به او گفتم تو آرزویت رسیدن دلار به بیست هراز تومان هست که بتوانی کسری پولت را برای خرید یک ماشین فانتزی تامین کنی در حالی که نمیدانی که همین افزایش دلار درجا تو
و خانوادهات را چندین برابر فقیرتر میکند؟ اگر این اتفاق بیفتد اول از همه خرخره
خودت جویده میشود. اگر این آرزوی تو مستجاب شود از همین فردا نان برخی
از همین طبقه متوسط که من و جنابعالی هم بدان تعلق داریم نان و دوغ خواهد بود حالا بماند از طبقه شریف کارگر که
باید با سفره خالی سر کند. و تو چگونه راضی میشوی به خالی شدن سفره هم وطنت برای
اینکه یک لگن شاسی بلند سوار شوی تا فکر کنی اعیانی؟"
از دیگر سو به این فکر افتادم که دلال مسلکی مثل
خوره به جان همه مردم ما افتاده ولی چقدر باید مردم را سرزنش کرد؟ همه؛ آیا دلال؛ زاده
میشوند؟ اینگونه نیست. وقتی آئینه روزگار از بدحادثه اوضاع و احوال خلقالله را
بدرستی رنجور جلوهگری میکند خب همین دلالی دست به نقدترین است. دلالی ماشین،
ارز، سهام، فیش حج و...
این بینش دلالی میتواند مثل طاعون نزد مردم گسترش پیدا کند. که کرده است و رودربایستی هم ندارد. از طبقه متوسط تا طبقه فرودست همگی درگیر آن شده و میشوند و به مراتب و درجه درگیری با آن، این منزلت و شان و کرامت انسانی است که ذره ذره آب میشود.
حال آمریکا از برجام بیرون رفته... ما باید چه کنیم؟ مهربان تر باشیم؟ یا خرخره هم را بجویم؟ مثلا به واسطه خروج آمریکا از برجام از این هفته مالکها بروند یقه مستاجرها را بگیرند و درخواست یک میلیون اجاره بیشتر و بیست تومن پول ودیعه اضافهتر کنند؟ یا ماست بندها به ازای هر لیتر شیر 200 سی سی آب به آن ببندند؟ خودروی مزخرف با درجه استاندارد گینه بیسائو ده میلیون اضافه قیمت بخورد؟ معلم خصوصی ساعتی دویست هزارتومن بیشتر طلب کند؟ کم فروشی بیشتر رواج پیدا کند؟ گرانفروشی ملاک و معیار شود و قبح نداشته باشد؟ اصلا با حقوق شهروندی چه کنیم؟ مثلا با هر کلکی شده از مترو و اتوبوس مفتی استفاده کنیم؟ در صف جا بزنیم؟ چون باید حقمان را از برجام بگیریم؟!
یا اینکه میشود کمی بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم. همدیگر را دوست بداریم. و عزت و آرامش هم وطنمان را عزت و آرامش خود بدانیم. اگر بخواهیم از سیستم عیسی به دین خود و موسی به دین خود استفاده کنیم و اگر کتابچهای با عنوان چگونه خرخره یکیدیگر را بجویم وجود داشته باشد و از آن سرمشق بگیریم و جز جز آن را از بر کرده و بکار گیریم دیگر هیچ چیزی از کرامت انسانی و فرهنگ و نوع دوستی باقی نخواهد ماند. یعنی حتی اگر دلار به نرخ هفت تومان نیز بازگردد بازهم ما از این خصلت خرخره جویدن دست نمیکشیم چرا که زینت ناخوشایند فکری و روحی و کار روزمرهمان شده دلالی...
اما میشود مهربان هم بود. می شود رفیق دردهای هموطنان و همشهریان بود. میتوانیم میتوانیم و میتوانیم آدم باشیم. اصلا بگذارخروج آمریکا از برجام خط کش و معیار ما برای آدمیت باشد بشرطی که مهربان باشیم و حافظ کرامت انسانی.
نکته یکی مانده به آخر: دولت جان تو هم کمی تا قسمتی بیشتر هوای ما را داشته باش.
نکته آخر: فرهیختگان ضد دولت ؛ شما هم به گسترش فرهنگ کرامت انسانی مباهات کنید نه به آتش زدن پرچم آمریکا. از شما تیمار داری برنمیآید لطفا حداقل نمک به زخم نپاشید. آیینه روزگار شوخی بردار نیست.
نظر شما