حسن سبحانی

در ادامه سلسه نشستهای اقتصادی کافه خبر این امکان فراهم شد که مباحث اقتصادی را از نگاه حسن سبحانی نماینده اصولگرای مجالس پنجم تا هفتم و عضو هیات علمی دانشگده اقتصاد دانشگاه تهران به بررسی بنشینیم، بخش اول این نشست که به مباحث مطروحه در زمینه هدفمند سازی باز می گردد به نظر خوانندگان می رسد.


بحث روز هدفمندکردن یارانه ها است و دیدگاه شما همیشه در این زمینه خاص بوده است، حتی در زمانهایی با ناراحتی تلاش می کردید این بحث را جا بیندازید که اصلا دولت به مردم یارانه نفت نمی دهد، این بحث را با توجه به هدفمندسازی یارانه ها این مبحث را باز کنیم و شما خیلی تاکید دارید روی تبعات اجتماعی و فرهنگی این برنامه و تاثیرات فرا حوزه ای اقتصاد چنین برنامه ای را مورد نقد و بررسی قرارداده اید.

- یک دعبی من دارم که این موضوع وقتی قانون شده است سعی می کنم کمتر به نقد آن بپردازم چون به هر حال تبدیل به قانون شده و لازم الاجرا است، به هر صورت با وجود مخالفتی که با این قانون دارم چون معتقدم باید قانونی عمل کنیم سعی می کنم کمتر به مخالفت علنی با این قانون بپردازم. منتها نگاه به این قضیه مانند نگاه به منشوری است که وجوه مختلفی دارد و در هر دوره ای این موضوع از یک وجه خاص مطرح بوده است؛ بطور مثال در موردی که شما اشاره کردید شرکت ملی نفت ایران مطرح می کرد که به عنوان یک شرکت دولتی یارانه می دهد.
در پاسخ به این ادعا عنوان کردم که شما به عنوان یک شرکت دولتی یارانه نمی دهید چون در آن زمان قیمت تمام شده بنزین معادل 28تومان بود وانها این بنزین را به قیمت 80 تومان می فروختند بنابراین به عنوان یک شرکت یارانه نمی دهید؛ قصد من این نبود که قیمت 28 تومان بماند.

بنابر همین امر میتوان گفت «دولت ایران ممکن است یارانه بدهد» ولی شرکت ملی نفت یا پالایش و پخش یارانه نمی دهند؛ یا مطرح می شد از سوی دولت که به دلیل پرداخت یارانه کسر بودجه دارم.در ایراد به این مسئله عنوان کردم که دولت کسر بودجه ندارد چون اصولا اگر دولت یارانه ای را به قانون بودجه وارد کرد باید دیده شود و این به معنی کسربودجه نیست در حالی که در قانون بودجه ما به عنوان یارانه حتی یک قران هم دیده نشده است.

تنها در دو سال در زمان آقای خاتمی ویک سالی هم در دوران آقای احمدی نژاد از لحاظ حسابداری یک رقمی به صورت هزینه درآمد ذکر می شد که شکل حسابداری داشت.در اصلش من واقعا فکر می کنم این مفهوم در یک بستری ناشی از عدم فرصت برای مسئولین که مطالعه کنند در این زمینه کم اطلاع هستند وعده ای هم بر همین اساس فکر کردند چیزی به عنوان یارنه وجود دارد که ما آنرا توزیعش کنیم. البته این هم رو راست با مردم صحبت کردن نبود که ما ارزان فروشی می کنیم و حالا می خواهیم این قیمتها را اصلاح کنیم وتوزیع کنیم.

پس شما این عنوان که مطرح می شود سالانه 100 هزار میلیارد تومان یارانه توزیع می شود را قبول ندارید؟

- زمانی که 100 هزار میلیارد گفته شد زمانی بود که قیمت نفت به بشکه ای 140 دلار رسید، حرف صحیح اش این است که اگر ما این میزان نفت و گازی را که در داخل مصرف می کنیم را اگر متقاضی خریدش در دنیا وجود داشته باشد و با همین قیمت عرضه بکنیم در ان صورا 100 هزار میلیارد تومان درآمد کسب می کنیم.

در واقع شما به هزینه فرصت اشاره می کنید؟

- یک نوعی ارزان فروشی است که با یارانه متفاوت است؛ یادمان نرود که نفت و انرژی از مزیت های اقتصاد ایران است مانند نیروی انسانی ارزان که برای جلب سرمایه گذاری به عنوان مزیت اقتصاد بر روی آن بحث می شود.

که البته در استفاده از این مزیت ها کاتی هایی داریم که باید مرتفع شوندو یکی از تبعات افزایش قیمت های انرژی آن است که این مزیت های ما از بین می رود.اگر سرمایه گذار خارجی از تور مسائل سیاسی بگذرد این انگیزه از او گرفته می شود.نیروی انسانی هم گران خواهد شد به تبع افزایش قیمت هایی که با گران شدن انرژی اتفاق می افتد. بنابراین خیلی ساکت چند مزیت از اقتصاد ایران گرفته می شود.

البته سخنگوی اقتصادی دولت در صحبتی که چند وقت پیش داشتند عنوان می کردند انرژی مزیت اقتصاد ایران تلقی نمی شده است و عنوان می کردند که در این مدتی که انرژی ارزان داشتیم چه دستاوردی داشته ایم در تولید صنعتی کشور که بخواهیم این انرژی ارزان را به عنوان مزیت حفظ کنیم، در این مورد دیدگاه شما چیست؟

- پاسخ این موضوع بسیار ساده است، شما بایستی رابطه ای بین درآمدهای نفتی ایران با رشد اقتصادی ،صنعتی و واردات کالاهای سرمایه ای و مواد اولیه بر قرار بکنید که این رابطه و نسبت هایی که از این طریق به دست می آید به خوبی گویای همین مسئله است. که انرژی ارزان مزیت اقتصاد ایران بوده است. مثلا در سال 87 که قیمت پایین رفته در سال 88رشد اقتصادی ایران به نیم درصد رسیده است و این رابطه کاملا واضح است.اگر بخواهیم از بعد اقتصادی به موضوع نگاه کنیم همان موضوعات گفته شده است که آثار اقتصادی هم روی دولت وهم روی تولید اثر می گذارد و قابل بررسی است.

این قانون به نوعی قانون تعدیل قیمت ها است نه هدفمند کردن یارانه ها.

- درست است و چون ما اصولا با سیاستهای تعدیل اقتصادی مخالفیم با این روش مخالفیم ولی بعضی از دوستان که با تعدیل اقتصادی موافق هستند و در کشورما هم تعدادشان خیلی زیاد است و غالب هستند بطوریکه می توان گفت مباحث جاری اقتصاد نیز ریشه در افکار آنها دارد همین نوع نگاه مورد اشاره شما را به ساختار برنامه ها تحمیل کرده است.

البته نکته جالب این است که حتی چهره های شناخته شده طرفدار تعدیل اقتصادی هم برنامه هدفمندسازی را نقد کرده عنوان می کنند که این برنامه هیچ ربطی به برنامه های تعدیل اقتصادی ندارد.

- دقیقا همان مجموعه هم از این برنامه دفاع نمی کنند.

یکی از مباحثی که در دفاع از هدفمندسازی بیان می شود ان است که با پرداخت یارانه نقدی به مردم ، قدرت خرید جامعه بالا می رود و به نظر می رسد این حرف بر حسب ظاهر غلط نیست، به نظر شما در رابطه با این دفاعیه تا چه حد منطقی و عملی است؟

- این دفاعیه حتی بر حسب ظاهر هم درست نیست، به خاطر این آخرین کاری که مجلس انجام داده، 23 هزار میلیارد تومان به دولت داده است و گفته مالیات هم ندهد، یعنی 3 هزار میلیار تومان از مالیات ها کم شده است، سه ماه هم گفته قانون را اجرا نکن یعنی به فرض آنکه در این دوره هم هیچ اتفاقی در عرصه قیمت ها نیفتد قرار 23 هزار میلیارد تومان دریافت شود تا از این میزان 11 هزار میلیارد تومان توزیع شود؛ دولت گفته است بر همین اساس 20 هزار و نهصد تومان را بین 61 میلیون نفر توزیع می کند و یک خانوار چهار نفره حدود 84 هزار تومان از این یارانه نقدی سهم خواهد برد.

در سوی دیگر یاد اوری کنیم حرف آقای مدد را که عنوان کرده بود بر اساس فرم های اقتصادی خانوار 47 میلیون نفر زیر 400 هزار تومان درآمد دارند وفرض کنیم خانوارهای چهار نفره ای که 450 هزار تومان درآمد دارند، که البته اینطور نیست زیر ایشان در همان مصاحبه اعلام کردند 70 درصد زیر 400 درآمد دارند.

در مورد تورم این طرح هم ما می گوییم چیزی حدود 60 تا 70 درصد تورم ایجاد خواهد شد، صندوق بین المللی پول عنوان می کند 32 درصد و رئیس کل بانک مرکزی می گوید با احتساب تورم جاری حداکثر 25 درصد تورم ایجاد خواهد کرد.

اگر همین رقم بانک مرکزی را به عنوان کمترین رقم در نظر بگیریم می توان گفت با اجرای این طرح قدرت خرید 450 هزار تومان خانوار چهار نفره در حدود 110 هزار تومان کاهش پیدا می کند در حالی که قرار است به این خانوار ماهیانه 84 هزار تومان یارانه نقدی دریافت کند، به نظر شما این کاهش قدرت خرید نیست؟

البته این روش محاسبه ای است که من بلدم شاید روش محاسبه دیگری وجود داشته باشد که من بلد نباشم. بنابراین برای رسیدن به این واقعیت که قدرت خرید کاهش می یابد نیازی به اقتصاد دان نیست، فقط یک ضرب و تقسیم ساده کافی است. در همین سال 88 بودجه ایران 100هزار میلیارد تومان بود، 25 درصد نرخ تورم دولت اگرمحقق شود، برای آنکه کیفیت بهداشت، درمان و اموزش در سطح کیفی 88 بماند باید 25هزار میلیادر تومان بودجه دولت اضافه شود در حالی که سهم دولت از ارقام مجلس تنها 4 هزار میلیارد تومان است.

شما فکر می کنید این یارانه نقدی برای دهک های پایین جامعه هم تاثیر ندارد؟ با فرض اینکه قیمت ها رشد شدیدی نداشته باشد.

- قدرت خرید که بر این اساس حفظ نخواهد شد مگر انکه فرض کنیم که یک مجموعه هایی هستند( که ممکن است باشند ولی تعدادشان را نمی دانیم) به قدری فقیر که از صد وچندقلم کالایی که توسطبانک مرکزی در سبد مصرفی خانوار قرارداده شده است تنها 20 تا 30 قلم را مصرف می کنند و در صورتی که قیمت ها رشد کند بطور حتم اثری بر روی قدرت خرید این اقشار نخواهد داشت، بدیهی است در آن صورت برای کسانی که به این شدت فقیر هستند هر درآمدی می تواند تاثیر در قدرت اقتصادیشان داشته باشد.

در روستا الگوی مصرف با شهرها خیلی فرق می کند، بطور مثال بسیاری از لوازم برقی که در شهرها مصرف می شود در روستا استفاده نمی شوند، حتی در مصرف نان یا بنزین این تفاوت وجود دارد به همین خاطر حضور کالای یارانه ای در سبد مصرف خانوار روستایی خیلی کمتر از شهرنشینان است بر همین اساس پیش بینی می شود این طرح بتواند برای بخشی از خانوارهای روستایی افزایش رفاه به دنبال داشته باشند.

- البته شما می دانید اقتصاد مجموعه ای از هزینه ها و فایده ها را در نظر می گیرد و هر کسی کاری انجام می دهد حتما هزینه و فایده ای برای آن متصور است و ما عنوان می کنیم هزینه و فایده این قانون با هم قابل مقایسه نیست.

نه اینکه فاقد هر نوع فایده ای باشد، مثلا یک عده ای در شمال شهر تهران با اجرای این طرح آمدند قدری مصرف بنزین خود را کم کردند، خب این در جمع خواص این طرح قرار می گیرد ولی صحبت این است که این قاعده است یا استثنا.

من نظرم این است که در این هفت شهر بزرگ کشور که مسئله بنزین مطرح است، براساس بحثهای مطروحه باید قیمت بنزین حدود 520 تومان در نظر گرفته شود، در این شرایط کسی که ماهیانه 100 لیتر بنزین مصرف می کند اگر به هزینه اش 100 تا 420 تومان اضافه شود می شود روزی 1300تومان به هزینه هایش اضافه شود.

برای این فرد باید عامل جایگزینی وجود داشته باشد تا وسیله شخصی را کنار بگذارد و بیاید از وسیله نقلیه عمومی استفاده کند و یا مجبور از جای دیگری از زندگی اش بزند تا بتواند جایگزینی این هزینه برایش ممکن شود. البته اقشاری که نمی دانیم درصدش چقدر است تقاضایشان برای این وسایل عمومی اضافه شود که در این صورت سئوال این است که در کوتاه مدت می توانیم جوابشان را بدهیم یا نه؟ یعنی اگر یک بخشی از مردم بخواهند از وسایل عمومی استفاده کنند می توانیم به این تقاضای اضافه شده پاسخ بدهیم.

طبیعی است در وضع موجود به قیمت بنزین هرچقدر هم اضافه شود مردم عموما ترجیح می دهند از وسیله شخصی استفاده کنند، چون به صرفه تر است با توجه به اینکه حمل ونقل عمومی مانند مترو در مسیرهای محدود وجود دارد تاکسی هم که قیمت های سرسام آوری خواهد داشت.

- این کار زمان می برد و زمان اهمیت دارد.

برخی مطرح می کنند در دهک های بالاهم مانند روستاییان، سهم کالاهای یارانه ای در سبد مصرفی خانوارها پایین است و در صورت اجرای این برنامه آنها از افزایش قیمت ها آسیب نمی بینند، یعنی کسی که خودرو شاسی بلند سوار می شود اصلا کارت بنزین ندارد که از این یارانه استفاده کند یا کالای یارانه ای مصرف نمی کنند،بنا براین این استدلال مطرح می شود که این برنامه بیشترین آسیبش متوجه خانوارهای متوسط است و در واقع بین طبقه متوسطی که با این کار به دهکهای پایین ریزش می کند و دهکهای بالا که از این برنامه متاثر نمی شود یک شکاف عمیق ایجاد خواهد شد. شما با این تحلیل موافقید؟

- این اتفاقی که می افتد باعث ایجاد سرخوردگی در اقشار متوسط خواهد شد و حرکتهای اصلاحی این طبقه را متوقف خواهد کرد و اشتیاق انها را به تحصیل تحقیق و پژوهش کاهش خواهد داد.

البته شما هرچند منتقد این برنامه هدفمند سازی هستید ولی نباید مخالفتی با واقعی کردن قیمت ها داشته باشید؟

- بله من موافق هستم ولی به شرط رعایت یک پروسه زمانی مناسب.

برای رسیدن به آن پروسه چه مراحلی باید طی شود تا کالا قیمت واقعی خود را چیدا بکند؟

- یکی از مسائلی که باعث مخالفت طرفداران تعدیل با برنامه فعلی می شود آن است معتقد هستند چند برنامه باید به صورت هماهنگ باهم به اجرا دربیاید و چند ساز به صورت موزون باهم نواخته شود تا همراه با آنها آزاد سازی اتفاق بیافتد، اگر این نگاه باشد که خیلی پیش زمینه ها باید وجود داشته باشد تا قیمت ها واقعی شود که خود طرفداران تعدیل هم می دانند در کشور امکان چنین اقداماتی وجود ندارد.

اگر خاطرتان باشد در مجلس هفتم قانونی به عنوان قانون سوخت و حمل ونقل از تصویب گذشت، در آن قانون گفته شد روش های غیر قیمتی را انتخاب بکنیم که آن موقع پیش بینی می شد 6 میلیارد دلار صرف جویی رازی داشته باشد و پیش بینی شد تمام این رقم صرف حمل و نقل عمومی ، مترو و بحث هایی از این قبیل بکنیم تا سال 92 یعنی معادل 40 میلیارد دلار صرف حمل ونقل عمومی شود؛ با این 40 میلیارددلار بسیاری از مشکلات حمل ونقل کشور سامان می گرفت. بعد عنوان شد با این فرایند سرمایه گذاری اصلاحاتی هم در قیمت ها به مرور اجرا شود.

به نحوی که جایگزینی حمل ونقل برای مردم با افزایش قیمت ممکن شود که متاسفانه یک سالش اجرا شد ولی دوباره به هم ریخت. در واقع باید یک الاکلنگی بین روش های قیمتی وغیر قیمتی به وجود بیاید زیرا جامعه ما به شدت سیاسی و به بر دوش مردم است وبعید می دانم بعد از یک نارضایتی ثابت قدم بماند و حتما عقب نشینی می کند بنابر این زمانی که این مسئله مشخص است باید از ابزاری غیر قیمتی به روشی استفاده کرد که بتوانیم برنامه های اصلاحی را به نتیجه برسانیم.

یعنی دراین الاکلنگ هرچقدر با روشهای غیرقیمتی توانستیم پول به دست بیاوریم و آنرا صرف حمل ونقل عمومی کردیم به همین میزان قیمت ها را اصلاح کنیم.

کد خبر 56306

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نامدار IR ۱۲:۲۷ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
    1 0
    ما از شماکه حقیقت را می گویید و از مردم بدبخت دفاع می کنیدمتشکریم ولی افسوس گوش شنوا وجود ندارد
  • بدون نام IR ۰۴:۲۳ - ۱۳۸۹/۰۲/۰۲
    1 0
    حرفهاي شما واقعا منطقي هستند ولي كسي گوش ميده عمرا. اين پول هايي كه از بابت هدفمندي بدست مياد تو جيب ... ميرود و هيچ پيشرفتي در امور نخواهيم ديد.