۰ نفر
۲۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۱۰

.

1- ورزش درکشور ما عمدتا منحصر به فوتبال است . فضای فوتبال نیز (چه در ایران و چه در سایر مناطق دنیا) و ادبیات حاکم و مناسبات داخلی آن با ادبیات رسمی یا مودب فاصله دارد و بنابراین رسانه های ورزشی که تصویرگر موضوع هستند در تابعیت این پدیده و همه ویژگی های آن ( واز جمله ادبیات خیابانی) قرار می گیرند و در رابطه ای دیالکتیکی ، خودافزایی بی نهایتی را موجب می شوند . هرکدام به توسعه دیگری کمک می کند و در این سیکل معیوب ، معلوم نمی شود که کدام علت است ،کدام معلول ؟ کدام عرضه است و کدام تقاضا ؟

2- من البته شخصا نشریات زرد را نمی پسندم اما این به معنای آن نیست که اولا منکر وجود آنان باشیم و ثانیا درصدد حذف کامل آنان و برقرار نوعی نظم یکدست برآییم . وجود چنین طیف یا رنگی از رسانه (مطبوعات ، سینما ، کتاب و... ) برای تشکیل رنگین کمان ضروری است . در عین حال اگرچه نشریات زرد ( و به تعبیری ، عامه پسند) غلظت کمتری از وزانت دارند و چه بسا با وزانت بیگانه باشند(!) اما با این حال نمی توان آنها را مترادف مبتذل دانست و همان مجازات را برآنان روا داشت . رسانه های زرد ویژگی هایی دارند که اجمالا عبارتند از : ورود به جزئیات زندگی ستاره ها ، تیترهای متکی بر عنصر شگفتی یا کشش ، رنگ آمیزی تند ، گرافیک شلوغ ، توجه و پیگیری سوژه های عامه پسند ، جنجال آفرینی ، بی توجهی به چراها و تمرکز به چگونگی ها ، درشت نمایی پیام ، استفاده از عاطفه پیام گیرندگان ، شایعه پردازی و دروغ نویسی (بویژه در ایران )، قیمت ارزان ، غیر لوکس ، حادثه گرایی ، مغایرت تیتر با متن ، فقدان ماکت ، تصاویر غیر معمول ، ادبیات شفاهی یا غیر عالمانه ، تبعیت از علایق مخاطب بدون توجه به نیازهای او ، و سطحی بودن مطالب .

3- ادبیات غالب نشریات ورزشی شاید شفاهی تر از قاطبه مطبوعات باشد که متاسفانه بعضا به لمپنیزم تنه می زند . به عبارت بهتر ، رفتار و گفتار لمپنی ، بعضی نشریات ورزشی را تهدید می کند و طبیعی است اگر چه طیف ساده پسند را راضی نگه می دارد و خواسته ها یا ایده های «رو کم کنی» آنان را ارضا می کند اما دوگروه را نیز به فکر واکنش می اندازد :

اول ، نشریاتی که به فعالیت سالم پاییندند و جلوه نمایی این همکاران خود را خطری برای صنف می دانند و دوم ،دستگاه های نظارتی که وظیفه آنان سالم سازی فضای فعالیت است تا با تکیه بر تنبیه و جریمه ،ترافیک را کنترل کنند و طبیعی است که مانع رفتار پرخطر باشند .

4- رواج چنین ادبیاتی دو آفت دیگر را نیز در پی دارد : اولا پائین آمدن یا پائین نگه داشتن سطح و سلیقه خواننده و متعاقبا بی اعتنایی او به رسانه های وزین و جدی ، و ثانیا محروم کردن جامعه از حق داشتن رسانه های خوب و معلم .

5- نمی توان همه نشریات ورزشی را به یک چوب راند . اگر نمونه هایی از کم اخلاقی ، سبک نویسی ، لمپینزم ، باج گیری و مراودات ناسالم اقتصادی با باشگاه ها یا بازیکنان در چنین نشریاتی مشاهده می کنیم منطقا حق نداریم به سایران تسری بدهیم .

6- در هر صنفی عناصر ناسالم با رفتار غیرحرفه ای ، عرصه را بر آنانی که فعالیت معمول دارند تنگ می کند . مطبوعات نیز از این قاعده مستثنی نیستند . چاره کار در اصلاح و در صورت ناکارآمد بودن این روش ،در حذف چنین همکارانی است تا اعتبار عمومی آن صنف به مخاطره نیفتد . بنابراین مطبوعات برای بازنمایی درست جایگاه و شان خود به پالایش درون صنفی نیازمندند و ناگفته پیداست این پالایش - که والایش را هدف می گیرد- نه از طریق دستگاه های بیرونی که توسط نهادهای داوری برخاسته از خودشان باید شکل گیرد تا درونی ، پذیرفتنی و لاجرم پایدار شود . در این صورت نظارت های دستگاه های ناظر به حداقل ها ( و در واقع ، به موارد مهمتر) بسنده می شود .

7- آموزش نیروی انسانی همچنان یکی از اولویت های فضای رسانه ای کشور است . بسیاری از کاستی های موجود با کارگاه های آموزشی مرتفع می شود . واقعیت آن است بسیاری از ما درست نویسی ، اخلاق حرفه ای ، جرایم مطبوعاتی ، تکنیک های جدید روزنامه نگاری و ... را نمی شناسیم و اگر تحت آموزش قرار بگیریم قطعا در خروجی کارمان موثر است. وزارت ارشاد و موسسات بزرگ مطبوعات ، مخاطب اصلی این نیاز یا مطالبه روزنامه نگارانند .

 

به درخواست مجله همشهری تماشاگر نوشته شده است  .

کد خبر 84107

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۵:۳۷ - ۱۳۸۹/۰۶/۰۱
    0 0
    بسیار عالی و دقیق بود