۰ نفر
۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۳

خواندن نمایشنامه «خشم شدید فیلیپ هوتس» نوشته ماکس فریش تجربه​ای لذت بخش و تخیل آفرین برای مخاطب است.

علیرضا نراقی: دیالوگ خوب در یک متن نمایشی علاوه بر  فضاسازی ، پیش​بری داستان و انتقال اطلاعات لازم درباره شخصیت​ها، یک ویژگی دیگر هم باید داشته باشد؛ یعنی خواننده را به نوعی در حین خواندن متن وادار به اجرای دیالوگ کند. این قابلیت توسط مجموعه​ای از نکات لحاظ شده توسط نویسنده به​دست می​آید که یکی از آنها دوری از ابهام و اطناب است، دیالوگ نمایشی باید به سهولت قابل بیان باشد و ضمن داشتن خصوصیات پر جاذبه و زیباشناسانه زبانی، روشن و روان باشد.

دیالوگ​های نمایشنامه «خشم شدید فیلیپ هوتس» نوشته ماکس فریش دقیقاً دارای چنین ویژگی​هایی است. دیالوگ​ها در عین این​که ساده و بیانگر هستند به خوبی پیچیدگی شخصیت​ها را نشان می​دهند و فضای اثر را منتقل می​کنند. خود دیالوگ​ها و شیوه استفاده از آن​ها در این اثر است که ریتم دلچسب آن را می​سازد.

در طول خواندن این نمایشنامه تخیل خواننده مدام فعال است و به طریقی کامل نمایش در ذهنش ساخته می​شود، به طوری که ناخوداگاه خواننده علاقه​مند به ادبیات نمایشی و تئاتر را به سمت اجرای دیالوگ​ها در خلوت خود می​برد. این شاید تأثیر درست و ایده​آلی است که یک اثر نمایشی مطلوب می​تواند روی مخاطب خود بگذارد. در واقع ایجاد نوعی تئاتر در ذهن مخاطب و حال و هوای یک اجرا در نتیجه مواجهه با اثر؛اینگونه یک متن نمایشی از یک متن ادبی صرف مثل داستان متمایز می​شود و ماهیتش آشکار می​گردد. می​توان از تأمل در این تأثیر چنین نتیجه گرفت که متن نمایشی قابلیت این را دارد که تخیل مخاطب را بیشتر فعال کند و  فضای اثر را واضح​تر و کامل​تر در ذهن مخاطب بسازد. در حالی که ادبیات داستانی این تخیل را گاهی قطع می​کند(چنین چیزی در اثر نمایشی درست به هیچ وجه اتفاق نمی​افتد) و یا مخاطب را در لابلای کشمکش و اوج و فرودهای زبانی، وادار به فعالیت و تلاش مضاعف برای ساخت تصویری ذهنی می​کند.

داستان یک تلاش
 ماکس فریش نویسنده بزرگ سوییسی که با آثاری چون نمایشنامه «آندورا» و رمان ستایش شده «اشتیلر» بیشتر شناخته شده است. نمایشنامه«خشم شدید فیلیپ هوتس» این نویسنده داستان مردی بنام فیلیپ هوتس است که می​خواهد زنش را ترک کند، اما در این راه دچار مشکلاتی می​شود و  تصمیم می​گیرد برای اثبات خود، از خودش - که یک روشنفکر تحصیل کرده است - فاصله بگیرد و دست به اعمالی غیر منطقی بزند.

در واقع شخصیت هوتس با عمل ضد هویت خود تلاش می​کند که جدی گرفته شود و این تلاش باعث نمی​شود که از تمایلات اصلی و عواطفش دور شود، بلکه با دور کردن مسیر فهم و بازشناخت آن​ها، موفق به درک عمیق​تر آن​ها می​شود.این درک جدی​تر نسبت به زندگی زناشویی و علاقه به همسرش نیاز به این دارد که او مسیرهای متفاوتی از بودن خود را امتحان کند و از تنها اهل نظر بودن دست به عمل بزند.این​گونه او می​تواند مطمئن شود که زندگی با همسرش را می​خواهد، او که در ظاهر مخالف قانون ازدواج است، اعمالی​ را انجام می​دهد که در انتها می​فهمیم  از هر مردی بیشتر به ازدواجش وابسته است.

یک تجربه لذت بخش
شخصیت​های ماکس فریش مدام تغییر می​کنند،این به دلیل فاصله درون و بیرون تمامی انسان​هاست که در آثار فریش به طور دقیق نمایش داده می​شود. این تناقضات و تغییرات در نمایشنامه «خشم شدید فیلیپ هوتس» با نوعی مضحکه همراه شده - چرا که تناقض همیشه به ایجاد موقعیت مضحک می​انجامد- خشم هوتس و نوع اعمالش حرف​هایی که با تکنیک فاصله​گذاری به مخاطب می زند و  تظاهری که حتی در درون خود و در مواجهه با خود همراه دارد، سبب می​شود که او  تبدیل به شخصیتی چند لایه شود و همچنین درام، ریتمی دلچسب داشته باشد.از سوی دیگر استفاده هنرمندانه فریش از تکنیک فاصله​گذاری، کارکردی آموزشی - آن​طور که از این تکنیک انتظار می رود-  ندارد، بلکه راهی برای شناخت بعدی تازه از شخصیت، مضمون نمایش و همچنین جذاب تر کردن درام به لحاظ نمایشی است.همین تکنیک وجه کمیک کار را چند برابر می​کند.

نمایشنامه «خشم شدید فیلپ هوتس» اگر چه در میان آثار نویسنده​اش معروفترین نیست، اما از جذاب ترین آثار اوست که با ظرافت​های زیاد تکنیکی موفق به تکامل بسیاری از شیوه های مدرن ادبیات نمایشی شده است و تجربه ای لذت بخش و تخیل آفرین برای نمایشنامه خوان​ها خواهد بود. این نمایشنامه با ترجمه دقیق حمید سمندریان توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.  

52 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 145521

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =