سفر واژه عربی و در لغت به معنای کنار زدن پرده و آشکار شدن است.۱ خداوند در سورۀ مدثر میفرماید: وَ الصُّبحِ اِذا اَسفَرَ.۲ و منظور از اسفار صبح، هویدا گشتن صبح و بیرون شدن آن از پردۀ شب است.۳ مسافرت و سفر کردن در زمین نیز از همین ریشه گرفته شده؛ چراکه موجب میشود تا مسافر با آثار و وقایعی مواجه شود و تجاربی کسب نماید که موجب میشوند تا حقایقی بر وی آشکار و ظاهر شوند که پیش از آن مجهول و نامعلوم بودند.
قرآنکریم آدمی را به حرکت در زمین و کسب تجربه و آگاهی از این مسیر توصیه میکند و برای آن فوایدی میشمارد. اما واژهای که بیشتر در قرآن از آن استفاده میشود، واژۀ «سیر» است که تفاوتهایی با «سفر» دارد. سفر به معنای حرکت خارجی از نقطهای به نقطۀ دیگر است، اما سیر به معنای حرکتی ذهنی (إجالة الفکر) است. درواقع سیر، یک پله بالاتر از سفر قرار دارد و معنای عامتری را میرساند.۴ سیر یا حرکت ذهنی، هم میتواند با جابهجایی مکانی اتفاق بیفتد (سفر) و هم بدون جابهجایی مکانی. اینچنین است که معنای آن گستردهتر میشود و موقعیتهای بیشتری را در برمیگیرد. مثلاً ممکن است در شهر و دیار و خانۀ خود باشیم اما از دیدن حادثهای که رخ میدهد یا حتی پدیدهای طبیعی و اتفاقی روزمره، ذهنمان درگیر شود و در دنیای افکار خود جولان دهیم و در نهایت به ظرافتهایی از امور و بصیرتهایی در کارها دست پیدا کنیم که پیش از آن برایمان هویدا نبوداند.
اما شاید بسیاری از مسائل از این طریق قابل دسترسی نباشند و از همینرو است که قرآن به حرکت در زمین نیز توصیه میکند، اما از آن به «سیر» تعبیر مینماید که این نکته خود گویای مطلبی مهم است که در آیۀ ۴۶ سورۀ حج به زیبایی بیان شده است. اَفَلَم یَسِیرُوا فِی الاَرضِ فَتَکُونَ لَهُم قُلُوبٌ یَعقِلُونَ بِها أَو آذانٌ یَسمَعُونَ بِها فَإِنَّهَا لاتَعمَی الاَبصارُ وَ لکِن تَعمَی القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ. خداوند در این آیه به صورت استفهام انکاری دربارۀ کافران میفرماید: آیا در زمین سیر نمیکنند تا صاحب دلهایی که درک میکنند و گوشهایی که شنوایند، گردند؟ آری دیدگان کور نمیشوند، بلکه دلهایی که در سینهها هستند، کور میشوند و درک نمیکنند. درواقع این آیه نشان میدهد که اگر کسی در زمین سیر کند و با آثار و وقایع گوناگون از گذشته تا حال مواجه شود، تنها درصورتی چنین تجربهای او را به سمت آشکار شدن حقایق و کسب عبرت میبرد که این حرکت خارجی، همراه با حرکت درونی و فکری باشد. یعنی قلبی عقول و گوشی شنوا او را همراهی کنند تا در مواجهه با همه چیز او را به تعقل و تفکر وادارند و از اینطریق به درک حقایق دست یابد. و اگر چنین نباشد، سخنان مشفقان و خیرخواهان در او اثر گذارند و او را از خیر و شر آگاه سازند.
به همیندلیل است که در آیه سخنی از «چشم» نمیآورد. زیرا آیه درصدد بیان دو گروه از مردمان به لحاظ قوت عقل است: نخست گروهی که خودشان در تعقل و اندیشه مستقلاند و امور درست و نادرست را خودشان تشخیص میدهند. و دوم گروهی که از طریق پیروی از پیشوایان شایسته، به خیر و شر امور آگاه میشوند. لذا این درک را رؤیت قلب میخواند، و میفرماید: دیدگان کور نمیشوند، بلکه کور حقیقی دلهایی هستند که درسینهها هستند و درک نمیکند. پس حقیقت کوری، همان کوری قلب است، نه کوری چشمها.۵ اکنون روشن میشود که اگر قرآن توصیه به حرکت در زمین و دیدن آثار و وقایع آن میکند و از این حرکت تعبیر به «سیر» مینماید، به این دلیل است که مشاهدهای که خالی از درک و تعقل باشد را بلافایده میداند. «سفر باید هدفدار باشد و این هدف نیز توحیدی است.»۶
از جمله فوایدی که علاوه بر اندیشه و عبرتآموزی برای سیر و سیاحت در زمین ذکر شده است میتوان به تجدید قوا و سلامتی، کسب روزی و درآمد و خدمت به خلق، و همچنین کسب علم اشاره نمود. پیامبر خدا صلیالله میفرمایند: سفر کنید تا سالم بمانید و غنیمت (سود) به دست آورید.۷ همچنین از جمله مواردی که هجرت و مسافرت در زمین تأکید شده است، هجرت برای کسب علم دین و حفظ ایمان است. چنانکه در آیۀ ۹۷ سورۀ نساء میفرماید: اِنَّ الذِینَ تَوَفّاهُمُ المَلائِکَةُ ظالِمِی اَنفُسِهِم قالُوا فِیمَ کُنتُم قالُوا کُنَّا مُستَضعَفِینَ فِی الاَرضِ قالُوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیهَا...۸ درجایی که حفظ ایمان و یا دستیابی به علم دین سخت و ناممکن شود، خداوند هجرت را پیش پای انسانها قرار داده است تا ایمان خود را حفظ کند.
_________________________________________
۱. سیر و سیاحت در قرآن مجید، جهانبخش ثواقب و مجمدجواد رحمانی، ص۲۵. به نقل از ghalamehr.com
۲. سوگند به صبح هنگامی که چهره میگشاید. آیۀ ۳۴ سورۀ مدثر
۳. ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ ۳۴ سورۀ مدثر
۴. تلخیص از تفسیر صوتی بیان۲، دکتر محمدعلی انصاری
۵. برگرفته از ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ ۴۶ سورۀ حج
۶. حجتالاسلام حسنرضا رضایی
۷. منتخب میزانالحکمة، ج۲، ص۶۰۷
۸. کسانی که فرشتگان روح آنها را گرفتند درحالیکه به خویش ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود تحتفشار و مستضعف بودیم.» آنها (فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟»... / آیۀ ۹۷ سورۀ نساء
نظر شما