وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی« با بیان اینکه به دلیل سفر استانی موفق نشده حرفهای دادستان تهران را بخواند، افزود: مهدی هاشمی یک فراری است و این موضعگیری از سوی دستگاهها و افراد، حمایت تلقی شده و اشتباه است.» (خبرگزاری مهر)
فارغ از داوری درباره سخنان آقای حسینی که پاسخ دادستان را هم در پی داشته است،نکاتی درباره این سخنان قابل اعتناست که با توجه به سابقه این گونه سخنان آقای وزیر به آنها اشاره میکنم و امیدوارم که در سخنان آتی تامل و دقت افزونتری به کار گیرند و سنجیدهتر سخن بگویند.
انتظار طبیعی افکار عمومی و به خصوص اهالی رسانه این است که وقتی وزیری ،آن هم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،سخن میگوید،تمامی جوانب سخنگفتنش را در نظر بگیرد و بر آن اساس اظهار نظر کند. در عالم روزنامهنگاری به این جوانب دقت و صحت در نگارش خبر میگویند که میتوان آن را به گسترهای عمومیتر تسرّی داد و بر هر فردی ، به خصوص فردی که مسئولیت سیاسی اجتماعی دارد،اطلاق کرد. در اصطلاح عامه میگویند سخن و کلام را در ذهن و ضمیر بپزید و سپس بیرونش دهید چرا که به قول شیخ اجل«زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم به از کسی که زبانش نباشد اندر حکم»
سخنان آقای وزیر نه با قوانین مصوب جمهوری اسلامی همخوانی دارد که در ماده 30 قانون مطبوعات آمده است:« ماده 30 ـ انتشار هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت یا افترا یا فحش و الفاظ رکیک یا نسبتهای توهین آمیز و نظایر آن نسبت به اشخاص ممنوع است و مدیر مسئول جهت مجازات به محاکم قضایی معرفی می گردد و...» و نه با میثاقهای حرفهای روزنامهنگاری که در آنها تاکید شده تا زمانی که جرمی از افراد در دادگاه به اثبات نرسیده ،رسانهها حق درج نام او را ندارند.اما روزنامه زیر نظر آقای وزیر از هر دوی این قوانین و مرامنامهها تخطی کرده است و علاوه بر آن در هنگام برگزاری دادگاهی با همان موضوع سعی در انعکاس همان مطالبی کرده که مورد شکایت است.
آقای وزیر پیش از این هم درباره برخورد قانونی قوه قضاییه با یک پرونده مطبوعاتی تذکری غیرکارشناسانه داده بودند.زمانی که هیئت نظارت بر مطبوعات روزنامهآسیا را توقیف کردند،آقای وزیر در سخنانی گفتند: « ما از قوه قضاییه نیز سخت گلایه داریم، زیرا یک روز یک نشریه را توقیف می کنیم و فردا یک قاضی آن را رفع توقیف میکند و این با وجود آن است که یک نفر از هفت نفر هیئت نظارت نیز نماینده قوه قضاییه است.»
دیدگاه قاضی درباره رفع توقیف از این روزنامه بسیار روشن است.توجه کنید:« نظر به اینکه حسب تبصره ماده 12 اصلاحی 30/1/79 قانون مطبوعات هیات موظف به ارسال پرونده روزنامه ظرف یک هفته پس از توقیف به دادسرا بوده است و طبق اعلام دفتر دادسرای عمومی و انقلاب تهران و نیز دفتر شعبه نهم بازپرسی پرونده روزنامه سابقالذکر با انقضاء مهلت و حتی (گذشت بیش از بیست روز) به دادسرا ارسال نشده است و از طرفی در اعلام تخلف اولیه آن روزنامه مدارک و مستنداتی پیوست نشده و اصولا مشخص نشده که روزنامه آسیا در چه شمارهای و با چاپ و انتشار چه مطالب و عکسهایی مرتکب تخلفات بندهای 2و 3و 10 از ماده 6 قانون مطبوعات گردیده است لذا به علت عدم کفایت دلیل قرار منع تعقیب به شماره 8909972132900113 ـ 16/6/89 با استناد بند (ک) ماده سه قانون اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب صادر گردیده که قرار صادره به تایید دادستان نیز رسیده است بناء علیهذا مستند به ماده 44 قانون مطبوعات از توقیف روزنامه آسیا موضوع صورتجلسه 25/5/89 آن هیات، بیدرنگ رفع و انتشار مجدد آن بلامانع است.»
شاید این گونه سخن گفتن با تعجیل و آوردن واژههایی چون« به دلیل سفر استانی موفق نشده حرفهای دادستان تهران را بخواند» برای یک مقام معمولی یا فرد عادی پذیرفته باشد،اما برای وزیری که کارش رسانه و خبر و نظر است و قطعا باید مشاورانی خبره و کارکشته در دور و بر خود داشته باشد و زمانه هم به گونهای است که امکانات ارتباطی در هر نقطه جهان در دسترس است، برازنده نیست به گونهای سخن بگوید که با مبتدیات اظهار نظر یک مسئول در اندازه و وزن ایشان هم همخوانی نداشته باشد.
نظر شما