با این حال اعطای جوایز هنری در ایران و دیگر نقاط جهان اگرچه نوعی تقدیر و قدردانی از زحمات و خدمات این شخصیت هنری است چندان به اهمیت او نمی افزاید. از جمله خصوصیات استاد شجریان احترام عملی به استادان خود و تجلیل از کسانی است که به ارتقاء فرهنگ و هنر ایران کمک کرده اند. به یاد دارم هنگامی که طرح «چهرههای ماندگار» را با جزئیات در دهه هفتاد آماده و به ریاست وقت سازمان صداوسیما ارائه کردم نخستین و تنها کاندید در رشته موسیقی استاد شجریان بود.
در آن زمان روابط رسانه ملی با ایشان نامناسب نبود به گونهای که در نوروز یکی از آن سالها تحویل سال با حضور استاد انجام شد. حتی برای دعوت و توضیح چگونگی نخستین همایش چهرههای ماندگار رئیس رسانه ملی شخصا به مزرعه استاد در حوالی تهران رفت اما ایشان همواره تا پایان همایش هشتگانه چهرههای ماندگار که قریب دو دهه به طول انجامید با تاکید میگفت: اول استادان من که در قید حیاتند باید تجلیل شوند. چرا که آنها هم پیشکسوتند و هم حقی بر گردن من دارند.
به عنوان طراح و دبیر آن واقعه مهم عرض میکنم اغلب منتخبین رشته موسیقی چهرههای ماندگار با نظر و مشاوره شخص استاد شجریان برگزیده شدند؛ استادان کسایی، تجویدی، شهناز، پایور، و در آخرین همایش که استاد پورتراب به عنوان چهره ماندگار موسیقی ایران پیشنهاد شد من با استاد شجریان در جلسهای که در فرهنگستان هنر با اصحاب فرهنگ تشکیل میشد مطرح کردم بسیار خوشحال شد و گفت استاد کمال پورتراب بزرگ موسیقی ایران است که ما همه شاگرد او هستیم و وقتی خواستم حالا که تقریبا همه استادان او معرفی شدهاند خود به میدان بیاید خندید و مزاح کرد و به لهجه مشهدی گفت هنوز استادان بزرگ دیگری هستند. اکنون که جایزه آقاخان در هنگام بیماری استاد شجریان به وی اختصاص یافته به خود میگویم اگر ایشان در بستر بیماری نبود آیا این جایزه را میپذیرفت؟ یا متواضعانه و رندانه آن را رد میکرد؟
و سوال دیگر اینکه اگر زمینه پذیرش این جایزه فراهم بود چرا پیشتر که استاد در صحت و سلامت بود این اتفاق نیفتاد؟ او قطعا به این جایزه نیاز نداشت. برخی جوایز بیش از آنکه اعتباری برای جایزه گیرنده باشد محملی برای تبلیغ و کسب وجهه جایزه دهنده است.
نظر شما