به گزارش خبرآنلاین، کتاب «حرف آخر عشق»؛ تلفیق شعر و عکسهای منتشر نشده زندهیاد قیصر امینپور بزودی به چاپ مجدد میرسد. «حرف آخر عشق» عنوان کتابی در قالب تلفیق شعر و عکس از زنده یاد قیصر امین پور است که تعدادی از تصاویر این کتاب تاکنون منتشر نشده است.
در این کتاب بیش از 30 شعر از این شاعر همراه با عکسهایی از وی به صورت تلفیقی درج شده است. انتخاب شعرهای کتاب که بر عهده حسن شیخ حائری بیشتر بر اساس حال و هوای سرودهها بوده و در این کتاب با تصویرهای نابی از قیصر امین پور روبهرو میشویم که در ترکیب با شعرها کاری نو ایجاد کرده است.
تلفیق شعر و عکس مهمترین ویژگی این کتاب است. این کتاب که از نظر گرافیک دارای اهمیت است، توسط فرزاد ادیبی طراحی و اجرا شده است.
«حرف آخر عشق» با این شعر شروع میشود:
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاه رفته
تکیه دادهام!
بنابراین گزارش، سوره مهر همچنین به تازگی «پایی که جا ماند» یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینیپور از دوران اسارت را برای چهل و یکمین بار روانه بازار نشر می کند. کتاب «پایی که جا ماند» شامل 198 خاطره از سید ناصر حسینی پور است. او در این کتاب به خاطراتِ اسارتِ چندینسالهاش در اردوگاههای عراقی، میپردازد. نویسنده این کتاب در حالی به عنوان راهنمای گردان 18 شهدا، برای پشتیبانی از رزمندگان گردان قاسم بن الحسن(ع) راهی جزیزة مجنون شده بود که در این عملیات از ناحیه پا زخمی و سپس به اسارت نیروهای بعثی درآمده بود.
وی در دوران اسارت، خاطرات روزانهاش را در تکههای کاغذ روزنامه و پاکت سیگار مدون کرده و همزمان با آزادی٬ آنها را در عصای خود جاسازی کرده و با خود به ایران آورده بود.
همچنین دیگر کتاب این ناشر که تجدید چاپ شده است، «رفاقت به سبک تانک» اثر داستانی داود امیریان برای کودکان و نوجوانان است که وی در این اثر 47 داستان طنز پیرامون حوادث جنگ را به نگارش درآورده است. این کتاب به زودی به چاپ سیام میرسد.
کتاب با داستان «می روم حلیم بخرم» شروع شده٬ که در آن نوجوانی شوق رفتن به جبهه را در سر دارد. در این کتاب داستان ها در ادامه هم روایت می شوند و به نوعی هر کدام از داستانها روند تکمیلی یکدیگر می باشند.
داوود امیریان در مقدمه کتاب آورده است:«نوجوانى بودم پر شر و شور. هوایى شده بودم که به جبهه بروم. به جنگ دشمنى که مى خواست ایران عزیزمان را لقمه چپ کند. آموزش دیده و کفش و کلاه کرده بودم تا راهى شوم. اما ته دلم قرص نبود. چرا؟ چون تصویرى گنگ و دلهره آور از جبهه و جنگ داشتم. اضطرابم از این بود که آیا مى توانم با فضاى خشک و نظامى و پر خون و آتش آنجا جور دربیایم یا نه. اما وقتى به جبهه رسیدم و زندگى را دیدم، مرثیه و شادى را دیدم، به اشتباه خود پى بردم. نشاط و روح زندگى اى که آنجا دیدم...»
«آقاى نورانى سوخته، اتو بمب بیل!،احترام به پدر، اسى بشکه، اطوشویى کجاست!؟، الاغ هاى جنگ جو!، امداد غیبى، ایرانى مزدور!، بابات کو؟، بره گمشده عباس، بلبل، به شرط سوت بلبلى، پاخروسى، پپچ و مهره اى ها، پسر فداکار، پُل قاطر مرده!، تُرب مى خواهى؟» عناوین برخی داستانهای این کتاب است.
بنابراین گزارش، چاپ سوم خاطرات یک تکنسین بیهوشی(ایران ترابی) از روزهای جنگ در کتاب «خاطرات ایران» به زودی منتشر میشود. این کتاب که توسط شیوا سجادی تدوین یافته شرح کاملی است از زندگی ایران ترابی که اوج جوانیاش را در بیمارستانهای مناطق جنگی گذرانده است. بخشهای ابتدایی کتاب، شامل خاطرات دوران کودکی او در دهههای 30 تا 50 است که بیشتر تلاشهای وی برای کسب تخصص در زمینه مامایی و کمک به زنان روستایی بوده است.
ایرانی ترابی جزو اولین گروه پزشکی است که به مناطق جنگی اعزام می شود. شرایط سخت جنگ از ایران ترابی یک تکنیسین بیهوشی زن میسازد. در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، ایران ترابی که حدوداً 24 ساله بود داوطلب رفتن به مناطق مورد هجوم میشود؛ روزهایی که هنوز برنامه دفاعی منسجمی برای مقابله با این حمله ددمنشانه نبوده است.
به گفته شیوا سجادی تدوینگر کتاب، شروع به کار مصاحبه و تحقیق پیرامون روایتهای ترابی به سالهای 83 و 84 برمیگردد. حدود 50 ساعت مصاحبه ضبط شده در دست بود، با این حال تا آخرین مراحل قبل از سپردن کار به دست نشر که انتخاب و گویا کردن عکسها بود، فرصت پرسش و واکاوی محفوظات ذهنی راوی از دست داده نشد تا اطلاعات تازهافزوده و مستند وی فضای روشنتری را پیشروی مخاطب بگشاید.
کتاب حاضر در 22 فصل تنظیم شده و در صفحات پایانی شامل عکسهایی است که در واقع گزارش تصویری کوتاهی از فعالیتهای ایران ترابی در دوره جنگ به دست میدهد.
6060
نظر شما