اینکه دیپلماسی مسیر تحقق خواسته ها بر اساس" تا حد ممکن هاست" یا "ابزاری جهت پیشبرد بی چون وچرای اهداف"؟ یکی از موضوعات بسیار مناقشه انگیز(به اعتقادی عده ای مهمترین) در سیاست بین المللی است. در واقع شاید بتوان گفت دیپلماسی آشکار ترین عرصه مناقشه استراتژیک میان ضروریات در رفتار "پراگماتیستی- سیاسی" نهاد یک دولت با ایده آل های مشروعیت زای اوست و اینکه در رویه های معمول یا بزنگاه های حساس اولا چگونه میتواند میان این دو توازنی برقرارکند؟ ثانیا در تحلیل نهایی بالاخره حق تقدم و اعمال رابه کدامیک بدهد؟.
پاسخ به این سوالات زمانی مشکل تر میشود که دولتی در رویارویی با مناقشه ای خاص خود را با مولفه ها و مفاهیم اخلاق در امر سیاست و دیپلماسی رودرو میبیند وناخودآگاه دچار ایستایی عمل میشود. برای او گزینه گریزان چیست؟
در چنین فرآیندی دولت قبل از ورود به موضوع حل ریاضی گونه مناقشه ، باید تکلیفش رابا این سوال ترکیبی در فلسفه مقدماتی امر سیاست روشن کند." کدام راه ،چرا و چگونه؟". یافتن پاسخ به این سوال تکلیف نهاد تصمیم گیر دولت را در برخورد با پدیده آنچه اخلاق توصیف میشود روشن خواهد کرد. چراکه بسته به برداشت یک دولت از مفهوم اخلاق ،نحوه تصمیم او در باره طی کدام راه ،چرا و چگونه؟متفاوت خواهد بود.پراگماتیسم سیاسی یا ایده آلیسم مشروعیت زا؟.
اهمیت این سوال و پاسخ به آن خصوصا در شرایطی که جهان بیش از پیش خود را نیازمند همگرایی و وحدت رویه دررعایت حقوق بین المللی میبیند اهمیت مضاعفی یافته است. بدون تردید تازمانی که دولتی موضوع منافع ملی و تحقق امنیت پایداررا گونه ای از یک سرشاخه اخلاق در سیاست و دیپلماسی (ولو سرشاخه اصلی)تصور و با آن برخورد کند بلافاصله خود را درگیر با فضایی می بیند که عبور از آن میتواند به تجربه ای فراموش نشدنی برای او تبدیل شود.البته این موضوع الزاما ارتباط مستقیمی با حفظ و رعایت اصول خدشه ناپذیرمنافع ملی استراتژیک یک دولت ندارد بلکه آنچه میتواند محل مناقشه وموجب تبدیل آن به یک تجربه فراموش نشدنی شود به کار گیری متد ها یی فاقد برگرفتگی از واقعیات است.
درسیاست مدرن به متدها بیش از اهداف توجه میشود .چراکه آنها دارای وزنی برابربا اهداف نهایی هستند.در واقع در تحقق نمیتوان و نباید به متد ها بی تفاوت بود . متدهایی که در یک برداشت مقطعی چه بسا در تعارض با یکی از دوراه انتخابی پراگماتیسم یا ایده آلیسم سیاسی تصور شوند.
اهمیت وپیچیدگی های فعل دیپلماسی درهمین جاست." متد و هدف". اینکه تصور میشود دیپلماسی یک گفتگوی خشک اما تناقض گونه آسان و یک طرفه است (حداقل برای کسانی که اینگونه میاندیشند)نه تنها تصوری اشتباه است و برای معتقدانش میتواند به بهای بسیار گرانی تمام شود بلکه عملا طرف معتقد را در برابر گزینه هایی قرار میدهد که برای تغییرو یا تاثیر بر آنها دارای هیچ نقطه اثر و فعل عملی نیست. اساسا دیپلماسی مکانیزم پیاده سازی متدهاست.
کار دیپلمات و امر دیپلماسی شاید فرآیندی خشک و خسته کننده باشند - که هستند - اما بی شک کاری آسان و ساده نبوده و کارآمد شدن آنها (دیپلمات و دیپلماسی)بیشترتابع تامل و صبوری است.چرا؟ چون دیپلماسی البته اگر به الزامات آن پایبندی باشد،یک دولت را در برابر شرایطی قرار میدهد که در خوشبینانه ترین حالت صرفا بر 50 درصد آن تسلط دارد و احتمالا میتواندآنرا مدیریت کند. به همین دلیل دیپلماسی بیش از آنکه امری گفتمانی باشد- که البته هست - عمدتا فعلی صبورانه و نهایتا مفاهمه ایست. سختی کار بیشتر آنجاست که لاجرم طرفین مجبورنددر کشاکش دیپلماتیکی مسائل را از زوایای طرف مقابل هم ببینند و با گونیای مذاکره سخت،مشترکا سازه ای تراز بنیان نهند .والا نه هربنیانی سازه مهندسی ست و نه هر سازنده ای معمار.
اینها را به این دلیل گفتم تا بهتر درک شود مذاکرات ژنو میان ایران و گروه 1+5 با چه مشکلات و پیچیدگی های سختی روبروست و آنانی که تصور میکنند گروه مذاکره کنند ایرانی در مواجهه با تیمی از خبره ترین معماران دیپلماسی جهانی کار ساده و آسانی در دست دارند تا چقدر درتصورشان اشتباه میکنند. تاریخ معاصردیپلماسی ایرانی هیچ گاه تا به این حد خودرا در مواجهه با امری سخت ندیده بود.طی کدام راه،چگونه و چرا؟پاسخ چیست ؟نمیدانم! مطمئنا با اعتماد به تیم آقای ظریف آنها پاسخ ممکن و منطقی را خواهند یافت.matinmos@gmail.com
نظر شما