به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علیرضا اکبری، کارشناس مسائل بین المللی و امنیتی که چند روز پیش میهمان کافه خبر در خبرگزاری خبرآنلاین بود در پاسخ به این سوال که: "اگر ايران امکان موازنه سازی امنيتی برايش فراهم نشود امينت برای منطقه خواهد داشت يا ناامنی؟" گفت:
صد در صد ناامنی. چون فشار پيرامون بر مرکز موجب تنش می شود و تنش موجب ناامنی. ژئوپلتيک ايران از اساس در منطقه با چند سيستم امنيتی در حال تبادل است. ژئوپلتيک ايران هميشه يک تبادل و داد و ستد با ۵ سيستم تابع امنيتی پيرامون دارد. اين سيستم های تابع امنيتی پيرامون به شدت به سيستم های بين المللی وابسته هستند يعنی local و بومی نيستند و به شدت تاثيرات بين المللی در آنها گذاشته می شود چون منافع بين المللی در آنها تعريف شده است. هر قدرتی در اين پنج زير سيستم امنيتی منطقه، برای خود منفعت خاصی تعريف کرده است، بنابراين ما در کانون ۵ سيستم تابع امنيتی بين المللی هستيم که دائما در موازنه امنيتی اش مداخله و دخالت صورت می گيرد و ايران دائم بايد تلاش کند اين موازنه را بازتنظيم نمايد. در واقع منافع دنيا اینگونه ایجاب میکند، چون وقوع عدم موازنه امنيتی در اين منطقه فراتر از اين ۵ سيستم را هم در بر دارد.
اکبری در ادامه پیرامون تفاوت ماهیت داعش و القاعده گفت:
مهمترين تفاوت های داعش با القاعده اين است که القاعده local oriented بود يعنی متمرکز بر يک کشور و جغرافيای خاص بود و اهدافش مشخص و معين بود. در يک حکومتی قرار بود جايگزين شود. ولی داعش بايد در واقع هويت خيلی گسترده ای می داشت و مرزی نبايد می داشت و بايد اين قابليت را می داشت که مرزها را به هم بزند. يک بی نظمی گسترده ايجاد کند تا يک نيروی نجاتی وارد شود و آنهمه بی نظمی را منظم کند ولی با يک مهندسی جديد. بنابراين داعش با شعار خلافت وارد شد. خلافتی که معلوم نيست مرزهايش کجاست. ابتدا عراق و سوريه هدف قرار داشت ولی در ادامه ديديم خود داعش موضوع عراق و سوريه را تبديل به خلافت کرد و بعد خلافت خراسان و ... گسترده شد و تمام مناطق پيرامونی ۵ سيستم امنيتی تابع هدف داعش قرار گرفت.
اکبری در ادامه پیرامون روند "تروریسم بدون مکان - بدون زمان" بیان داشت:
در دهه 80 ميلادی انديشکده های آمريکايی به ويژه آنها که محافظه کارانه به تحولات بين المللی نگاه می کردند و بعدا به نئومحافظه کاران معروف شدند به اين نتيجه رسيدند که موج تحولات در منطقه بزرگ ما شروع شده. اين موج می تواند تغيرات جدی در ساختارها و حکومت ها ايجاد کند. دليلش را هم خوب تشخيص داده بودند. عدم انطباق ساختار سياسی با بافت اجتماعی. بافت اجتماعی در اين حکومت های محلی در حال رشد و پوست اندازی بودند در حاليکه ساختارها سعی داشت متصلب بماند. آن تصلب و رشد، فرسايش پيش می آورد و آنها پيش بينی می کردند منطقه دچار تحولاتی خواهد شد. ممکن است انقلاب هايی صورت گيرد و چون الگويی جز ايران وجود نداشت، ممکن است دو يا سه ايران در منطقه پديد آيد. حالا فرض کنيد ۴- ۵ شبه ايران در منطقه ايجاد می شد، منفعتی باقی نمی ماند و اسرائيل خفه می شد و منفعتی نامشروع برای آن سوی اقيانوس باقی نمی ماند. آنها پيش دستی کردند تا اين تحولات را مديريت کنند و البته تا حدودی هم موفق شدند.
مشروح کافه خبر گروه بین الملل با حضور علیرضا اکبری را اینجا بخوانید
5252
نظر شما