۰ نفر
۲۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۵:۵۱
گفتمانی نو در فصل همدلی

نصرت الله تاجیک

مردم ایران با صداقت و روی خوش نشان دادن از سوی مسئولین کشور و طلب رهبران سیاسی اردوگاه اصلاح طلبی و اعتدالگرائی برای حضور در صحنه و دوری از تند خوئی و پرده دریهای مرسوم دنیای سیاست آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و بار دیگر برای سهیم شدن در حل مشکلات کشور به پای صندوقهای رای امدند تا نقطه اغازینی باشد برای همدلی جهت حل مشکلات و رشد و توسعه کشور. این حضور شکوهمند مسئولیت رئیس جمهور و دولت آینده را دو چندان نموده و آنها را با چالشها، انتظارات و مطالبات جمع شده بحق مردم در صحنه داخلی و خارجی روبرو نموده است. بدون آنکه قصد ایجاد توقع غیر واقعی داشته باشم و از آنجا که مردم ایران نه زیاده خواه هستند و نه غیر منطقی امیدوارم دولت آینده روش متفاوتی برای مدیریت جامعه و حل مسائل و مشکلاتش بکار گیرد و گفتمانی جدید اغاز نماید.

دولت جدید باید و ناگزیر است گفتمانی نو در طراحی سیاستهای اجتماعی، اقتصادی، مدیریت سیاسی کشور، اداره جامعه و نیز دخالت مردم و نخبگان جامعه در صحنه تصمیم گیریها در پیش بگیرد که بتواند مشکلات و چالشهای فرا روی کشور و در راس آنها مسئله اقتصادی و معیشت مردم، آزادی مصرحه در قانون اساسی و نحوه سازماندهی نیروهای جامعه و گسترش جوامع مدنی و حضور آنان در جامعه و سطح تصمیم سازیها را حل کند. اما بخشی از مشکلاتی که دولت آینده با آن روبرو خواهد بود به سیاست خارجی مربوط میشود که شاید این مقاله هم زمینه شروع اینگونه بحثها میان نخبگان و محافل سیاسی و دانشگاهی شود و هم نکات قابل استفاده آن مورد توجه طراحان و برنامه ریزان سیاست خارجی دولت آینده قرار گیرد.  

پدیدهای سیاسی مخصوصا در عرصه سیاست خارجی همواره چند وجهی و چند علتی هستند و پروسه خلق و تولید فرصت و تهدید را توامان در بر دارند. هنر سیاست خارجی و طراحان و یا دست اندرکاران آن کاستن از غلظت تهدیدها و افزایش چگالی فرصتها از طریق مدیریت راهبردی تحولات در صحنه بین المللی است. از این منظر است که فقدان راهبرد سیاسی که متاسفانه در این چند سال اخیر سیاست خارجی ایران به شدت از آن رنج برده است نقش خود را در تحولات کشور در صحنه جهانی، روابط دوجانبه و منطقه ائی و روابط بین الملل نشان میدهد.

در جهان کنونی که مشخصه اصلی آن سرعت تغییر، نرخ افزایش آن، شتاب تغییرات و نه خود تغییر است و از طرف دیگر نیز سیاست خارجی کشور تلفیقی از مفاهیم انتزاعی همچون آرمانها، ارزشها، اصول، اهداف و تعاریف خاص قانون اساسی کشور از منافع و امنیت ملی، استقلال، جهتگیری سیاست خارجی و... از یک طرف که عموما" نیز تا حدی ثابت هستند و واقعیات عینی مانند تحولات عملی عرصه سیاسی و بین المللی که از متغیرهای با درجه بالا از طرف دیگر است، استفاده از فرمول کاهش ریسک یا ایمن سازی[1] طراحی های سیاست خارجی امری ضروری است که متاسفانه هم در ادبیات این حوزه در ایران وجود ندارد یعنی دانشگاهها به آن نپرداخته اند و هم دست اندرکاران سیاست خارجی به آن توجه نداشته و از خواص آن بهره برداری نکرده اند.

سیاست ایمن سازی و یا کاهش ریسک در سیاست خارجی نباید با سیاست مهار، مهار دوگانه[2] ، توازن[3] و یا حتی درگیر و متعهد ساختن[4] که عموما" انتخابهای راهبردی مستقیمی هستند اشتباه شود. در سیاست مهار کشور مهار شده به موضع دفاعی و عکس العمل وادار میشود. سیاست توازن معمولا از سوی کشورهای کوچک دنبال میشود و نه قدرتهای بزرگ. ولی در مفهوم کاهش ریسک و ایمن سازی نوعی اطمینان بخشی از سوی دولتهائی که این راهبرد را در رابطه با یکدیگر برای گذر از یک مرحله به مرحله بعدی روابط انتخاب کرده اند وجود دارد. در راهبرد ایمن سازی روابط خارجی ترکیبی از راهبردهای مستقیم مهار و توازن بطور همزمان بکار گرفته میشود که این راهبرد اگر چه مهار و توازن را در دل خود دارد ولی ماهیتا" با آنها فرق زیادی دارد و حتی راهبرد درگیر و متعهد کردن را نیز در بر میگیرد.

چنانچه این مدل در طراحی و سیاستگذاریها در سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد هر تحولی که در آن صحنه اتفاق افتد مقداری امتیاز به نفع روابط خارجی کشور کسب شده و موقعیت ما را در روابط بین المللی بالا خواهد برد. عامل زمان در سیاست ایمن سازی نقش بسیار موثری دارد و چنانچه از آن غفلت شود نباید شکست آن سیاست را دور از ذهن دانست. یکی از کاربردهای این راهبرد حل مسائل هسته ائی بطور خاص و چگونگی تنظیم رابطه ایران و غرب و در راس آن آمریکا بطور عام است.

نگاهی به تصویر بزرگ تحولات بین المللی و منطقه ائی و آنچه در دنیای کنونی میگذرد و یکه تازی آمریکا نشان از تغییر معادلات جهانی و توازن جدیدی از قوای بین المللی داشته و بنظر میرسد آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سر سختی و نا دیده گرفتن ایران و پتانسیلهایش دارای اهداف و اغراض دراز مدت است و نحوه تعامل با این امر نیاز به اتخاذ راهبردهای کلان در سیاست خارجی برای گذر از چالشهای فرا رو در پرتو بررسی و اعمال روندهای کلان نظام بین الملل در هزاره سوم در طراحی سیاست خارجی است که باید نخبگان جامعه آن را از دست اندرکاران سیاست خارجی دولت جدید طلب کنند.

زیرا اهمیت روزافزون ایران در صحنه بین المللی در کنار جایگاه بی مانند منطقه ای اش باعث شده که آمریکا نیازمند درک مناسبی از سیاست خارجی ایران که از حس شدید استقلال طلبی و فرهنگ مقاومت در برابر زور و سلطه از سوی قدرت های بیگانه ریشه می گیرد، باشد. زیرا حافظه تاریخی مردم ایران برخی حقارتهای معاصری را که از طرف کشورهای غربی و به ویژه آمریکا در زمان رژیم شاه و نیز این سی و چهار سال پیروزی انقلاب اسلامی به آن تحمیل شد را به یاد بیاورد. لذا در هر نوع تعاملی با آمریکا، ایران هیچگونه فشار یا تهدیدی را نمی پذیرد و تنها در صورت وجود احترام و سعی در از بین بردن فضای بی اعتمادی بین دو کشور حاضر به تعامل مثبت و سازنده در مورد مسائل و مشکلات منطقه است. آمریکا باید ارزیابی واقع بینانه ای از قدرت ایران در خاورمیانه و خلیج فارس داشته باشد، مشروعیت انقلاب اسلامی و منافع ملی ایران را به رسمیت بشناسد و باید اتکای خود بر سیاست مهار و تحریم که موجب تضعیف حکومت نشده بلکه به شدت به مردم ایران لطمه وارد ساخته را مورد تجدیدنظر قرار دهد. در اینصورت ایران و آمریکا در یک روند مساوی و متعادل نسبت به یکدیگر به ایمن سازی اقدامات سیاسی خود علیه یکدیگر پرداخته و قدم به قدم با حل پله ائی مشکلات خود فرایند ایجاد فضای اعتماد و اطمینان را نسبت به یکدیگر دنبال خواهند کرد.



[1] Hedging in Foreign policy

[2] Dual Containment

[3] Balancing

[4] Engagement

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 298804

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =