متین دخت والی نژاد- هم دولت و هم کارشناسان می گویند،دیگر در توان مالی دولت نیست که صنعت نفت را بیش از این توسعه بدهد از همین رو تنها راه توسعه های آتی در این صنعت استفاده از توان سرمایه گذاران خارجی است.چه آنکه هیچ اقتصاد نوظهوری بدون سرمایه های خارجی و تنها با تکیه بر توان داخلی نتوانسته توسعه یابد. سرمایه گذاران خارجی هم به سمت پروژه هایی جذب می شوند که جذابیت بیشتری به لحاظ سوآوری داشته باشند.از همین رو اولین گام دولت در مسیر جذب سرمایه خارجی در صنعت نفت می تواند،ارایه فرصت های سرمایه گذاری جدید باشد که قاعدتا باید در قالب قراردادهای جذاب که برای دو طرف برد-برد باشد، ارایه شود تا جضور آنها را در پروژه های صنعتنفت و گاز ایران بیشتر کنند. قراردادهای جدید نفتی که اصطلاحا IPC نامیده می شوند،در همین راستا تعریف شد.اگرچه از همان ابتدای تدوین، این قراردادها با انتقاد هایی مواجه شده اما دولت یازدهم که مصمم به جذب 30 میلیارد دلار سرمایه خارجی است این انتقادها را در اصلاحیه جدید لحاظ کرد. در باره بازار جهانی نفت و قراردادهای جدید با سید غلامحسین حسنتاش، کارشناس انرژی گفت وگو کرده ایم که در پی می آید:
*****
برخی تحلیلگران بر این باورند قیمت نفت تا پایان سال ۲۰۱۶ بین ۴۰ الی ۵۰ دلار در نوسان خواهد بود. این در حالیست که در چند روز گذشته شاهد بودیم قیمت نفت به زیر ۴۰ دلار رسید. پیش بینی شما برای قیمت نفت تا پایان سال جاری میلادی چیست؟
اولا- با توجه به كثرت عوامل تاثيرگذار بر بازار و قيمتهاي جهاني نفت پيشبيني دقيق قيمتها بسيار كار دشواري است . خصوصا اين كه بسياري از عوامل ژئوپلتيكي و حوادث طبيعي تاثيرگذار قابل پيشبيني نيستند. ثانيا - بايد توجه بفرمائيد كه معمولا پيشبينيها براي متوسط قيمت نفتخام است و در چند روز اخير هم كه اشاره كرديد، درست است كه قيمت نفت اوپك و نيز قيمت نفت وستتگزاس قدري كمتر از 40 دلار شده است ولي برنت درياي شمال نزديك 42 است و متوسط قيمت جهاني خيلي كمتر از 40دلار نيست، بنابراين هنوز نميتوان گفت پيشبيني مورد اشاره شما غلط از آب درآمده است. بايد ببينيم كه پيشبيني مذكور براي چه نوع نفتخامي بوده است، آگر براي برنت درياي شمال بوده هنوز درست است. ثالثا- بايد توجه داشت كه به هرحال بازار متزلزل است از نظر عرضه حجم ذخيرهسازيهاي نفتي بالاست و از نظر تقاضا ركود فراگير در دنيا وجود دارد ولي در هرحال من هم فكر ميكنم همان دامنه 40 تا 50 براي نفت برنت درست باشد حال ممكن است ساير نفتخامها در شرايط مختلف قدري اختلافشان با برنت كم و زياد شود.
در ادامه کاهش بهای نفت، عربستان نفت خود را ۱.۵ دلار زیر قیمت بازار دامپینگ کرده است. این اتفاق چقدر در بازار جهانی تاثیرگذار خواهد بود؟
اول بايد توجه داشت كه علت اين كه عربستان ميتواند چنين كاري را انجام دهد اشباع بازار است وقتي كه بازار دچار كمبود باشد اين كار معنا و تاثير ندارد. با توجه به اين كه در ماههاي پس از برجام، توليد و صادرات نفت ايران روبه افزايش گذاشته است و بازارهم چنانچه ذكر كردم متزلزل بوده است، عربستان سعي كرده با افزايش نسبي توليد و كاهش قيمت نفتش خصوصا در بازار آسياي شرقي، با ايران رقابت كند و سهم بازار خود را حفظ كند. خوب طبيعتا اين كار در شرايط فعلي بازار بيتاثير نيست به كاهش قيمتهاي نفت كمك ميكند و بازاريابي را براي ايران دشوارتر ميكند و درآمد نفت ما را كاهش ميدهد.
به دنبال کاهش بهای نفت این تحلیل در رسانه های بین المللی مطرح بود که اوپک دیگر کارکرد گذشته خود را ندارد و گفته شده اوپک یک کارتل مرده است و دیگر کارکردهای یک کارتل اقتصادی را دیگر ندارد. مدیریت جدید اوپک و حضور آقای بارکیندو چقدر می تواند این امید را به اوپک بازگرداند؟
اولا-از نظر من اوپك هيچوقت يك كارتل نبوده است . ثانيا- اوپك سال هاست كه سازمان بسيار كم تاثيري است خصوصا كه عوامل واگرائي نيز در بين اعضاء اوپك و خصوصا اعضاء تاثيرگذار زياد است. ساختار اوپك و نظام تصميمگيري آن و روابط اعضاء آن به گونهاي است كه اين سازمان را دچار بن بست نموده و پتانسيل اصلاح و تحول دروني را از سازمان گرفته است. حضور دبيركل جديد (آقاي باركيندو) نيز تاثيري بر اثرگذاري اوپك بر بازار جهاني نفت نخواهد داشت .
البته بايد توجه داشت كه حضور در اوپك براي اعضاء آن فرصتهاي ديگري را هم (غير از تاثيرگذاري بر بازار نفت) ايجاد ميكند. مثلا دبيرخانه سازمان اوپك در وين اطريش، خود يك مركز اطلاعات و مطالعات نفت و انرژي است كه كشورهاي عضو كه برخورد فعالتري داشته باشند ميتوانند كارمندان بيشتري را به آنجا بفرستند و از امكانات آنجا استفاده بيشتري بنمايند و دبيركل طبعا در اين گونه مسائل می تواند تاثیر گذار باشد.
ارزیابی شما از قرارداد IPC چیست؟
اين مساله بحث مفصلي را ميطلبد و بنده تاكنون چندين مطلب در اين رابطه نوشتهام اما اجمالا عرض ميكنم كه بنده چه در دوره بيعمتقابل و چه IPC، هميشه حرفم اين بوده است كه با توجه به تنوع و تفاوتهاي وسيع ذخائر نفتو گاز كشور اصولا نميتوان براي توسعه همه اين ذخائر يك نوع قرارداد را بكار گرفت و اعتقادم اين بوده است كه ما بايد برنامه جامع توسعه ميادين هيدروكربني را تهيه كنيم و براي اجراي آن ببنيم در هر مورد چه كم داريم و از چه راهي يا با چه نوع قراردادي ميتوانيم آن را تامين كنيم. نكته ديگر اين كه وزارت نفت در اين مورد ميتوانست بسيار بهتر عمل كند.
بنظر من ابتدا بايد يك ارزيابي دقيق و با حوصله از عملكرد بيعمتقابل از هم جهت ميشد تا از آن درس گرفته شود و علاوهبر آن از كارشناسان و متخصصيني كه در متن فعاليتهاي بالادستي صنعت نفت هستند و دانش و تجربه آن را دارند و ديگر صاحبنظران بيشتر استفاده ميشد. در هرحال من فكر ميكنم مشكلات زيادي در اين زمينه وجود دارد،IPC ميتواند براي توسعه بعضي منابع نفت و گاز خوب باشد و در بعضي ديگر مشكلات زيادي را ايجاد كند. من مشكل توسعه بخش بالادستي صنعت نفت را فراتر از IPC ميدانم IPC يك ابزار است در كنار ابزارهاي ديگر نميشود اصل برنامه و اهداف را رها كرد و ابزار را اصل كرد و دائم در مورد آن صحبت كرد.
این قراردادها چقدر می تواند صنعت نفت ایران را در منطقه موفق کند؟
اگر منظورتان اين است كه چه قدر ميتوان با اين قراردادها سرمايه جذب كرد و صنعت نفت را توسعه داد و توليد نفت را افزايش داد و از نظر توليد و صادرات نفت با عراق و عربستان رقابت نمود، بايد بگويم كه اولا معلوم نيست ورود به چنين مسابقه و رقابتي لزوما به نفع كشور باشد اين رقابتي است كه به نفع كشورهاي مصرفكننده است كه هميشه امنيت انرژي و تامين نفتشان برقرار باشد، لذا در مورد خود اين مساله بايد بيشتر تامل كنيم.براي ما بايد منافع ملي مان مهم باشد. بنظر من در سطح كلان دولت بايد به جذب سرمايه خارجي در اموري اولويت دهد كه به توسعه همهجانبه كشور كمك ميكند نه اينكه وابستگي ما را به تكمحصول بيشتر ميكند. حتي در خود سرمايهگذاريهاي نفتي هم بايد اين ملاحظه بطور جدي وجود داشته باشد كه سرمايهگذاري به گونهاي باشد كه به افزايش ظرفيتهاي توليد ملي نيز كمك كند نه اينكه تنها توان ما را در استخراج از ذخائر زيرزميني افزايش دهد، من ترديد دارم كه IPC چقدر در راستاي چنين هدفي قرار دارد. ثانيا به نظر من در موضوع جذب سرمايه خارجي چيزي كه مهمتر از نوع قرارداد است روابط سياسي بينالمللي كشور و اراده سياسي كشورهاي صنعتي بر سرمايهگذاري در يك كشور است.
آقای زنگنه وزیر نفت گفته است که برای توسعه صنعت نفت نیاز به ۳۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری داریم. آيا با قراردادهای IPC می توان این میزان سرمایه را جذب کرد؟
همانطور كه به نوعي اشاره كردم به نظر من مشكل اين است كه در صنعت نفت ما همه چيز تقليل پيدا كرده است به نوع قرارداد، برنامهها و اولويتها چندان روشن نيست. فضاي كسب و كار نفت و ساختار و مديريت آمادگيهاي لازم و كافي را براي مذاكرات قراردادي و جذب سرمايه ندارد. ما درك درستي از تحولاتي كه در صنايع نفت جهان و نيز بازارهاي مالي افتاده است نداريم . خود نحوه برخورد صنعت نفت در مساله رسيدن به IPC اگر آناليز شود بسياري از مشكلات و نارسائيها را آشكار ميسازد.
بنده بعيد ميدانم در چنين شرايطي حجمي از سرمايهگذاري كه اشاره كرديد قابل تحقق باشد. ضمنا به اين نكته هم بايد توجه كرد كه از يك سو منابع هيدروكربني انفال و اموال عمومي و متعلق به آحاد مردم است و از سوي ديگر بسياري از مشكلات اقتصادي و حتي سياسي و فرهنگي و اجتماعي اين كشور ناشي از نحوه برخورد با اين منابع است كه ادبيات "نفرين منابع" اينها را بخوبي توضيح ميدهد، پس اين كافي نيست كه ما بگوييم چقدر سرمايه براي توسعه نفت نياز داريم بلكه بايد برنامهاي كه اين سرمايه را براي آن ميخواهيم به دقت تبيين و عرضه شود و در معرض نقد و بررسي نخبگان قرارگيرد. مثلا ميبينيم اولويتهاي مهمي مانند لايه نفتي پارسجنوبي بعنوان يك ميدان مشترك و بعضي ميادين مشترك ديگر يا اولويتهاي مهمي مانند تزريق گاز كافي براي ارتقاء ضريب بازيافت ميادين نفتي دربخش بالادستي نفت وجود دارد كه راجع به آنها صحبتي نميشود.
22435
نظر شما