از صبر عبادی  تا صبر سیاسی در حکومت اسلامی

امروز در فضای سیاسی کشور نیاز جدی به گفتگو،اعتدال و صبر سیاسی و به رسمیت شناختن گوناگونی فرهنگی و تعامل قدرت مندانه با جهان در همه ی ابعاد داریم

جهان اسلام و به ویژه جامعه ی مسلمانان خاورمیانه در وضعیت ناپایدار و آشفته ای به سر می برند.این وضعیت معلول عواملی همچون فقدان مرجعیت یا هدایت گری دینی ،تفسیرهای متعارض و رادیکال از اسلام،ناکارآمدی های اقتصادی و همراه شدن استبداد داخلی با مداخله ی خارجی به شیوه های جدید است .مجموعه ی این عوامل سبب شکل گیری تصویری بسیار نامطلوب از جهان اسلام شده و مسلمانان در دور باطلی از خشونت مستمر گرفتار شده اند.هنگامی که به تیتر اخبار روزانه نگاه می کنیم، در قلب کشورهای مسلمان نمادهای خشونت مسلمانان علیه مسلمانان را می بینیم و می شنویم . در یک نکته اساسی می توان توافق داشت که این وضعیت ،ذاتی اسلام،آموزه های قرآن و سیره ی پیامبر محبوب و اخلاقی ما ، که خداوند او را رحمت بر عالمیان معرفی کرده، نبوده،بلکه عارضه ی تلقی ناصواب و رفتار ناصواب و به خصوص غیر اعتدالی بخشی از نخبگان و قشرهای اجتماعی در پیوند با پوپولیسم است که موجب شده است مسلمانان در دور باطلی از خشونت گرفتارشوند.

بحثی را که آغاز می کنم تلاشی برای چگونگی الگو شدن یک نقطه جغرافیایی از جهان اسلام است که امروزه به برکت انقلاب اسلامی تلاش می کند راهی میانه را بپیماید که فراتر ازلیبرالیسم است و حتی با معرفی ارزش های فراتر از آن در درون ،الگویی مناسب و اخلاقی معرفی خواهد کرد،الگویی که لزوما باید از ناسیونالیسم افراطی و سکولاریسم به عنوان تنها نسخه ی روشنفکران برای آینده عبور کند.این راه میانه نیازمند توجه به نخبگان مسلمانی است که در نقطه ی مقابل دیدگاه های قشری و سلفی و طالبانی قرار دارند. بر این مبنا نخبگان مسلمان در همه جا باید تلاش خود را دوچندان کنند تا مفهوم تساهل (Tolerance)را در اسلام گسترش دهند.امینا ودود یک زن پیشرو در این زمینه می نویسد:آنچه مورد نیاز است صرفا یک تلاش فکری و تفسیری نیست،بلکه یک همکاری عمیق تر میان متفکران و مسلمانان عادی است که با جمعیتی بالغ بر 1 میلیارد نفر تلاش کرده اند اسلام را ازاعمالی که افراط گراها مرتکب می شوند منزه و پاک سازند،افراط گراهایی که حتی نیم درصد جمعیت مسلمانان را نیز تشکیل نمی دهند.به عبارت دیگر اکنون زمان آن است که یک نیاز اخلاقی در اسلام معاصر زنده شود.
اما مشکل کجاست؟براین مبناخالد ابوالفضل یک اسلام شناس و استاد UCAL می نویسد:مهمترین چالش جامعه ی ما این است که چگونه می توان اخلاق دینی را در عصر کثرت گرایی حفظ کرد؟ او تراژدی واقعی دانش پژوهی اسلام مدرن را ادراک نکردن دو بخش کلاسیک و مدرن جوامع اسلامی از ابزار فهم سنت کلاسیک و مدرنیته به صورت دوجانبه می داند.
خالد ابوالفضل اسلام را دین گفت و گوی اخلاقی و اقدام جمعی برای نیکی اخلاقی می داند و معتقد است متن قرآن باید در بستر زمان و مقتضیات تاریخی و با نگاه مفسر و خواننده و نوع قرائت متن(کسی که متعصبانه و نامتساهلانه می بیند و برعکس)باید دیدو حفظ اخلاق دینی هدف است و حکومت اسلامی ابزاری برای رسیدن به عدالت است.جان اسپوزیتو در مناظره ای متنی نیز بر گفتار خالد ابوالفضل صحه می گذارد و در باب مساله ی جهاد آن را تعبیر در راه نوسازی و گشایش جبهه های دینی ،فکری،معنوی و اخلاقی می داند که نیاز به فرایند فراگیر تفسیر مجدد(اجتهاد)دارد.آنچه ابوالفضل می گوید بیشتر تساهل در دنیای غرب به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر و ایجاد موج رادیکالی غرب به واسطه ی اقدامات القاعده بوده است.او می گوید از عصر استعمار نگاه سرزنش آمیز به مسلمانان دو واکنش عمده ایجاد کرده است،ابتدا واکنشی پوزش طلبانه و دوم معترضانه و مبارزه جویانه..اما فراتر از بحث های تساهلی طیف فکری خالدابوالفضل ،که آن را بسیار برای دنیای اسلام در معرفی چهره ی مومنانه و آزادی خواهانه اسلام می پسندم، براین باورم که بازسازی چهره ی اخلاقی اسلام نباید مبتنی بر خوشایند غرب باشد،بلکه وظیفه ی مشترکی است که همه ی مسلمانان و نخبگان آن باید بر اساس سه اصل گفتگو ،اعتدال و صبر سیاسی با بازسازی با بازسازی درون کشورهای اسلامی به آن مبادرت کنند.ممکن است مسلمانان، بسیاری از مفاهیم اخلاقی را به کار گیرند که حقوق بشر یا ارزش های لیبرالی را هم پوشش بدهد و این تنها در سایه ی گسترش مدل تساهل در یک جامعه ی خاص به نام ایران با حکومت اسلامی است.من از تساهل به واژه ی بنیادین صبر گذر می کنم.واژه کلیدی صبر103 بار در 93 آیه و 45 سوره ی قرآن به کار رفته است.آنچه از متون کلاسیک دیده ام و از فقها و استادان اخلاق شنیده یا خوانده ام همواره واژه صبر به معنای صبر بر گناه ،بر مصیبت و طاعت معنا شده است.خواجه نصیرطوسی صبر را بازداشتن نفس از بی تابی در برابر ناملایمات و مصایب می داند.صبر باطن را از اضطراب و زبان را از شکایت و اعضا و جوارح را از حرکات غیر عادی باز میدارد.لکن در این نوشتار من صبر سیاسی و صبر در درون حکومت اسلامی را جایگزین تساهل فرض می کنم.چند گزاره برای ابتدا و انتهای این فرض برای پیشبرد این بحث خام و ابتدایی لازم است:


1-حکومت اسلامی ذات اصلاح پذیری دارد و این امر باید به اقتضای شرایط و تحولات توسط نخبگان درون خود و در چارچوب گفتگو ،اعتدال و صبر سیاسی معنا شود.نزاع مقدس و غیر مقدس گروه های افراطی که نماینده اسلام نیستند،تنها چهره ی سخت گیر،سرکوب گرایانه و متعصبانه از اسلام را بازتاب می دهد.قدرت نرم و چهره ی قدرتمنددر چارچوب گفتگو و صبر سیاسی در جوامع اسلامی ممکن است.در مقابل جامعه ی اسلامی دنیای سرمایه داری قرار دارد،ورود مسلمانان در مقابل دنیای سرمایه داری با جهاد سخت افزارانه مناسب فضای امروز جهان نیست،فضای سرمایه داری باید از درون ظهور و فروپاشی تمدنی و یا اصلاح درونی خود معنا شود.فرض کنیم دنیای سرمایه داری همسایه ی دنیای اسلام است.حسادت ،فروپاشی و انهدام و میراث خواری سیاست مناسبی برای همسایه مسلمان نیست،تنها به خشونت های موردی دامن می زند،بلکه رقابت با اتکا به پیام های قرانی و ساخت تمدن مشابه و برتر راه کار است.این توان در درون امت اسلام نهفته و بالقوه وجود دارد.


2-در این فضا تنها ارزش اسلام قدرت اخلاقی و پیروی از اخلاق پیامبر است که توان تعامل با غرب را دارد.خارج از آن هیچ امری جایگزین در اسلام وجود ندارد.اگر قرار باشد مثال یا تشبیهی کنیم نقشی که پیامبر در اسلام دارد،مانند نقشی است که مسیح در مسیحیت دارد.اما با تفاوت اینکه نقش پیامبر در صورت بروز واقعی بسیار فراگیرتر است و در حالی که اکنون مغفول مانده و غریب ترین نقش را در جهان اسلام دارد،زیرا بسیاری مذاهب گوناگون بر آن نقش پیشی گرفته اند.دهه های آینده قدرت اخلاقی و بازگشت به اخلاق پیامبر(رحمت بر عالمیان) و الگوی رحمت و رحمانیت پاسخگوی نیاز بشر است.هر امری خارج از چارچوب آن را نمی توان به سادگی به اسلام منتسب کرد،بلکه در قالب خودخواهی های فردی و گروهی معنا می یابد.به معنای دیگرحتی سراسرنظام مقابله مسلمانان با کفار و یا اهل کتاب اخلاقی است.سوره118و119و120آل عمران ازفساد،رنج و مشقت و کینه توزی آن ها می گوید و از شادمان شدن آن ها بر اندوه مسلمانان،اما مسلمانان را به کدام واکنش دعوت می کند؟به شکیبایی و پرهیزکاری و احاله ی موضوع به مدیریت پروردگار.نسخه ی قرآنی، دفاعی سراسر اخلاقی است .


3-اسلام فرایندی سلطه طبانه در تقسیم جهان به دارالکفر و دارالحرب ندارد،در اسلام امت های دیگر و شعوب و قبایل به رسمیت شناخته شده اند.مفهوم دارالاسلام و دار الحرب با ورود به جامعه ی شبکه ای ارتباطاتی بازتاب دهنده ی شرایط امروز نیست،در جهان مدرن هر مسلمان می تواند دارای شبکه یا پایگاهی در شبکه های اجتماعی برای تبلیغ باشدو در هر نقطه ی جغرافیایی جهان فعال باشد.ام القرا برابر منطق قرآن کعبه است و قریه های دیگر تابعی از ام القرا(به مفهوم معنوی) هستند. خطای تمدن غرب در هژمونی کردن فضای جهانی و تکبر و سلطه جویی و نابودگری نباید منطق آینده ی امت اسلامی باشد.منطق امت اسلام بر مبنای بخشش و دوست داشتن همه ی ابنای بشر قرار دارد.


4-استبداد و عدم تساهل و خشونت خواستن و تمایل به تحریک به جهاد با اشکال مختلف ،تمایل غرب برای ادامه ی منافع اوست،از این تله هاباید گذر کنیم.


5-به گفتار درست استاد اخلاق دانشگاه هاروارد توماس اسکانلون استناد می کنم که می گوید:نظریه ی اخلاقی و درست باید قادر باشدتا تفاوت ها میان جوامع گوناگون و متنوع را مورد محاسبه قرار دهد.نظریه ی اخلاقی باید قادر باشد که به افراد بگوید در مواردی که تفاوت های فرهنگی وجود داردچگونه رفتار و عمل کنند و چه کاری را ملزم هستند انجام دهند و چه کاری را نباید انجام دهند.
بنابر این نیاز امروز جامعه ی ما تدوین این الگوی اخلاقی چندجانبه و فراگیراست.


اما پس از این گزاره ها، در داخل یک کشور با هویت اسلامی، هدف اساسی و نهایی حکومت ایجاد عدالت است و در مسیر عدالت طلبی ما با مدل پراکنده ای که در جهان مواجهیم در داخل یک کشور هم مواجهیم.به عبارت دیگر یک کشور مانند ایران با اقوام و مذاهب و ادیان مختلف و گرایشات فرهنگی متفاوت دارای همان مشکلاتی است که جامعه ی جهانی دارد.لذا ما در داخل ناچاریم در محیط جغرافیایی محدود و با امکانات و توانایی های داخلی الگوی شایسته برای حکمرانی با اسباب و وسایل در اختیار ایجاد کنیم . در این الگو ضمن پذیرش چندگونگی فرهنگی و قبول انسان هایی با علائق مختلف و سبک زندگی مختلف تحت عنوان حکومت اسلامی همه را پوشش دهیم و زیر چتری از رحمت و برکت گرد می آوریم.این کار جز با اعتدال و صبر سیاسی در حکومت سیاسی حاصل نمی شود.چون قرار است سکولارها ،لیبرال ها و همه ی مذاهب و ادیان همگی با رضایت در درون ساختار حکومت اسلامی زندگی و کار کنند که اگر جز این باشد ،تحولی در پیش رو نخواهد بود و هرآینه نظام اسلامی علاوه بر اینکه گفتمان رایج خود را ادامه می دهد، همواره باید نگرانی جدی از ورود جریان لیبرال و سکولار را داشته باشدکه این روزها مکرر از زبان مسئولان شنیده می شود.من معتقدم اگر فرض کنیم قدرت در نهایت به دست سکولارها برسد،برابر منطق قرآن آن ها تساهل لازم برای پذیرش گروه مومنان را ندارند،کمااینکه در غرب تمدن پذیرش حجاب را ندارند،اما این ظرفیت با استفاده از صبر مومنان خواهد بود که رفتارهای غیر مومنان را در درون حکومت خود به عنوان صالحان زمین بپذیرند و تنها رفتار آن ها بشیری و نذیری باشد. الگوی رفتاری یک جانبه ، منطق پیامبر نیست،منطق پیامبر آزادی و انتخاب در شرایطی است که فرد آگاهانه به مفهوم تقوای درونی برسد.گفتگو،اعتدال و صبر سیاسی گسترش رواداری و تحمل نسبت به ابزارهایی است که جهان لیبرال آن را تولید و اشاعه می دهد. گفتگو،اعتدال و صبر سیاسی تنها مربوط به ارکان حکومت نیست،گرچه مهمترین مجری اوست،اقشار مختلف مردم هم با هر زمینه ی فکری باید آن را در درون وجدان اخلاقی خود بپرورانند. بستر صبر سیاسی باید به حدی گسترده شود که با ایجاد فضای باز و تعامل گسترده در امور فناوری ارتباطی،یا گسترش ماهواره ها و یا کتاب و نشریات متعددخطری برای کشور تلقی نگردد.در این بستر هرکس انتخاب می کند،اما انتخاب یک مومن معتقد در حیطه ی تقوای درونی اوست،او در محیطی آزاد مکلف به مبارزه با نفس اماره برای رسیدن به تعادل درونی و تقواست و آزمایش برای کسب بهشت در فضای انتخاب امکان پذیراست .فضاهای ایجاد شده از سوی جهان لیبرال آزمایش مومنان در دنیاست ،زیرا مومنان بدون آزمایش برابر هشدار صریح قرآن رها نمی شوند.این آزمایش از جهاد سخت در دوران پیامبر به جهاد نرم در جهان فعلی تبدیل شده است:صبر سیاسی درون حکومت اسلامی در برابر ارزش های لیبرال.این تقوا و انتخاب درونی در هر جای جهان که باشد یکسان است و اساسا باید این گونه باشد،وگرنه مصداق کسانی است که چون با مومنانند،سخن آن ها را تصدیق می کنند و چون با شیطان در خلوت می رسند، استهزا می کنند،پس ایمان بر مبنای ریاکاری نیز خارج از الگوی صحیح اخلاقی قرآنی است.ممنوعیت و مرز کشیدن و تبعیض در شهروندی راه حل جامعه ی اسلامی نیست. بنابراین فرض این است مسئولان و مومنان در جهان مدرن باید صبر سیاسی (همراه با گفتگو و اعتدال )را به 3 صبر دیگر رایج اضافه کنند و ضمن آزادسازی تدریجی فضای فرهنگی و اجتماعی به نسل جدید راه های مقابله به آن را آموزش دهند که هیچ راهی جز این برای الگو سازی متصور نیست.در این فضا همه ی آحاد جامعه از مومنان یا مسلمانان اسمی ،کم تقیدها ،بی دین ها و معتقدان به ادیان دیگر در نهایت باید بدون برتری طلبی بیاموزند که با شیوه ای مسالمت آمیز و با صبر سیاسی با یکدیگر زندگی کنند،رشد در این شرایط برای مومنان افزون تر است و راه برای دیگران در هدایت بازتر،زیرا برابر آموزه ها بهشت در شرایطی به مومنان داده می شود که بتوانند در هر شرایطی تقوا را با بالاترین کیفیت و در محیطی آزمونی کسب نمایند.

درپیمودن این مسیر اکنون ما آموخته ایم که انقیاد،قیمومیت دینی و یکسان سازی دیگران در درون جامعه راه کار نیست.این فضا را متدینین و کسانی که نگاه دیگری دارند ،باید درک کنند و حوزه ی خصوصی دیگران را دستخوش فضای بی صبری و نامتساهلانه نکنند.امروز در فضای سیاسی کشور نیاز جدی به گفتگو،اعتدال و صبر سیاسی و به رسمیت شناختن گوناگونی فرهنگی و تعامل قدرت مندانه با جهان در همه ی ابعاد داریم .


منابع:
1-ت‍س‍اه‍ل‌ در اس‍لام‌/ خ‍ال‍د اب‍وال‍ف‍ض‍ل‌؛ وی‍راس‍ت‍اران‌ ی‍وش‍واک‍وه‍ن‌، ی‍ان‌ ل‍ی‍گ‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍دت‍ق‍ی‌ دل‍ف‍روز
انتشارات کویر 1383
2-بررسی نظریه اخلاقی توماس اسکانلون/خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه/کد خبر: 2096072
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۴/۲۳ - ۰۹:۲۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 306819

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =