به بهانه ساختمان موقوفه یک روزنامه،سفر اردوغان به روسیه،اوضاع کنسرتها، تحرکات دلواپسان و ...
من گمان میکنم این مسأله آسان نشود
مثل آن سِرّ نهانی است که پنهان نشود
مِلکِ موقوفه به یک نشریه اهدا شده بود
مدعی گفت: چرا هدیه به "کیهان" نشود
"اردوغان" رفت به روسیه، شِکر خواری کرد!
کیست از اهل سیاست که پشیمان نشود؟
گفت "پوتین" که: رجب جون دیگه تکرار نشه!
"اردوغان" خورد قسم جانِ "سیبِل جان" ، نشود
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
خود ولی گفت که این کار به تهران نشود
پل زیاد است و گذر گاه فراوان، اما
هیچ جا زیر پُلِ سید خندان نشود
هر کجا مجمع موسیقی و کنسرت و کذا
شد اگر جور، ولیکن به خراسان نشود
دلِ خود خوش مکن ای هموطن کوچه نشین
که به صد سال دگر کوچه، خیابان نشود
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفتمش: باده عزیز دل من، نان نشود
مختلس تا سرِ کار است و خلایق سرِکار!
دل قوی دار ولی مملکت ارزان نشود
قوم دلواپس ِ بی منطق و خود متشکر
تا چنین اند، بدان درد تو درمان نشود
آنچان زد گره اندر گره آن مرد نحیف
که به انگشت نشد وا، و به دندان نشود
مشکل خویش برِ پیر مغان بردم دوش
گفت: خُسرانِ چنین فاجعه جبران نشود...
مجید مرسلی
6060
نظر شما