به گزارش مبلغ، در این نشست دکتر علی اکبر احمدی افرمجانی یکی از سخنرانان بود که مشروح سخنان وی را در ادامه میخوانید:
آقای علی اکبر احمدی در ابتدای نشست گفت: مفهوم مرکزی فلسفه سیاسی آقای طباطبایی، جامعه متجدد ایرانی است و منظورش از این مفهوم آن است که جامعه ایرانی به صورتی باشد که آحاد ملت در سرنوشت خودشان شرکت کنند و حق ساختن سرنوشت خویش را داشته باشند و بتوانند از طریق حکومت مشروطه و مبتنی بر قانون و از طریق فرایندهای دموکراتیک حق تعیین سرنوشت خود را تحقق بخشند. از نظر طباطبایی چنین جامعهای با قافله سالاری طبقه متوسط همراه است و به صراحت از اینکه آحاد جامعه خود را عضو یک جامعه بزرگتر به نام امت بدانند دوری میجوید و معتقد است که امت هیچگاه یک جامعه متعین نیست و هویت ندارد و نمیتواند یک جامعه متجدد را بسازد و نیز اگر جامعه در اختیار ملت کوخنشین قرار بگیرد نمیتواند در ساختن سرنوشت سیاسی خود مدخلیت تام و تمامی داشته باشد. جامعه متجدد توسط فرد متجدد و مدرن میتواند ساخته شود فردی که از حیثیت درونی و حقوق درونی خود اولاً و بالذات، آگاه است.
وی در ادامه افزود: جامعه متجدد ایرانی جامعهای است که از دوره مشروطه ایجاد شده ولی ممکن است این خودآگاهی از ذهن ایرانیان رخت بربندد و آسیب به آن وارد شود و به تعبیر ایشان، کسانی که میکوشیدند یک جامعه بیطبقه بسازند توانستند این خودآگاهی را به طور موقت از بین ببرند و ایران متجدد را غافل کنند و ضربههای سختی به پیکر او بزنند. او معتقد است که هیچگاه ایران متجدد از پا در نخواهد آمد ولی باید موانع را پس زد و برای حفظ این خودآگاهی، پاسدار آن بود. از گذشته، ایران یک ملت بوده و وحدتی داشته که کثرت را در درون خود پذیرفته است و به منافع خودش آشنا بوده و این خودآگاهی، دچار غفلت و فراموشیهایی شده و ضربههای فرهنگی به آن وارد شده است.
این پژوهشگر فلسفه سیاسی ادامه داد: برای فقه ما این استعداد وجود دارد که بتواند به ایران متجدد خدمت کند. فقه ما آنچنان که محمد باقر صدر نقل میکند قائل به این است که امور مستحدثی وجود دارد که اصول فقهی نمیتوانند آن را حل کنند بنابراین باید عقل آزاد باشد و عقل و علوم اجتماعی جدید، امور را بر عهده بگیرند. این تحلیل از فقه میتواند به جامعه متجدد ایرانی کمک کند و در فلسفه ایرانی هم مواردی به مثابه امکاناتی که میتواند برای جامعه ایران، متجدد قلمداد شود ذکر میشود.
به گفته آقای احمدی، این پروژه بنیاد فلسفی دارد و درسنت فلسفهی ما فردی مانند مرحوم طباطبایی کمنظیر است که نوشتههای مفیدی در این عرصه در اختیار ما قرار دادهاست و نویسنده منتقدی بوده و نقدهای بسیارمهمی داشته است.
وی در ادامه به انتقادهایی که به مرحوم طباطبایی وارد است اشاره کرد و گفت: پروژه آقای طباطبایی از نظر روش شناسی جای تتبع و تحقیق دارد، مرحوم طباطبایی معتقد است روح قومی ایرانی روحی است که همواره وجود داشته و صورت نوین مشروطه طلبی به خود گرفته است. به گفته آقای احمدی این تئوری نمی تواند نسبت به دادههای تاریخی حساس باشد و تئوری رقیب می تواند بگوید ایران همواره یک امت بوده است ولی قرنها از خودش غافل بوده است و اگر بخواهد تئوری طباطبایی نسبت به دادههای تاریخی حساس باشد باید دقیقتر و انتقادیتر ساخته شود که بتوان آن را به مثابه یک تئوری تاریخی در نظر گرفت و همچنین اگر بپذیریم که سنت و فرهنگ سنتی را باید کاوید تا امکاناتی که در این امور فرهنگی سنتی وجود دارد برای تاسیس یک جامعه متجدد شناسایی کرد و به کار گرفت، آنگاه این پروژه، همنشینی نیز دارد و مرحوم طباطبایی نسبت به آن همنشین اعتنا و اهتمام لازم را به خرج نداده است. به گفته دکتر احمدی نواندیشی در قبل از انقلاب و بعد از آن این پروژه را دنبال میکند و میخواهد ببیند چگونه میتوان فهم سنتی را از دین و منابع دینی و فرهنگی به دوران جدید آورد و قرائتی نوین از آن به عمل آورد. بنابراین از نظر ذات پروژه، بین پروژه طباطبایی و پروژه نواندیشی که میخواهند امکانات موجود در فرهنگ سنتی را برای مدرن شدن شناسایی کنند نوعی یگانگی وجود دارد که این بیتوجهی باید دیده و نقد شود.
وی در پایان نشست خود به عنوان آخرین نکته مسئله کوخ نشینان برای جامعه مدرن را مطرح کرد که مسئله مهمی است و نمیتوان با چنین جملاتی که آنها بی هویت هستند و بی وطن هستند و بر خلاف طبقه متوسط میباشند و نمیتوانند سازندگان جامعه مدرن باشند آنها را پس زد. به گفته این پژوهشگر فلسفه سیاسی، کوخنشینی و تضاد طبقاتی و بحران در نظام اقتصادی در جامعه مدرن مسئلهای است که باید اقتصاد دانان و فیلسوفان درمورد آن بیندیشند و تدبیرکنند و آن را مورد تعدیل قرار دهند که موجب آسیب برای آزادیطلبیها ومشروطهطلبیها نشود.
نظر شما