۰ نفر
۱۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۴:۴۷

رضایی چالشهای پیش روی اقتصاد کشور را پیش‌بینی کرده است و برای این چالشها درقالب چشم‌انداز کشور برنامه دارد.

علی پاکزاد: گفت‌وگویی که در پی می‌آید حاصل نشستی است با عادل آذر عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و از اعضای تیم اقتصادی محسن رضایی که در تدوین برنامه اقتصادی با وی همکاری داشته است، محسن رضایی طراح اقتصادی افق چشم‌انداز بیست ساله است، رضایی چالشهای پیش روی اقتصاد کشور را پیش‌بینی کرده است و براساس دیدگاه استراتژیک و برنامه محوری که دارد برای این چالشها درقالب چشم‌انداز کشور برنامه دارد و همچنین معمار برنامه پنج ساله پنجم کشور بوده است.

گرچه این برنامه‌ها به عنوان خروجی مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه شده‌اند ولی در واقع مدیریت و تدوین و تنظیم آن بر عهده محسن رضایی به عنوان رئیس کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است.

در یک کلام می‌توان گفت تعریف وتنظیم اقتصاد کشور توسط محسن رضایی انجام شده است که در قالب سیاست‌های اصل 44، سندچشم‌انداز و یا سیاست‌های کلی برنامه پنجم ابلاغ شده است و خیلی معنا‌دار خواهد بود اگر ایشان مجری کتابی باشد که توسط خودش نوشته شده است زیرا رئیس‌جمهور مجری برنامه‌های کلان کشور است و باید تلاش کند قطار توسعه از مسیر تعریف شده خود خارج نشود و کسی که خود تنظیم‌کننده برنامه است بطور حتم دلبستگی و اعتقاد بیشتری به برنامه خواهد داشت.

یکی از بزرگترین انتقادات وارد به دولت نهم این بود که در مسیر تعریف شده در اسناد برنامه‌های میان مدت و بلندمدت کشور عمل نکرده است و دولت آینده باید برای بازگرداندن این قطار به ریل اصلی آن تلاش کند.

متأسفانه در دولت نهم به جای عمل به برنامه‌های کلان کشور دولت برنامه‌ای از خودش ارائه می‌کرد بطور مثال نظام برنامه اصل 44 قانون اساسی را ابلاغ می‌کرد دولت طرح تحول اقتصادی را ارائه می‌داد، نظام بحث سیاستهای کلی چشم‌انداز را تعریف می‌کرد دولت نهم در مقابل طرح هدفمند کردن یارانه‌ها را تنظیم می‌کرد و این نشان می‌داد دولت علاقه‌ای ندارد در آن مسیر حرکت کند.

ریلی که توسط بالاترین مرجع سیاستگذاری کشور تدوین شده و توسط بالاترین مقام نظام یعنی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است این بزرگترین نقد وارد به دولت نهم بوده است.

قطار توسعه از مسیر خود خارج شده است، محسن رضایی می‌خواهد یک قطار از ریل خارج شده را به ریل برگرداند و بطور حتم این حساسیتهای بیشتری را می‌طلبد، شاخص‌هایی مانند تورم، بیکاری، رکود اقتصادی، هدف‌گذاری‌های عمرانی و000مسائل پیش‌روی دولت آینده هستند، ایشان برای این مسائل چه برنامه‌هایی دارد؟
به همین واسطه است که محسن رضایی در اولین موضع‌گیری خود اعلام کردند ادامه مسیر دولت نهم پرتگاه است، یا ایشان در سخنرانی‌های خود عنوان می‌کند که من برای نجات کشور از پرتگاه اقتصادی آمده‌ام.

در واقع در حال حاضر بزرگترین چالش پیش‌روی کشور مسائل اقتصادی است به ویژه بحث‌های بیکاری، ناکارآمدی وسوءمدیریت وعدم بهره‌وری منابع و یا 9هزار پروژه نیمه‌تمامی که در کشور وجود دارد که بطور متوسط این طرح‌ها سه سال از برنامه خود عقب هستند یعنی پروژه‌ای که باید یک ساله به نتیجه برسد الان سه سال است به بهره‌برداری نرسیده است و این یعنی تحمیل هزینه ناشی از ناکارآمدی به بدنه اقتصاد کشور و علاوه بر این شاخص بسیار مهم دیگر در زمینه ناکارآمدی این است که کارآمدی پروژه‌های عمرانی ما در دولت 40 درصد است یعنی از هر یک میلیارد تومانی که برای یک پروژه هزینه می‌شود تنها 400 میلیون تومان آن تبدیل به خروجی پروژه می‌شود و 600 میلیون تومان باقی صرف ناکارآمدیهای سیستم اجرایی شده و ضایع می‌شود.

اگر نگاهی به بودجه عمرانی سال 88 داشته باشیم که چیزی در حدود 30هزار میلیارد تومان است 60 درصد پرت، یعنی 18هزار میلیارد تومان شما معلوم نیست چه اتفاقی برایش می‌افتد بدون آنکه خروجی برای اقتصاد ملی داشته باشد.

به همین دلیل است که محسن رضایی شعارش دولت ائتلافی و کار آمد و متعهد است زیرا اگر ما بخواهیم از این وضعیت نجات پیدا کنیم و دوباره قطار توسعه کشور را به مسیرش برگردانیم باید از تمام توانمندی‌های کشور، طیف‌های متعهد و به جمهوری اسلامی استفاده کنیم در غیر این صورت نمی‌توانیم منابع کشور را که عمدتاً منابع نفتی است که به نسلهای بعدی هم تعلق دارند به دست افرادی بدهیم که کاربلد نیستند حتی دلسوز هستند ولی بلد نیستند کار را انجام بدهند و از منابع کشور استفاده کنند.

به اعتقاد محسن رضایی منابع انسانی‌ای اثربخش و توانمند است که می‌تواند کشور را نجات بدهد و قرار نیست رئیس‌جمهور به تنهایی همه کارها را انجام بدهد این ظرفیت مدیریتی رئیس‌جمهور است که افراد کاردان را برای اداره امور به کار می‌گیرد.

این هدف گذاری‌ها در برنامه‌های چشم‌انداز شده است همچنین در برنامه پنجم که دولت دهم مجری آن خواهد بود دیده شده بنابراین اگر دولت بعدی بتواند شاخص‌های ابلاغ شده برنامه پنجم را که مبتنی بر چشم انداز است و مطالبات نظام هم هست را به اجرا بگذارد بطور حتم به مسیر اصلی بازگشته‌ایم.

یعنی اگر بتواند حداقل رشد اقتصادی 8 درصدی را تأمین بکند و نرخ رشد بهره‌وری 25درصد را برای عوامل تولید تأمین کند موفق خواهد شد. فراموش نکنیم بیشترین منافع کشورهای توسعه یافته حاصل از محل مغز افزار و نهضت نرم‌افزاری است و شعار محسن رضایی نهضت بهره‌وری است.

بحث بعدی بیکاری است که در حال حاضر شاهد هستیم بیکاری از سواد پایین دارد بالاتر می‌آید و بیکاری در سطوح تحصیلی مانند لیسانس و فوق‌لیسانس هم دیده می‌شود و ما باید برای تک رقمی کردن نرخ بیکاری متمرکز شویم.

ظرفیت‌های فوق‌العاده موجود در میان بانوان و جوانان ما باید استفاده شود و از این ظرفیت‌های بانوان در مدیریت کشور استفاده کنیم و البته این لزوماً به معنی پست‌های سیاسی نیست بلکه مدیریت‌های اجرایی و سازماندهی در سطوح بنگاهداری است. اگر بتوانیم تمام هزینه‌های کشور را از محل درآمدهای غیر نفتی تأمین کنیم مانند درآمدهای سالم مالیاتی که در برنامه چهارم ذکر شده بود ولی متأسفانه این بخش نه تنها تحقق پیدا نکرد بلکه شاهد هستیم اندازه دولت دو برابر شده است در حالی که باید در این مدت حجم دولت نصف می‌شد.

تعریف بهره‌وری بسیار کلان است ولی در بخش‌ها همیشه در حد بخشنامه‌ها باقی می‌ماند، برای این مشکل چه فکری شده است وچه برنامه‌ای برای تبدیل این شعار به عمل دارد؟

همین هدف‌ گذاری‌ها به بهره‌وری تعبیر می‌شود، بهره‌وری به این معنا است که به تناسب هزینه‌ای که می‌کنی بتوانی خروجی داشته باشی. بحث دوم کیفیت و اثربخشی است یعنی این کارایی‌ها شما را به سمت اهداف کلان کشور سوق می‌دهند یعنی آنکه چه قدر فقر را کاهش می‌دهند، در کاهش بیکاری و تحقق عدالت مؤثر هستند یا به عبارت دیگر توسعه همراه با عدالت را پیش می‌آورند یعنی همان چیزی که رهبری نظام در مقدمه سیاستهای کلی برنامه پنجم به آن تأکید می‌کند یعنی توسعه همراه عدالت.

ما این را بهره‌وری می‌دانیم ولی از نظر اینکه این فرایند با در نظر گرفتن شرایط دشوار کنونی به چه شکلی قابل اجرا خواهد بود.

در حال حاضر شاهد هستیم سازمان مدیریت که مغز برنامه‌ریزی کشور بوده است منحل شده یا و بسیاری از شوراها که وظیفه هدایت و برنامه‌ریزی در کشور را عهده‌دار بوده‌اند ادغام یا منحل شده‌اند به عبارتی نظامات برنامه‌ریزی کشور از هم پاشیده شده است و جایگزینی هم نداشته است چگونه می‌شود به بحث بهره‌وری مورد نظر محسن رضایی برسیم.

در ادبیات بهره‌وری سه عامل مورد تأکید قرار می‌گیرد و تجربیات در این زمینه نشان می‌دهد اگر بر روی این سه نکته تأکید شود به سرعت می‌توانیم بخش مغز افزاری خود را دوباره احیا کنیم و هدر رفت منابع خود را کاهش بدهیم.

اول نیروی انسانی است یعنی بگردیم نیروی انسانی بالقوه با بالفعل مناسب را پیدا کنیم یعنی نیروهای کارآمدی که منزوی شده و یا خانه‌نشین شده‌اند را پیدا کرده و به کار بگیریم اگر بتوان به این افراد که امیدی به آینده ندارند انگیزه بدهیم وزمینه ماندگاری آنها را در کشور فراهم کرد، مانند سرمایه‌گذاران ایرانی که به خاطر یأس از کشور رفته‌اند را شرایط سودآوری آنها را فراهم کنیم و امنیت آنها را تضمین کنیم که بیایند در داخل کشور فعالیت کنند یکی از زیرساختهای توسعه را فراهم کرده‌ایم.

در بعدی اگر فرایند‌ها را اصلاح کنیم یعنی اگر فرایند بودجه‌ریزی اصلاح شود بطور حتم از اتلاف منابع تا حد زیادی جلوگیری می‌شود پس بهسازی نظامات اداری و فرایند‌ها و مهندسی جدید ساختارها برای زمینه‌سازی جهت ایفای نقش مناسب نیروی انسانی کارآمد دومین گام در این راستا است.

عامل سوم فناوری است، با استفاده از فناوری‌های نوین و جایگزین کردن فناوری‌های نوین با سیستم‌های سنتی موجود مانند نظامات مدرن بودجه، بانکداری، گمرکات، سیستم‌های جدید صنعتی و کشاورزی و. . . می‌توان به افزایش بهره‌وری کمک کرد و البته همه اینها متکی به نیروی انسانی کارآمدی است که استفاده از آن مورد تأکید قرار گرفته است. البته هر دولتی که بر سر کار بیاید در دوسال اول فعالیتش دوران بسیار سختی را پشت سر خواهد گذاشت زیرا اوضاع کشور بسیار به هم ریخته است و بسیاری از اصول وبنیانهای کشور برچیده شده است و باید مدتی برای بازگرداندن حالت عادی وقت صرف شود.

شما عنوان کردید نیروی انسانی اگر ماندگار شود، دولت نهم برای ماندگاری نیروی انسانی طرحی به عنوان بنگاههای زود بازده را داشت، خارج از ابعاد نقادانه بالاخره یک برنامه اجرایی بود وتلاش کرد با تزریق نقدینگی شرایط فعالیت را برای نیروی انسانی فراهم کند، محسن رضایی برای ماندگاری که هدف قرار داده است چه برنامه‌ای دارد؟

تمام مطالعات وادبیات اقتصادی تأکید دارد که شما باید آدمهای کارآفرینتان را پیدا کنید، آموزش بدهی و امکانات در اختیارشان قرار بدهی، تجربه ژاپن، مالزی، اندونزی، چین و اخیراً ترکیه نشان می‌دهد که این روش موفق است یعنی اینها آدمهای کارآفرین خودشون را پیدا می‌کردند آموزش می‌دادند به قدر توانایی در اختیارشان امکانات قرار می‌دادند نه اینکه بیایند فراخوان بدهند هرکه امکانات می‌خواهد بیاید بلکه براساس ایده تسهیلات و امکانات در اختیار کسانی که آموزش می‌دیدند قرار می‌دادند و هر مرحله که با موفقیت طی می‌شد برای مراحل بعدی امکانات ارائه می‌شد و اگر موفق نمی‌شدند امکانات در اختیار کس دیگری قرار می‌گرفت.

نکته بعدی می‌گوید بنگاههای کوچک در صورتی موفق خواهند شد که هسته اول و مرکزی شکل گرفته باشد یعنی زمانی بنگاههای کوچک فعالیتشان موفق خواهد بود که صنایع زیربنایی شکل گرفته باشند.

در استانهای ما همین اصل وجود دارد در جاهایی بنگاههای کوچک موفق بوده‌اند که این صنایع زیربنایی در آنها بوده است مانند اصفهان یا قزوین؛ ولی در دیگر استانها که این هسته مرکزی وجود نداشته است عمده صنایع کوچک ورشکست شده‌اند و یا اینکه وامهای دریافتی را برای اینکه بتوانند اقساطش را بپردازند در بخش‌های دیگری مانند ساختمان سرمایه‌گذاری کرده‌اند و در عمل وارد چرخه تولید نکرده‌اند.

محسن رضایی در مصاحبه‌های خود به این مسئله اشاره کرده است که از بنگاههای موجود که سرپا هستند که دولت به آنها نرسیده و ورشکسته شده‌اند حمایت خواهم کرد. من صنایع موفقی را می‌شناسم که با بیش از 50 سال سابقه ورشکست شده‌اند و سه هزار کارگرش بی‌کار شده‌اند.

ما این واحدها را رها کرده‌ایم به امید آنکه یک آدمی که نه آموزش دیده نه بنیه لازم را دارد و نه حتی انگیزه کافی را دارد با دریافت وام به جایی برسد. من اعتقاد دارم بسیاری از پرداخت‌ها به انگیزه تولید و اقتصاد نبود بلکه با اهداف سیاسی انجام شده است و همین یک مصیبت است که برنامه‌های بلند مدت کشور را فدای اهداف کوتاه مدت گروهی می‌کنیم.

محاسبات محسن رضایی نشان می‌دهد اگر ظرفیت واحدهای موجود اقتصادی که موفق بوده‌اند و سرپا هستند 10 درصد افزایش پیدا بکند مشکل بیکاری کشور برطرف می‌شود و نرخ بیکاری تک رقمی خواهد شد، مانقد را رها کرده‌ایم و رفته‌ایم به نسیه چسبیدیم به این امید که کسانی که معلوم نیست موفق باشند را تسهیلات داده‌ایم و در واقع کسانی را که تا امروز فقط بیکار بوده‌اند را تبدیل کرده‌ایم به بیکاران بدهکار.

در زمینه صنعت باید این کار را کرد اول مراکز رشد را فعال کرد و آدمهای با استعداد و خلاق را کشف کرد و بعد به آنها تسهیلات داد و فعالشان کرد و بعد در کنار اینها واحدهای موجود را توسعه داد.

برای یافتن افراد بااستعداد چه مکانیسمی تعریف کرده‌اید که ایجاد رانت نکند؟

اگر فرایند شفاف باشد و براساس دانش، استعداد و توانایی‌های فردی تعریف شود و مراکزی باشد که این اعتبار‌سنجی را در آنها انجام داد که البته در مرحله اول می‌توان به دانشگاهها و نخبگان دانشگاهی اتکا کرد بطور حتم رانتی ایجاد نخواهد شد.

بستری داریم که بتوان از طریق آن این کار را انجام بدهیم یا اینکه محسن رضایی باید اینها را خلق بکند؟

قطعاً باید خلق شود، ببینید در کشور ما ان.جی.‌او‌ها یا نهادهای مردمی خوب فعال شده‌اند ولی به آنها بها داده نشده است و اصلاً دولت نهم نخبگان را با همان انگیزه‌های سیاسی و انتخاباتی رها کرد؛ خیلی خوب است که ما به توده‌ها مراجعه بکنیم و به توده ارزش بدهیم که همه ما هم برای مردممون ارزش قایل هستیم و اصلاً معتقد هستیم نظام جمهوری اسلامی به مستضعفان تعلق دارد، ولی در تمام دنیا نخبگان هستند که ارزش‌آفرینی کرده و تولید ثروت برای کشور می‌کنند که البته این نخبگان از همین توده‌ها برخاسته‌اند.

محسن رضایی اعلام کرده است طرح تحول را کنار خواهد گذاشت و بر اساس گفته‌های شما بازگشت به اصول برنامه چشم‌انداز برنامه محوری ایشان است ولی در این فرایند بحثی به عنوان یارانه انرژی وجود دارد که برای دولت آینده از مشکل‌ساز‌ترین مباحث خواهد بود، در این زمینه چه اقدامی صورت خواهد گرفت؟

در برنامه محسن رضایی بخشی تحت عنوان حوزه زیربنایی وجود دارد که بخش انرژی به صورت خاص در این بخش مورد توجه قرار گرفته است.

ساختار برنامه تنظیم شده این بوده است که در تمام بخش‌ها نقد سه دهه گذشته صورت گرفته است، آسیب‌شناسی وضعیت موجود و هدف‌گذاری برای چهار سال گذشته است که برآمده از سیاستهای کلی برنامه پنجم است.

از تفاوت‌های عمده میان برنامه‌های محسن رضایی با دیگر کاندیداها این است که برخلاف دیگران از سطح کلان وخط مشی‌‌گذاری فراتر رفته است و برنامه‌ای اقدامی وعملگرا ارائه داده است مثلاً در ذیل انرژی 10 برنامه برای اجراء ارائه داده است.

عنوانی که برای کنار گذاشتن طرح تحول مطرح شده است به عنوان جانشین در برنامه دیده شده واگذاری شرکتهای اصل 44 در 8 بند دیده شده است، به پروژه‌های نیمه تمام چگونه می‌شود کمک کرد و 000همه دیده شده است.

حرف ما این است که با این پرداختهای نقدی موافق نیستیم و اعتقاد داریم که با روش‌های غیر نقدی می‌توانیم به مردم کمک کنیم، توسعه تأمین اجتماعی، بیمه‌های همگانی، مراکز درمانی، توسعه بهداشت، آموزش وپرورش و. . . مباحثی هستند که با درآمد حاصل از هدفمند‌سازی یارانه‌ها می‌توان به آنها پرداخته شود.

نه فدرال اقتصادی که محسن رضایی مطرح می‌کند در استانهای توسعه یافته برعهده خود مردم است و نه بخش خصوصی می‌تواند فعالش بکند ولی در استانهای محروم بخش خصوصی نمی‌تواند در آنجا سرمایه‌گذاری کند مگر آنکه جذابیتی ایجاد شود که این موضوع هم در قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی دیده شده است که دولت موظف است 49 درصد سرمایه‌گذاری را تضمین کند تا بخش خصوصی برای حضور در این مناطق تشویق شود ولی متأسفانه دولت نهم این موارد را اجرا نمی‌کند. دولت نهم اعتقاد دارد که این پول را دریافت کنم و به صورت نقدی پرداخت کنم که با این کار دو تا سه برابر پرداخت نقدی از محل تورم به مردم هزینه تحمیل می‌شود؛ مردم ما هم هوشمند هستند و می‌دانند‌ این مبلغی که امروز داده می‌شود یک ماه بعد باید سه برابرش را پس بدهد و بسیاری از مردم گله‌مند هستند و عنوان می‌کنند نمی‌خواهیم پول دریافت کنیم در عوض رفاه مارا افزایش بدهید.

به عنوان آخرین سؤال، بر اساس برنامه تنظیم شده در سال چهارم دولت محسن رضایی شاخص‌های اقتصادی در چه وضعیتی قرار دارند؟

با نگاه محسن رضایی مطمئن هستیم که نرخ بیکاری تک رقمی خواهد شد، نرخ تورم تک رقمی خواهد شد و فاجعه‌ای که ما را در رده کشور‌هایی مانند عراق و آنگولا قرار داده است را پشت سر می‌گذاریم، بهره‌وری 25 درصد و افزایش GDP کشور از محل بهره‌وری تحقق پیدا خواهد کرد و تولید ناخالص ملی را به رشد 8 درصد خواهیم رساند تا در مبادلات بین‌المللی کشوری عزتمند باشیم، مطمئن هستیم به عنوان یکی از قطب‌های صادراتی به ویژه در بخش صنعت خودرو خواهیم بود. در حال حاضر ظرفیتهای بسیار خوبی در زمینه قطعه‌سازی در کشور وجود دارد ولی اهمیتی به آن داده نشده است، می‌توانیم به عنوان یکی از کشور‌های فعال در سازمان تجارت جهانی نقش ایفا بکنیم، در سطح سیاستهای خارجی به عنوان کشوری اثر‌گذار مطرح شویم واطمینان داریم رفاه در کشور افزایش می‌یابد و توان اقتصادی قشر متوسط ما افزایش خواهد یافت.

در مورد ضریب جینی به کجا خواهیم رسید؟

هدفگذاری ضریب جینی در سیاستگذاری‌های کلی برنامه پنجم روی 36صدم است و این رقم در حال حاضر حدود 44صدم است یا الان حاصل تقسیم درآمد بالاترین دهک جامعه به پایین‌ترین دهک معادل 15 برابر است. هدفگذاری ما این است که این رقم به 7 برابر برسد که در برنامه محسن رضایی تأکید شده است این یعنی عدالت اقتصادی واجتماعی اتفاق بیفتد یعنی جامعه بیاید به سطح متوسط برسد ضمن آنکه دهک متوسط ما تقویت می‌شوند دهک‌های ضعیف ما به سطوح متوسط برسند تا این شکاف بین طبقات اجتماعی از بین برود. همه این‌ها را در تیم مدیریتی می‌بینیم که در تز مدیریتی و اقتصادی محسن رضایی دیده شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 9672

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =