لیبی سه و نیم درصد از منابع نفتی جهان یعنی بیش از دو برابر نفت ایالات متحده آمریکا را در اختیار دارد.

تسلط بر کشورهای واقع در مرزهای جنوبی لیبی از جمله نیجریه،چاد و سودان از مهمترین اهداف ناتو در حمله به لیبی است.

 حمله نیروهای ناتو به لیبی که چند هفته ای از آغاز آن می گذرد و به جنگ نفت شهرت یافته، دارای اهداف استراتژیک قابل توجهی است که شناخت ابعاد آن می تواند ما را به درک صحیح و روشنی از تحولات جاری رهنمون سازد.

همانطور که به کرات شنیده ایم، لیبی به دلیل منابع عظیم زیرزمینی اعم از نفت و گاز از بزرگترین اقتصادهای نفتی قاره آفریقا و جهان است. این کشور سه و نیم درصد از منابع نفتی جهان یعنی بیش از دو برابر نفت ایالات متحده آمریکا را در اختیار دارد. با توجه به همین پتانسیل ها این کشور همواره در کانون توجه قدرتهای بزرگ بوده است. برهمین اساس جدای از گسترش دامنه انقلابات دمکراسی خواهی در خاورمیانه و شمال آفریقا باید گفت که دخالت و حمله ناتو به این کشور بخشی از برنامه وسیع و گسترده ای است که علاوه بر لیبی شامل خاورمیانه و آسیای میانه نیز می شود و آن هدف، کنترل و تسلط بر بیش از 60 درصد از منابع طبیعی و همچنین خطوط لوله نفتی و گازی است.مناطق موردنظر شامل کشورهای مسلمان از جمله عربستان سعودی،عراق،ایران،کویت،امارات عربی متحده، قطر، یمن،لیبی، نیجریه،الجزایر،قزاقستان،آذربایجان،مالزی،اندونزی و برونئی می شود که بر طبق آخرین آمار در حدود 66،2 تا 75،9 درصد از منابع زیرزمینی جهان را دارا هستند.

اما در حال حاضر قرعه به نام لیبی افتاده و غرب که همواره مترصد این فرصت بود، در حال اجرای طرح تغییر نقشه آفریقاست.لیبی با ذخیره 46،5 میلیارد بشکه(10 برابر بیش از مصر)بزرگترین اقتصاد نفتی قاره آفریقا را داراست و پس از آن نیجریه و الجزایر در مقام دوم و سوم قرار دارند.طبق آخرین محاسبات در سال 2010 منابع لیبی در حدود 60 میلیارد بشکه نفت و میزان ذخیره گاز این کشور به 1500 میلیارد مترمکعب می رسد.میزان تولید نفت این کشور نیز بین 1،3 تا 1،7 میلیون بشکه در روز است.

 همین پتانسیل ها، حمله نیروهای ناتو به لیبی را با بهانه های بشردوستانه توجیه کرد در حالی که این جنگ در واقع همان اهدافی را دنبال می کند که در جنگ عراق در سال 2003 شاهد آن بودیم؛یعنی مالکیت بر منابع نفتی و گاز لیبی و واگذار کردن استخراج آن به شرکتهای خصوصی خارجی. این همان جنگی است که می تواند وال استریت را رونق بخشد و با توجه به سیر صعودی نفت و بحران مالی، اقتصاد اروپا و آمریکا را جانی تازه ببخشد.

شمار زیادی از شرکتهای خارجی در لیبی حضور دارند که مهمترین آنها عبارتند از: شرکت توتال فرانسه، اینی ایتالیا،چاینا نشنال پترولیوم،بریتیش پترولیوم،کنسرسیوم اسپانیایی رپسول،اکسون موبیل،شورون،هس و کونوکو فیلیپس.

اما در میان همه این شرکتها، نقش چین در اقتصاد لیبی بسیار قابل توجه است.شرکت چاینا پترولیوم در حدود چهارصد کارمند در لیبی دارد و تا پیش از آغاز جنگ در مجموع قریب به 30 هزار چینی در لیبی زندگی می کردند و در حدود 11 درصد از صادرات نفت و گاز لیبی به مقصد چین بود. بر همین اساس ایالات متحده آمریکا، حضور رو به گسترش چین در قارۀ آفریقا را به مثابه تهدیدی برای خود تلقی می کرد. در واقع اگر بگوییم از دیگر اهداف حمله ناتو به لیبی، اخراج چینی ها بود،سخن به گزاف نگفته ایم.

از سویی نقش ایتالیا در اقتصاد لیبی نیز بسیار مهم است. اینی، کنسرسیوم نفتی ایتالیا، روزانه 244 هزار بشکه نفت و گاز از این کشور استخراج می کند،رقمی که در حدود 25 درصد از کل صادرات لیبی را تشکیل می دهد.

به عبارتی واشنگتن حضور پررنگ اروپایی ها به خصوص ایتالیا و فرانسه را نیز تهدیدی برای خود می دانست.برهمین اساس گسترش هژمونی آمریکا در شمال آفریقا، منطقه ای که به لحاظ تاریخی تاکنون در سیطره فرانسه، ایتالیا و اسپانیا بوده، از دیگر اهداف حمله آمریکا به لیبی است.

به عبارتی واشنگتن، برنامه ها و اهداف ویژه ای برای گسترش حضور خود در منطقه شمال آفریقا دارد.واشنگتن برآنست رابطۀ سیاسی فرانسه با تونس،الجزایر،مراکش و سایر کشورهای واقع در این حوزه را ضعیف و خود رابطه تنگاتنگی را با آنها برقرار کند.

تغییر نقشه آفریقا و دسترسی به سایر کشورهای واقع در این حوزه از دیگر اهداف ناتو برای حمله به لیبی است.لیبی با بسیاری از کشورهای واقع در حوزه نفوذ فرانسه از جمله چاد،نیجر،الجزایر و تونس مرز مشترک دارد و این در حالی است که بسیاری از این کشورها از اقتصادهای نفتی قارۀ آفریقا هستند.

مثلا چاد یکی از قویترین اقتصادهای نفتی در قارۀ آفریقاست و اکسون موبیل و شورون و بسیاری دیگر از شرکتهای خارجی در این کشور دارای منافع اقتصادی هستند.از همه مهمتر آنکه جنوب چاد دروازه ای به سوی منطقه دارفور در سودان است، جایی که منابع قابل توجهی زیرزمینی در آنجا وجود دارد.

نیجر نیز به لحاظ وجود منابع عظیم اورانیوم، از اهمیت استراتژیک برای غرب برخوردار است. شرکت چندملیتی آروا،تولیدکنندۀ سوخت هسته ای در فرانسه و همچنین شرکتهای چینی حضوری فعال و پررنگ در صنعت اورانیوم نیجر ایفا دارند.

مشاهده می کنید که مرزهای جنوبی لیبی دارای اهمیت استراتژیک برای ایالات متحده آمریکاست که با تمام قوا درصدد تصاحب مناطق فرانسه زبان آفریقایی است که با تحقق آن واشنگتن با نفوذ به قلب آفریقا بر کل قاره سیاه تسلط خواهد یافت. 

گلوبال ریسرچ /22 مارس

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 140319

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =