شاید اگر "رجل سیاسی" زود تر مصادیقش را پیدا می کرد، در آستانه پایان ثبت نام کاندیداهای محترم ریاست جمهوری با حجمی از طعنه و طنز آشنا نمی شدیم !!!
البته فرموده بودند که شورای محترم نگهبان هنوز فرصت رسیدگی به این موضوع را ندارد، چرا که قصه مواجهه با زنان کشور است که آنهم با یک استفساریه قابل حل است، اما گویا ثبت نام کاندیداها با تنوعی غیر قابل توصیف از چهره و تخصص و ... بیشتر گریبان قسمت دوم ابهام یعنی "سیاسی" را گرفته است، هر چند این چنین ثبتنام هایی آنهم برای ریاست جمهوری کشوری که نزدیک 4 دهه از عمر انقلابش می گذرد بیشتر به یک طنز تلخ شبیه است، اما بنظر می توان چنین رویکردی را از منظر جامعه شناسی اینچنین مورد بررسی قرار داد که گویا مردم با انواع و اقسام گرایشات و تعلقات مختلف، توانایی خود را بیش از مسئولان و مدیران فعلی در امر کشور داری و تعاملات سازنده با دنیا بور دارند و یا آنقدر دچار فقر اطلاعاتی و دانش و سواد به معنی اخص کلمه هستیم که شاید بسیاری از این کاندیداها یا کلا نمی دانند کشور و کشور داری چیست یا علی الاصول چیزی از دنیا و سیاست و ... نمی شناسند و یا دست آخر تنها راه رسیدن به ثروتهای آنچنانی را در این مسیر آنهم بدون دغدغه های معمول می شناسند!!!
در هر حالت و صورتی که به این قصه (بخوانیم معضل) نگاه کنیم تلخندی همراه با تاسف برایمان ارمغان خواهد داشت. اینجاست که جای خالی احزاب و فقدان فعالیت های تشکیلاتی و منسجم و دستاوردهای حول محور "علم سیاست" و کشور داری نه تنها خالیست که بنظر به مثابه ی سیاه چاله ای در حال بلعیدن نظام سیاسی کشور می باشد.
اگر برای انتخابات شوراهای شهر و روستا بیشتر نگران ثبتنام مدال آوران ورزشی و مشاهیر هنری بودیم، برای ریاست جمهوری باید نگران بیش از اینها باشیم. گویا با داشتن اینهمه دانشگاه و دانشجو و فارغ التحصیل هنوز فقر دانش سیاسی و جهان بینی به وفور یافت می شود، و این شاید در میان مدت تیر خلاصی باشد برای بقای طیف نخبگان و تاثیر گذاران بر افکار اقشار مختلف جامعه. اگر صرفا این پدیده را اعتراضی خاموش و طنزی تلخ برای مسئولان ندانیم، ناچار باید قبول کنیم که در نظام آموزشی کشور چیزی به نام سواد و دانش و مهارت های مورد نیاز زندگی از همان اول ابتدایی تا پایان دانشگاه ها آموزش داده نشده و البته پایش هم نمی شود.
اینکه هر کسی از حق قانونی خود می تواند استفاده کند و ثبت نام در انتخابات نیز یکی از همین حقوق است را قبول داریم اما لازمست برای استفاده از هر حقی نیز یک مکانیزم و ساز و کار علمی و متناسب با واقعیت های جامعه تعریف شده باشد، به صرف اینکه من حق دارم که نمی توانم و نباید وقت و هزینه بار جامعه کنم که آیا من رای می آورم یا نه ؟ آیا تایید صلاحیت می شوم یا نه ؟ میدان رقابت برای تصاحب چنین جایگاهی را نباید با بازیهای و دلمشغولی های سطح پایین جامعه یکسان گرفت و انواع هزینه های مالی و معنوی را بر جامعه و متصدیان برگزاری انتخابات تحمیل کرد و باعث خنده ی بیگانگان بر ملت شد.
نظر شما