ایران، سرزمین حافظ و سعدی، دیاری کهن که قرنها از خون، عشق، شعر و مقاومت تغذیه کرده و بالیده است، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش و همبستگی است. در روزهایی که سایه جنگ بر آسمان وطن افتاده بود، همه ایرانیان با هر زبان و آئین، در کنار هم ایستادند و با یک صدا فریاد زدند: ایران، خانه ماست. ایران، تنها یک خاک نیست؛ ایران نام دیگر تاریخ است، خاطرهای جمعی که در هر واژهی فارسی، در هر آوای لری، کردی، آذری و بلوچی، و در هر نگاه مهربان مادران و پدران ما جریان دارد. ایران، نه فقط میراث دیروز، بلکه امانتی مقدس در دستان امروز ما برای فرداست. هر تصمیم، هر واژه، و هر تیتر روزنامه، خشت تازهای در بنای این میراث مینهد یا خراشی تازه بر دیوار آن وارد میکند.
در روزهایی که کشور از تجاوز رژیم صهیونیستی عبور کرده و در حال ترمیم زخمهای خود است، سخنان تند، آتشین و تفرقهآمیز برخی جریانها و چهرههای رسانهای و سیاسی، نهتنها نقشی در افزایش اقتدار ملی ندارد، بلکه دقیقاً در نقطه مقابلِ تقویت وفاق ملی و اعتماد اجتماعی قرار میگیرد. چنین گفتمانهایی، بزرگترین خیانت به “حق بر هویت” کودکان و نوجوانان ایرانی است؛ نسلی که باید در فضایی آرام، با هویتی یکپارچه و آیندهای روشن رشد کنند. از منظر حقوقی، چنین رفتارهایی فراتر از یک اشتباه سیاسی یا رسانهای است؛ این اقدامات، مصداق مستقیم نقض حق بر هویت، امنیت روانی و حق بر توسعهی فرهنگی و اجتماعی کودکان ایرانی محسوب میشود. مطابق ماده ۷ کنوانسیون حقوق کودک، هر کودک حق دارد از بدو تولد، هویت و ملیتی روشن و ایمن داشته باشد. این اصل، هویت ملی را بهعنوان پایهای برای عزت نفس، امنیت روانی و رشد اجتماعی کودکان معرفی میکند. هر سخن یا اقدامی که این هویت را خدشهدار و شرطی کند، در حقیقت آینده آنان را به آتش میکشد. همچنین، اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام اقوام و گروههای اجتماعی را در برابر قانون برابر دانسته و بر حق برخورداری از امنیت، کرامت و منزلت انسانی تأکید کرده است. این نصوص قانونی و بینالمللی، نشان میدهد که هیچ جریان یا گروهی، اختیار مصادره هویت ملی به نام خود یا تحمیل روایت خاصی از وطن را ندارد.
جنگ، فقط سلاح و موشک نیست؛ گاه یک جمله، یک تیتر یا یک سخنرانی میتواند ویرانگرتر از هر بمب عمل کند. سخنان پرهیاهو و تحقیرآمیز، از تریبونهای پرمخاطب، روح جمعی جامعه را زخم میزند و اعتماد مردم به آینده را میسوزاند. کودکان، حساسترین قربانیان این خشونت روانی هستند. آنان، در سالهای هویتیابی، محتاج الگوهای همدل و مهرباناند، نه تصویرهایی آغشته به نفرت و طرد. بهجای ساختن آیندهای روشن و خلاق، ذهن این نسل با ترس، دوگانگی و خشونت پرورش مییابد و میل به سازندگی در آنان میمیرد. انسجام ملی، ستون فقرات امنیت داخلی هر کشور است. سرمایه اجتماعی، همان چسب نامرئی است که جامعه را در بحرانها، زنده و مقاوم نگاه میدارد. تندروی و حذفگرایی، این ستون را سست کرده و راه را برای مداخلهپذیری خارجی، ناامنی داخلی و بحرانهای پیدرپی باز میکند. امروز، پس از تجاوز رژیم صهیونیستی، ملت غیور ایران نشان داد که توان ایستادن در برابر تهدید خارجی را دارد. اما تهدیدی که از درون برمیخیزد، از هر دشمن خارجی خطرناکتر است؛ چرا که در سکوت و آرام، شالوده جامعه را از درون تهی میکند.
ایران، خاک بوسههای مادر، سرزمین رویاهای کودکانه و آوازهای شبانه پدران است. این خاک، نه میدان تیر شعارها و دعواهای سیاسی، بلکه بستر مهربانی و پرورش امید است. تندروی، آتشی است که آرام آرام، شالوده این خانه را میسوزاند. نسل فردا، فرزندان امروز، وارث ایران خواهند بود؛ بیایید این میراث را سالم، آرام، متحد و پرشکوه به آنان بسپاریم. کودکان ما، شایسته ایرانی آزاد، آرام و مهرباناند. ایران را برای آنان زنده نگه داریم، نه برای منازعاتی که هیچ برندهای ندارد. هر سخن ما، یا پلی است بهسوی فردایی روشن، یا تیری است به قلب امید نسل بعد.
ایران، میراث کودکان ماست؛ بیایید آن را با عشق، خرد و همدلی پاس بداریم.
* حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
نظر شما