این که مثلا یک شاعر، شاعر دیگری را تهدید به افشاگری کند و یا از رسانه ای عمومی بخشی از زندگی خصوصی او را برای دیگران برملا سازد، با هیچ ادله ای توجیه پذیر نیست. و نه تنها توجیه پذیر نیست که جای درد و دریغ است. زمانی البته چنین رفتارهایی در میان عده ای از هنرمندان و شاعران شایع بود اما تا جایی که ما به خاطر داریم هیچ کدام از آن بندگان خدا دعوی دین و دیانت و اخلاق مداری و ولایت پذیری نداشتند. آن ها خود را در فضایی تعریف کرده بودند که آن هو و جنجال ها بخشی از اقتضای کارشان محسوب می شد. اما به قول شاعر:
یا نام سکندری رها کن
یا رسم سکندری به پا دار
نمی توان در شعار مدام از انقلاب و شهدا و ائمه اطهار دم زد اما در عمل پا جا پای کسانی گذاشت که به هیچ ارزشی پای بند نیستند. با رفتن احمدی نژاد خیلی ها گمان کردند که دیگر دوره "بگم بگم" ها سرآمده است. اما مگر این اخلاق ناپسند با احمدی نژاد پدید آمده بود که با رفتن او از میان برود؟ البته رفتار آقای احمدی نژاد تا حدودی قابل درک بود. از هر سیاست مداری که این رفتار سر بزند تا حدودی قابل درک است. سیاست عرصه تنازع بقاست و اهل سیاست مجبورند گاه برای حفظ منافع فردی و یا جمعی خود به چنین رفتارهایی متوسل شوند اما آیا شاعران که قرار است به قول اربابان رای و نظر بنای مهر و دوستی برپا کنند مجاز به چنین رفتاری هستند؟ اگر قرار باشد در جامعه ای شاعران به جای مهر و دوستی با زبان قهر و کین توزی سخن بگویند از مردم کوچه و بازار چه توقعی می توان داشت؟ آیا در این جامعه از این که یک کودک دبستانی به هم مدرسه ای خود با چاقو حمله می کند و اورا راهی بیمارستان می کند خیلی باید متعجب شویم؟ من برخلاف اغلب موارد، در پرده و لطیف سخن گفتم، با این امید که آبی باشم برآتشی که در گرفته است. و از صمیم جان امیدوارم بزرگترها و ریش سفیدها پادرمیانی کنند و این ماجرا ختم به خیر شود.
نظر شما