الهه خسروی یگانه: از جمعیتی که به سمت خیابان شهریار میروند میشود فهمید، که مراسم زودتر آغاز شده است.
مقابل تالار وحدت، آدمهای زیادی دیده میشوند. آدمهایی که لابلای آنها گاه چهره آشنایی هم میشود دید. ازدحام جمعیت بالاست. جوری که نه تنها خیابان شهریار که خیابان حافظ هم بند آمده است.
علیرضا افتخاری کنار یکی از درهای ورودی محوطه تالار وحدت ایستاده است. در سکوت. کمی آن سو تر، بهزاد فراهانی به همراه چندتن دیگر ایستادهاند.
پیکر استاد لطفی از راه میرسد و جمعیت شکافی باز میکند تا پیکرش را به جایگاه برسانند. جایی که هم مدیران دولتی ایستادهاند هم بزرگان فرهنگ و هنر. از حسین فریدون، دستیار رییسجمهور و علی جنتی وزیر ارشاد و علی مرادخانی معاون فرهنگی گرفته تا محمود دولتآبادی نویسنده، حسین علیزاده آهنگساز و موسیقیدان، داریوش طلایی نوازنده و ...
هوا گرم است و جمعیت در هم فشرده. سرود «ای ایران» فضای تالار وحدت را پر کرده است. بعد از پخش آهنگ، حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی پشت میکروفن میرود تا درباره «سرو بلند موسیقی ایران» صحبت کند: «سرو بلند موسیقی ایران بر زمین افتاد و همه جامعه فرهنگی و هنری را در سوگ و ماتم نشاند. لطفی نیازی به تعریف و تمجید ندارد. حضور ۴۰ ساله او خود موید تاثیرگذاریاش بر عرصه موسیقی است.»
او همچنین با خواندن یک دوبیتی از خیام به جوانان گفت که پیام لطفی به شمابازگشت به اصالت و روح جوهره موسیقی اصیل ایران است و از جامعه موسیقی خواست که قدر یکدیگر را بیشتر بدانند چرا که امروز جامعه موسیقی بیش از هر چیز دیگری به وحدت وهمدلی اهل موسیقی احتیاج دارد.»
علی جنتی: زخمه تار لطفی بینظیر بود
وزیر ارشاد، به نمایندگی از حسن روحانی و مجموعه ارشاد به خانواده محمدرضا لطفی تسلیت گفت و اظهار داشت: «راز محبوبیت استاد محمدرضا لطفی در باورهای اعتقادی او و ارتباط تنگاتنگش با مردم بود.»
او افزود: «لطفی سخن مردم و آنچه در قلب مردم بود را با زخمه تار خود به منصه ظهور میرساند و در طول بیش از چهار دهه ارتباط با مردم آثار فاخری را از خود به یادگار گذاشت و عمر خود را در خدمت مردم و آرمانهای انقلاب اسلامی صرف کرد.»
جنتی گفت: «امروز این جمعیت عظیمی که برای بدرقه استاد محمدرضا لطفی در اینجا جمع شدهاند گوشهای از علاقه و محبت و عشقی است که مردم ایران به این هنرمند دارند.»
او ضمن تاکید بر بی نظیری تار لطفی ادامه داد: «لطفی یکی از چهرههای ماندگار موسیقی ایران بود و بی شک هنرمندان ما وظیفه دارند راه او را ادامه دهند و ارتباط مردمی را با آحاد ملت ایران حفظ کنند تا به محبوبیتی مثل وی برسند.»
بعد از جنتی، علیاکبر شکارچی خواننده و موسیقیدان، پشت میکروفن رفت و قطعهای محلی خواند. قطعهای که موجب تاثر مردم و شرکتکنندگان حاضر در مراسم شد.
بعد از جنتی استاد علیاکبر شکارچی، در حالیکه اشک میریخت به یاد دوست دیرینش مویهای لری خواند.
طلایی: عشق لطفی به موسیقی از عشقش به ایران سرچشمه میگرفت
داریوش طلایی، دیگر موسیقیدان حاضر در آیین تشییع پیکر استاد لطفی بود که گفت: «استاد لطفی استادی بیهمتایی بود که خیلی زود ما را ترک کرد و ما را با افسون و دریغ و درد تنها گذاشت که چقدر زود رفت.»
او افزود: «لطفی عاشق ایران و مردمش بود چه آن زمانی که «ایران سرای امید» را ساخت و چه آن زمان که در دوری از ایران «باز هوای وطنم آرزوست» را ساخت. تاثیری که من در این موسیقی دیدهام، در هیچ موسیقی مشابه دیگری ندیدهام.»
طلایی همچنین گفت که عشق لطفی به موسیقی برگرفته از عشقش به ایران بودو در موسیقی اصیل ایرانی چیزی پیدا کرد که عمیقترین ارتباط را با مردمش برقرار میکرد.»
طلایی به توجه لطفی به جوانان نیز اشاره کرد و گفت: او دنبال سودا گری در موسیقی نبود نسلهای زیادی در کنار لطفی رشد کردند و به جامعه معرفی شدند. او قطعاتی ساخت که به دل مردم نشست و وقتی به ایران بازگشت با عشق در راه تعالی موسیقی فعالیت کرد و به طور خستگی ناپذیری تلاش داشت.
دولتآبادی: لطفی قلندری آغاز کرد
بعد از طلایی، دو تن از شاگردان استاد محمدرضا لطفی، سجاد مهربانی و هوشمند عبادی، به اجرای برنامه پرداختند تا نوبت به محمود دولتآبادی برسد که با آن صدای خاص خودش پشت میکروفن برود و بگوید: «آرند یکی و دیگری بربایند/ بر هیچ کسی راز همی نگشایند/ ما را ز قضا جز این قدر ننمایند/ پیمانه عمر ماست، میپیمایند.»
او گفت: «برای گفتن تسلیت به بازماندگان لطفی آمدهام که در دو حوزه عام و خاص قرار میگیرند. حوزه خاص همسر لطفی خانم ربهکا و برادر ارجمندش تورج و سایر آشنایان است، اما حوزه عام تمام مردم ایران هستند که خوب است با وجود فقدان موسیقی در کشور هنوز به تمامی مسخ نشدهاند.»
این جمله دولتآبادی با تشویق مردم مواجه شد تا او در ادامه بگوید: «انسان بدون هنر بدون حضور و تماس با هنر به تدریج مسخ میشود بدون آن که خودش متوجه شود. زندگی من با لطفی داستانها دارد. بعد از انقلاب تحزب باعث جدایی دوستان من از من شد و هر کدام به سمتی رفتند. در این میان بازگشت حسین علیزاده به کشور بسیار هوشمندانه بود. او خیلی زود فهمید که دم به دم مردم بنوازد اگرچه نه چندان آزاد.»
خالق «کلیدر» و «جای خالی سلوچ»،اضافه کرد: «ولی لطفی، قلندری آغاز کرد و در این ایام قلندری من او را دو یا سه بار دیدم. برای نو کردن دوستها و چه خوب. لطفی دیر به کشور برگشت، اما آمد به رغم بر هم خوردن هنجارها و دریافتن نابههنجاریهایی که در خود او کم نبود.»
دولتآبادی از این که استاد لطفی اهمیتی به سلامتیاش نمیداد اظهار تاسف کرد و گفت که تعبیر از قلندر، به تعبیر حافظ و خیام نزدیک است که: «تا راه قلندری نپویی نشود/ رخساره به خون دل نشویی نشود/ سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان/ آزاد به ترک خود نگویی نشود.»
علیزاده: لطفی پرچم موسیقی اصیل را برافراشته نگاه داشت
بعد از دولتآبادی اما این حسین علیزاده بود که اشکریزان درباره لطفی سخن گفت: «سلام بر محمدرضای عزیز. من فکر میکنم مخاطب ما امروز خود لطفی است. دریغ که در حیاتش جمع شدن اقشار مردم از هر طبقه و تفکری اتفاق نیفتاد اما مردمی که امروز اینجا هستند با او عهد میبندند که همیشه در دل و قلبشان یاد و نام او را حفظ کنند.»
او که با دیدن پیکر لطفی به تلخی میگریست گفت که دیدن این صحنه بسیار سخت است و ادامه داد: «من و محمدرضا سال 47 در یک جشن تولد با هم آشنا شدیم. آن زمان من سال دوم یا سوم هنرستان بودم و سن کمی داشتم. یادم است وقتی در مقابلش قرار گرفتم قدم به او نمیرسید. لطفی آن زمان هم مثل سرو بود.
او ادامه داد: «برخورد زیبایی با هم داشتیم و هرچه را که در خود نداشتیم در یکدیگر میدیدیم و از هم طلب میکردیم البته امروز میگویم که او همه چیز داشت.»
خالق «نینوا» افزود: من هنرستانی بودم و لطفی عاشق قطعات وزیری بود و دوست داشت که او در هنرستان باشد سرانجام توانست به صورت شبانه به هنرستان بیاید .
او از برادر استاد لطفی خواست تا نواری که در آن علیزاده آواز افشاری زده و لطفی ضبط کرده در اختیار او بگذارد چون: «بار آخری که لطفی را در بیمارستان دیدم و میتوانست صحبت کند از آن نوار یاد کرد چون آن یادگار دوستی ماست.»
علیزاده گفت که انقلاب در موسیقی پیش از وقوع انقلاب آغاز شد و گفت هر نسبت و وابستگی که به هنرمند داده شود باز هم او هنرمند است. هر چند هنرمند واقعی خودش دارای اتوریته است و زیر پرچم هیچ جریانی نمیرود.»
او از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی یاد کرد که برنامه «گلچین هفته» را پخش میکرد و این برنامه چنان با همه اقشار مردم ارتباط برقرار میکرد که: «ما نامههای بسیاری داشتیم که خیلیهایش از رانندگان کامیون بود و برای ما نوشته بودند ساعت پخش برنامه را تغییر دهید چون آن زمان ما در کوهستان هستیم و آنتن نداریم.»
او از سالهای ورود خودش و لطفی به دانشکده هم یاد کرد: «سال ۴۹ در کنکور هنرهای زیبا هر دو قبول شدیم. خانه لطفی در امیرآباد بود و ما بلافاصله بعد از تمام شدن کلاسها، خودمان را به خانه میرساندیم و به سرعت غذایی درست میکردیم و میخوردیم و بعد تا خود شب به تار زدن مشغول میشدیم.»
خالق «سواران دشت امید» افزود: «وقتی هم که هوا تاریک میشد و وقت خواب میرسید، سه تار به دست میگرفتیم و تا زمانی که خوابمان ببرد، سه تار میزدیم.»
علیزاده همچنین از اولین کنسرتی یاد کرد که او از کثرت جمعیت وحشت کرده بود: «آن کنسرت بعد از انقلاب در سال ۵۷ در میدان آزادی برگزار شد و فشار جمعیت آنقدر زیاد بود که از مردم خواهش میکردیم کمی از ما فاصله بگیرند تا دستمان به ساز برسد.»
او از سرودهایی که پیش از انقلاب توسط او و دوستانش ساخته شده بود نیز گفت: «آن سرودها واقعا زیرزمینی بود چون همه آنها را در زیرزمین خانه لطفی ساخته بودیم. زیرزمینی باریک که اسمش را اتوبوس گذاشته بودیم.»
در پایان علیزاده از مردم ایران تشکر کرد. بابت حمایتشان از موسیقی: «همانقدر که مدیون استادان خود هستیم مدیون مردم در همه جای دنیا هم هستیم که از ما حمایت کردند چون احساس میکردند موسیقی در خطر است. از طرف جامعه موسیقی و محمدرضا عزیز از همه هموطنانمان در همه جای دنیا تشکر میکنم. خود شما شاهدید همین که سایهای از موسیقی درست اصیل باشد توده مردم چطور آن را حمایت میکنند.»
او استاد لطفی را سردمدار موسیقی اصیل ایرانی دانست که با تشکیل هسته چاوش یکی از فعالترین حرکتها را در عرصه موسیقی شکل داد و گفت: «خیلی انتقاد به ما میشود که آن هسته چاوش چرا از هم جدا شد؟ طی ۳۵ سال همه ما فراز و نشیبهای زیادی را از سر گذراندهایم و هر کسی با استعداد و روحیه خود گوشهای از این عرصه پهناور را گرفته است. هنر این نیست که من شکل لطفی باشم یا برعکس.»
او خطاب به مردم تاکید کرد: «وقتی که همین تالار وحدت افتتاح شد در مراسم افتتاحیهاش من و دوستانم ساز زدیم، طی تمام این سالها مسئولان آمدهاند و رفتهاند ولی ما بودهایم و ماندهایم. مسئولان میآیند و میروند و گاهی موسیقی را زیر پای خود له میکنند و گاهی به آن توجه دارند ولی بهرحال اینجا جای ماست. موسیقی در این سالهای سخت کسی مثل لطفی را میخواست که پرچم موسیقی اصیل را برافراشته نگه دارد.»
در پایان این مراسم، عطا امیدوار از دوستان و همدورهایهایی لطفی و علیزاده در دانشگاه، شروع به خواندن اذان در دستگاه همایون کرد.
در نهایت اما مردم، در حالی که صدای محمدرضا شجریان که «ایران سرای امید» را میخواند، همه فضای تالار وحدت را پر کرده بود، با چشمانی اشکبار و در حال زمزمه این سرود، پیکر استاد لطفی را مشایعت کردند. در این مراسم چهرههایی چون پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی، محمد سریر، حمید متبسم، هنگامه اخوان، هوشنگ ظریف، حسن ریاحی، فاضل جمشیدی و مسعود شعاری حضور داشتند.
58244
نظر شما