مرکزی گروه بودند که از سال 1368 کارشان را شروع کردند و در نهایت سال 1378 نام آیین را برگزیدند که بعدها کورش زارعی، علی فرحناک، سید جواد طاهری، احمد سلیمانی و ... به این جمع اضافه شدند.
حسین پارسایی با گروه نمایشیاش و در مقام بازیگر/ کارگردان و مشاور، اجراهای زیادی روی صحنه داشته: «شبیه پدر»،«تپه افلاک»،«هزار و دومین شب شهرزاد»،«کانال کمیل»،«هذیان»،«آینهای توی سقف»،«طوفان روح»، «قصیده بلند باران»،«یلدا»و... از جمله نمایشهایی بود که میتوان به آن اشاره کرد، اما بعدها با پذیرفتن مسوولیت دولتی در سال 83 از گروه منفک شد و تنها یک بار با همکاری مجید انتظامی موسیقی نمایش «این فصل را با من بخوان» را در دو سال متوالی 86 و 87 در تالار وحدت روی صحنه برد.
اولین کاری که او با آن در جشنواره تئاتر فجر حضوری موفق داشت نمایش «به گل نشستگان» نوشته حسن باستانی به کارگردانی علی فرحناک بود که سال 1374 در چهاردهمین جشنواره تئاترفجر به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شد.
پارسایی میگوید:«این اولین حضور حرفهای من در فجر بود. قبل از آن در جشنوارههای دفاع مقدس و سوره برنده جوایز متعددی در کارگردانی و بازیگری شده بودم. البته در دورههای قبل از جشنواره چهاردهم درتاتر فجر حضورکمرنگی داشتم.»
او درباره این موضوع که آیا جایزه گرفتن باعث شد او در کارش جدیتر شود میگوید:«به این موضوع فکر نکردهام که اگر جایزه نمیگرفتم و یا مورد توجه قرار نمیگرفتم چه اتفاقی میافتاد ولی باید بگویم که با گرفتن جایزه انگیزهام دو چندان شد ، من سعی کردم از این فرصت طلایی استفاده کنم،. از طرف دیگر این جایزه باعث دلگرمی بقیه شهرستانیها شد. من معتقدم هر جایزه همانقدر موثر است که مخرب. امثال این جایزهها اگر با آگاهی و معرفت باشد باعث پیشرفت میشود در غیر اینصورت شاید مخرب هم باشد.»
اما او در سال 78 با نمایش «هذیان» در جشنواره شرکت داشت نمایشی که نوشته مرتضی سخاوت بود و پارسایی کارگردانی آن را بر عهده داشت. این نمایش هم برای این کارگردان موفقیتهایی را به همراه داشت که در نهایت چند جایزه در بخشهای مختلف دریافت کرد.
«قصیده بلند باران» و «یلدا» آثار دیگری بود که سالهای بعد پارسایی به جشنواره برد ولی از سال 83 او به بدنه مدیریتی تئاتر پیوست و از کارهایی تئاتر جدا شد، او میگوید: « همیشه و در هر کجا صحنه تئاتر را بر عرصه ی مدیریت ترجیح میدهم و غبطه سال هایی را میخورمکه از دست دادم. ولی همچنان تجربه می کنم و میآموزم.»
او درباره حضور گروههای شهرستانی در جشنواره فجر میگوید:« اکنون سطح توقع گروهها با امثال جوانانی در دوره ما خیلی متفاوت است، ما آن قدر شیفته وعلاقمند بودیم که همه چیز را فدای تئاتر میکردیم، نمیخواهم بگویم که الان اینطور نیست؛ ولی در آن زمان گروههای نمایشی زیادی نبودند و مناسبات سادهتر برگزار میشد.»
به گفته پارسایی در این سه دهه انگیزهها خیلی متفاوت بوده است، در حالی که در دهه ما نوع مطالبات متفاوت بود.

او درباره مدیریت تئاتر در سالها ی دور یادآور میشود:«آن زمان همسویی بیشتری بین مدیران و تئاتریها وجود داشت و بعضا از دوران طلایی دکتر منتظری نام میبرند. باید پرسید چرا و چه فاکتور هایی وجود داشته است؟ بعدها به طور طبیعی فارغالتحصیلان زیادی در تهران ماندند و به فراخور زمان گروه های زیادی تشکیل شد، خیلی از بازیگران کارگردانی را تجربه کردند تعدادی از گروه ها به چند دسته تبدیل شدند و هر کدام مستقل شدند. از سوی دیگر ادبیات گفتوگو هم متفاوت بود، همراهی و همدلی رایج بود و حرمت و کرامت انسانی آدمها بیشتر رعایت میشد. هر چه در این سه دهه زمان سپری شد فاصلهها بیشتر شد. اکنون نقطه مشترک همه ما برای تعالی تاتر کجاست؟»
این کارگردان تئاتر میگوید: «وقتی به عنوان هنرجو کارم را آغاز کردم، همسویی بیشتری وجود داشت و به ذات تئاتر توجه میشد؛ همه چیز در کنار هم در کمال صمیمیت و آرامش بود و همینطور که زمان سپری شد؛ جمعیت تئاتری ما هم بیشتر و بیشتر شد.غافل از اینکه عرضه و تقاضا برابر نیست، گاه سلایق دورههای مدیریتی بر تولیدات سایه افکنده که موجب برخی آمد و رفت هنرمندان در این سالها شد.»
او البته تاکید دارد که نمیتوان منکر استعدادهایی شد که از گذر جشنوارههای مختلف خود را نشان داده و خوش درخشیدهاند.
این مدیر پیشین تئاتر بر این باور است که هنر تئاتر به عنوان یک هنر انسانی نیازمند خرد جمعی است و اگر بتوان در این مسیر حرکت کرد آن چه شایسته این هنر است نمود مییابد. این مشارکت باید تاجایی باشد که یک هنرمند به همان اندازه مسوول باشد که یک مدیر و یک مدیر به همان اندازه دغدغه تولید اثر داشته باشد که یک هنرمند.
پارسایی همچنین متذکر میشود که همه چیز را نباید از منظر مدیر عالی تاتر دید و یادآور میشود: «باید با حسن نیت و اعتماد متقابل بین هنرمندان و مدیران گام برداشت تا با تدبیر و در سایه تعامل و آرامش از موانع عبور کنیم.»
او رسالت هنرمند را به عنوان یکی از رسولان هنری جامعه بسیار مهم میداند و بر این باور است که نسل جوان تئاتر امروز جسارتی ستودنی دارد.
پارسایی همچنین یادآور میشود: «از گذشته تنها مسوولیت یک اثر هنری متوجه دستگاه نظارتی بوده و هست، من این موضوع را درست نمی دانم بلکه همه ما مسوول هستیم. این نکته هم باید در نظر داشت که گاه اعمال سلیقه در حوزه های نظارتی موجب نزول خلاقیت یک اثر شده و از هنرمند سلب مسوولیت می شود این در حالی است که خالق یک اثر هنری در مقابل جامعه و مخاطبانش پاسخگوست. پس باید شرایطی را فراهم کرد تا تاتر ضمن پایبندی به اصول اخلاقی و رسالت فرهنگیاش ( که نوعا چنین است) همچون آیینه انعکاس دهنده زشتیها و زیبایهای جامعه خودش باشد.»
57244
نظر شما