یکی از شاخصه های دوران مدرن که به تعبیری دوران صنعت و صنعتی شدن است ،کاسته شده از ابعاد جمعیتی طبقه مرفه و فقیر به نفع طبقه متوسط است.
طبقه متوسط که در تعاریف جامعه شناسی افرادی هم وضعیت از لحاظ در آمدی و تحصیلات و شخصیت اجتماعی را شامل می شوند به دلایل اقتصادی و اجتماعی ازطبقه فقیر جامعه مشخص می شوند و هرچه ابعاد این طبقه در جامعه افزوده شود نمایانگر گسترش عدالت اقتصادی و اجتماعی در آن جامعه است.
در سالیان اخیر مخصوصا بعد از طرح هدفمندی یارانه ها اتفاق پارادوکسیکالی در جامعه ایران افتاده است و آن اتفاق این است که این طرح که برای گسترش عدالت اقتصادی- اجتماعی طراحی شده بود در مرحله اجرا به ضد خود تبدیل شده و با کاهش ارزش ریال و سقوط نرخ رشد اقتصادی و رکود ،عملا تبدیل به بزرگترین ضربه اقتصادی به طبقه متوسط شهری شد.
گرانی مایحتاج عمومی از قبیل مرغ و گوشت و برنج و لبنیات تا سه برابر و افزایش نرخ اجاره بهای خانه و قیمت مسکن که بیشتر معلول از دست رفتن ارزش ریال بود تا مشکلات ساختاری بخش عرضه مسکن عملا طبقه متوسط شهری در شهرهای بزرگ را با وضعیتی رو به رو کرد که آنان از لحاظ اقتصادی با سرعت با خط فقر برخورد کرده و از آن گذشتند.
در این میان خارج شدن اولویتهای اجتماعی و فرهنگی از سبد کالای خانواده ها ،درمیان مدت باعث کاهش نرخ شاخصه های فرهنگی و اجتماعی در بین خانوارها خواهد شد از لحاظ منزلت اجتماعی هم طبقه متوسط را با سقوط مواجه خواهد کرد.
تمام اینها در جامعه شناسی یک تحرک منفی درسیستم طبقات اجتماعی است به نحوی که بسیاری از کسانی که تا یک دهه پیش خود را در طبقه متوسط جامعه ارزیابی می کردند در حال حاضر بدون اینکه خود بدانند وارد طبقه فقیر جامعه شده اند.
شکاف طبقاتی وابعاد رو به رشد آن
معمولا در اتوبانهای تهران شاهد صحنه ای هستیم که شاید روزانه هزاران بار تکرار می شود اتومبیل شاسی بلند مدل بالا با قیمت بالای 200 میلیون برای اتومبیل پراید 7 یا 8 میلیونی که در خط سرعت است چراغ می زند که راه را باز کند تا او با سرعت بالا از کنارش بگذرد .
در این میان سرنشینان اتومبیل مدل بالا و پراید داستان ما به هم خصمانه نگاه می کنند در نگاه هر کدامشان نفرتی از یکدیگر موج می زند که حاصل همین لاغر شدن اندازه طبقه متوسط و افزایش شکاف طبقاتی بین دارا و ندار در جامعه شهری ایران است.
در سالیان اخیر ورود اتومبیل های بسیار لوکس و از آن مهم تر وجود خریداران بسیار به این فهم عمومی دامن زده است که عده ای در این مملکت به کدام منابع اقتصادی دسترسی دارند که می توانند 300 میلیون تا پانصد میلیون پول را زیر پای پسر یا دخترشان بگذارند در حالی که در همان نقطه شهری (نه در پایین شهر) هستند خانواده هایی که برای خریدن چند کیلو گوشت باید از ماه قبل برنامه ریزی کنند.
این ضایعه مهم در ساختار اجتماعی جامعه ایران دارای عوارضی است که بر شمردن آن از حوصله متن خارج است اما هر کسی می تواند از این وضیت ارزیابی منفی ای داشته باشد.
آیا بر میگردیم؟
گرچه سقوط طبقه متوسط به طبقه فقیر کاملا ناگهانی و در عرض چند سال انجام شد اما سئوال این جاست که آیا بازگشت به همان طبقه و یا به عبارتی تحرک مثبت طبقا تی نیز به همان سرعت میسر است؟
این سئوالیست که دولت آقای روحانی باید به آن پاسخ بدهد . گرچه این دولت میراث بر اشتباهات اقتصادی دولت قبل است اما لزوم برنامه ریزی برای بازگشت افرا د طبقه متوسط به طبقه خود و از آن مهمتربعد دادن به این طبقه در آینده باید یکی از اهداف اصلی دولت باشد.
در روزهای اخیر مقاومت بانک مرکزی در برابر کاهش نرخ دلار(بخوانید افزایش ارزش پول ملی) بسیاری را در این فکر فرو برده که برنامه ریزان اقتصادی دولت تدبیر و امید آیا دارند همان راه اشتباه را می روند اگر نه خواهشمندیم خیلی سریع تر مارا از اشتباه در آورید و مارا به طبقه متوسطمان برگردانید.
نظر شما