در جهانی که امنیت ملی به ابزارهای سنتی محدود نمیشود و مرزهای اطلاعاتی از مرزهای جغرافیایی خطرناکتر شدهاند، پدیدهی نفوذ و جاسوسی به یکی از چالشهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران بدل گشته است. تجاوز ۱۲ روزهی اخیر رژیم صهیونیستی به ایران عزیزمان، فقط یک عملیات نظامی نبود؛ بلکه نشاندهندهی عمق نفوذ اطلاعاتی و تسلط موساد بر برخی گلوگاههای امنیتی و فکری ماست. امروز بیش از هر زمان دیگری باید مراقب الی کوهنهای داخلی باشیم؛ کسانی که شاید با لبخند، دانش، سرمایه یا حتی لباس دوست وارد شدهاند اما مأموریتی جز تخریب درونساختار کشور ندارند.
تجربه تاریخی الی کوهن و الگوبرداری موساد
داستان الی کوهن، جاسوس افسانهای موساد، که توانست تا بالاترین ردههای تصمیمگیری سوریه نفوذ کند، امروز به الگویی تمامعیار برای جاسوسی انسانی تبدیل شده است. کوهن با نام جعلی «کمال امین تعابت»،با چهرهای دوستداشتنی، رفتارهایی میهندوستانه و پیشنهاد سرمایهگذاری اقتصادی، اعتماد سیستم دفاعی سوریه را جلب کرد و مشاور وزیر دفاع شد؛ اما شبها اطلاعات طبقهبندیشده را به تلآویو ارسال میکرد.
این الگو اکنون نه در دمشق، که در تهران، اصفهان، شیراز و بسیاری از مراکز حساس ایران بازتولید شده است. شگردهایی چون استفاده از پوششهای تجاری، همکاریهای علمی، روابط عاطفی و زنان آموزشدیده، بخشی از جعبهابزار موساد برای بهکارگیری عناصر نفوذی است.
ایران در محاصره نفوذ؛ از ترور فخریزاده تا خرابکاری در نطنز
وقتی ترور هوشمندانه و پیچیدهی شهید دکتر فخریزاده رخ داد، یا سایت نطنز دچار آسیب شدید شد، و حتی وقتی اسناد هستهای ایران از تورقوزآباد خارج گردید، یک پرسش تلخ و اساسی شکل گرفت: «نفوذیها چگونه تا این اندازه به اطلاعات راه پیدا کردهاند؟» پاسخ روشن است؛ موساد در پیریزی شبکههای انسانی خبره و چندلایه، در جذب نیرو از دل خود سیستم، مهارت فوقالعادهای دارد. در کنار عملیات فنی مانند انتشار ویروس استاکسنت، مهمترین ابزار این سازمان همان انسان است؛ انسانی با چهرهای آشنا، رفتاری آرام و نیتی شوم!
جامعه آگاه، دیوار نفوذ را بلند میسازد
نکتهای که کتاب «الی کوهن، نفوذی و جاسوس اسرائیلی» بهدرستی به آن تأکید میکند، «اهمیت افکار عمومی» در مقابله با نفوذ است. همانگونه که جوامع غربی شهروندانی آموزشدیده دارند که در مواجهه با کوچکترین رفتار مشکوک، بهسرعت به پلیس اطلاع میدهند، در ایران نیز باید حساسیت عمومی افزایش یابد. غفلت عمومی، سادهانگاری یا باور به نظریههای توطئهزدایی، راه نفوذ را باز میکند.
نقش نخبگان، دانشگاهیان، اصحاب رسانه و مراکز فرهنگی در آگاهسازی جامعه نسبت به شیوههای پیچیده و فریبندهی نفوذ، نقشی کلیدی است. امروز دیگر نفوذ فقط از دیوار سفارتخانهها یا سیمخاردارها عبور نمیکند؛ نفوذ از لپتاپ یک پژوهشگر ساده آغاز میشود، از جلسهی دوستانهی یک استارتاپ، یا از مصاحبهای فریبکارانه در یک فضای علمیپژوهشی.
نتیجهگیری - آینده را با هوشیاری نجات دهیم
تهران دیگر دمشق دههی شصت میلادی نیست، اما موساد همچنان به الی کوهنها نیاز دارد. به کسانی که در نقش دوست ظاهر میشوند اما مأموریتشان تسخیر ذهن و ساختار امنیتی ایران است. در تجاوز ۱۲ روزهی اخیر به ایران، دشمن تنها از آسمان نیامد؛ نفوذ از زمین، از چهرههایی آشنا، از همکارانی نزدیک و از نخبگانی متوهم هم ممکن شد.
جمهوری اسلامی ایران امروز نیازمند یک بسیج فکری و فرهنگی عمیق برای شناسایی و دفع عناصر نفوذی است. امنیت، تنها وظیفه نیروهای نظامی نیست؛ هر شهروند ایرانی یک سنگر هوشیاری است. هر کس که دل در گروی این سرزمین دارد باید بداند: بیتفاوتی، بهترین بستر برای نفوذ الی کوهنهاست.
لطفا مراقب باشیم!!!!
* حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
نظر شما