۱ نفر
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۰

با مطالعه تاریخ معاصر کشورمان مشروطه و مشروطه خواهی از جذاب ترین فصلهایی به نظر می آید که غور در آن منجر به ایجاد ابهام و پرسش و علاقه برای جستجوی بیشتر و یافتن رگ و ریشه های ماجرا می شود.

يكي از اين پرسشها؛ دليل مشروطه خواه شدن ملت ايران است و اينكه آيا اگر ايرانيان با غرب آشنا نمي شدند «فكر تغيير» در ايران قرن نوزدهم همچنان به وجود مي آمد؟

براي پاسخ اگر نخواهيم مطلق گويي كنيم بهتر است بگوييم هرچند علت يا علل پيدايش فكر تغيير در ايران قرن 19 ، ارتباطي وثيق با آشنايي ايرانيان با مغرب زمين دارد اما در نهايت ايجاد آن ناشي از تركيب دو عامل خارجي و داخلي است. شكست قواي ايراني تحت فرمان عباس ميرزا از قواي روس در طلايۀ اين علل قرار مي گيرد زيرا جنگ ايران  و روس سيلي محكمي بود بر صورت ايران خواب زده كه منجر به ساخت پنجره اي روبه تمدن غرب براي ايرانيان شد كه بي شك در صورت عدم آشناييشان با ترقي هاي نظامي، اداري، صنعتي وغيره غرب، خواب غفلتشان طولاني تر مي شد. ضمناً نبايد از نظر دور داشت كه ارتباط با مغرب و مشرق عالم امري ناگزير بود و به هرحال رخ مي داد.

علي ايحال ايجاد فكر تغيير، ناشي از ايجاد آگاهي پس از مشاهده پيشرفتهاي ممالك غربي و مقايسه آن با وضعيت ممالك محروسه ايران بود و اين آگاهي زماني گسترش يافت كه مكتوبات و سياحت نامه هاي از فرنگ برگشته ها منتشر شد كه در اين راه رواج صنعت چاپ در كشورهاي نزديك به ايران (همچون هندوستان) نيز با كمك به گسترش آگاهي بخشي، ايجاد فكر تغيير  را تسريع كرد.
به لحاظ داخلي نيز افزايش قدرمطلق جمعيت ايران و تغيير در تركيب دموگرافيك آن كه منجر به ازدياد روزافزون جمعيت شهري نسبت به جمعيت روستايي و عشايري شده بود اقتضائات خاصي را به همراه آورد كه از جمله شامل گسترش بوروكراسي حكومتي براي كنترل جنبه هاي مختلف جامعه بود كه تامين هزينه هاي اين گسترش نيز فشار حكومت براي اخذ ماليات را به دنبال داشت. بديهي است كه افزايش ماليات وسفت تر شدن  كمربند دولت بر كمرجامعه ايراني منجر به نارضايتي مردم از وضع موجود و سوق يافتن آنان به سوي ناشران فكر تغيير (متاثر از غرب) مي شد.

گرايش مردم به تفكرات مشروطه خواهي روشنفكران علاقه مند به تمدن غربي، عليرغم پيشبرد «فكر تغيير»، بهانه اي به دست مخالفان ديروز و امروز مشروطه داد تا مشروطه را تقليدي شتابزده از غرب معرفي كنندكه به دليل گرته برداري و شتابزدگي نمي تواند يا نتوانست در ايران موفق شود. اين در حاليست كه مشروطه پروژه اي خلق الساعه نبود بلكه پس از رخدادهايي مهم همچون شكست از روسها، اعزام محصلان به اروپا، شكست اصلاحات اميركبير، شكست اصلاحات سپهسالار، تحريم تنباكو، ترور ناصرالدين شاه و مشاهده پيروزي ژاپن بر روسيه و ...(يعني از زمان فتحعليشاه تا محمدعليشاه) به سرانجام رسيد. علاوه بر اين ها تقليدي صرف از غرب هم به شمار نمي آمد زيرا به چوب بستن تجار بازار تهران و اعتراض بازاريان و روحانيان(دو قشر سنتي) به اين اقدام بود كه راه تشكيل مجلس ملي را باز كرد و پس از اعتراض و بست نشيني اين دو قشر بود كه روشنفكران آشنا با غرب نيز تدريجاً وارد عرصه اعتراض به مطلقه بودن اختيارات حاكميت شدند.

شكل گيري مجلس قانونگذاري و نظارت بر عملكرد دولت هم عليرغم آنكه با نگاه به شيوۀ عمل پارلمان هاي اروپا به انجام رسيده بود براساس آراء علماي برجسته شيعه در نجف مورد تاييد و حمايت جدي بود و يكي از روحانيون (محمدحسين نائيني) با نگارش كتاب تنبيه الامه و تنزيه المله ،مشروطه و مجلس را عملاً به لحاظ مذهبي و ديني مورد تاييد تئوريك قرار داد تا بر اهالي ديروز و امروز واضح شود كه مشروطه نه تقليدي صرف بوده و نه حركتي شتابزده.

samadmoqadam@gmail.com

کد خبر 660468

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار