مهسا مژدهی: ایران در حالی وارد سال جدید می شود که تحریم ها بر سر جای خود باقی هستند و کشورمان هم دست از تعهدات برجامی برداشته است. تنها سه ماه تا پایان کار دولت روحانی باقی مانده و تیم وزارت خارجه کشورمان در تلاش است که در این فرصت باقی مانده بخشی از مسائل را حل کند. اما راه چندان هموار به نظر نمی رسد.
در خبرآنلاین با علی بیگدلی کارشناس مسائل بین الملل به گفتگو پرداخته ایم:
ما در حالی وارد سال ۱۴۰۰ شده ایم که مسایل مرتبط با توافق هسته ای هنوز پا برجا هستند. ایالات متحده به برجام بازنگشته و تحریم ها هم لغو نشده اند. چشم انداز دیپلماسی ایران در سال ۱۴۰۰ را با این اوصاف چطور می بینید؟
دیپلماسی که تا الان ایران در پیش گرفته که می گوید ما تنها در حالتی به تعهدات خود در برجام بر می گردیم که دولت بایدن در ایالات متحده تحریم های ایران را لغو کند، امکان پذیر نیست. چرا که یک بی اعتمادی عمیق بین دو کشور وجود دارد و آمریکایی بر سر تصویب تحریم ها هزینه بسیار زیادی کرده اند. زمان زیادی صرف کرده اند و یک گروگان را در برابر ایران گرفته اند که حاضر نیستند آن را از دست بدهند. بایدن گرفتار کنگره آمریکاست و آنها هم به دولت دموکراتی که در کاخ سفید حضور دارد فشار زیادی می آورند تا از سر تحریم ها نگذرند.
به غیر از آن پای دو لابی قدرتمند هم در میان است. هم لابی یهودی های وابسته به اسراییل و هم لابی عرب ها یعنی عربستان سعودی محکم ایستاده اند و همراه با اعضای کنگره و با باج دادن به آنها بایدن را تحت فشار قرارداده اند که عملا تحریم ها را لغو نکند و مساله برجام تنها باب ورود به مذاکره باشد و بعد از آن ایران وارد مذاکرات دیگری باشد که مسائلی چون کنترل مسائل موشکی و موارد منطقه ای را هم شامل شود.
بنابراین با این سطح از انتظاراتی که امریکا نسبت به ایران دارد و تا الان هم با وجود برخی دیپلماسی ها نتوانسته به آن دست پیدا کند و در ایران هم فضا به نفع اقای روحانی نیست و ممکن است مراودات به تاخیر بیفتد، به نظر می رسد امکان انجام مذاکره بین ایران و امریکا دچار مشکلات فراوانی شده که به نظر من تا زمان انتخابات ایران ادامه خواهد داشت. به هر حال مخالفان و رقبای سیاسی دولت نمی خواهند اگر پیروزی دیپلماتیکی رخ دهد، افتخارش برای روحانی باشد و نمی خواهند دسته گل این پیروزی را به گردن رییس دولت کنونی بیاندازند.
اگر قرار باشد که با آمریکا توافقی صورت بگیرد راهی جز مذاکره وجود ندارد تا هم ایران به تعهدات برگردد و هم آنها تحریم را لغو کنند. البته امریکایی ها می گویند تا زمانی که ایران به تعدات برجامی که آنها را لغو کرده بر نگردد حاضر به لغو و برداشتن تحریم های دولت ترامپ علیه کشورمان نخواهند بود. شرایط بسیار پیچیده ای برای دو طرف بوجود آمده. علاوه بر همه اینها با توجه به گزارشی که رافائل گروسی به تازگی به اروپایی ها داده، به نظر می رسد مشکلات تازه ای در راه باشند. بعید نیست آنها بخواهند در سال آینده فشارها را بر ایران افزایش دهند.
من بارها گفته ام که به نفع ایران نیست که اروپایی ها را به عنوان یک واسطه قابل اعتماد از دست بدهد. اما امیدواریم با انجام انتخابات یک مقداری از این مشکلات حل شود.
ما بر سر ماجرای شورای حکام که در هفته های اخیر رخ داد و اروپایی ها به دنبال یک قطعنامه علیه کشورمان در این شورا بودند، دیدیم که اقای ظریف و تیم وزارت خارجه با هشدارها و موضع گیریهایی توانیتسند مانع از تصویب قطع نامه و به رای گذاشتن آن شوند. در این دو ماه این تیم چه کارهایی می تواند انجام دهد تا حداقل وضعیت به سمت بهبود برود؟
یکی از نگرانی های اروپا و ایران این است که مهلت سه ماهه ای که مجلس تعیین کرده و ایران با گروسی بر سر آن توافق کرده است در حال تمام شدن است. اگر دولت نتواند به برداشته شدن تحریم ها دست پیدا کند، ممکن است که ایران به خاطر مصوبه مجلس بخواهد بازرس های آژانس انرژی اتمی را اخراج کند یا دوربین ها و دسترسی های آنها را قطع کند. ولی این گشایشی در وضعیت سیاسی و اقتصادی ما به وجود نمی آورد و به نظر نمی رسد در این فرصت سه ماهه ای که با گروسی توافق شده و مجلس هم به آن رضایت داده، دستاورد ویژه ای رخ دهد و ایران در حالی وارد سال ۱۴۰۰ می شود که عملا وضعیت مانند سابق پیش می رود. مگر اینکه به دنبال دیدن نتیجه از پس از انتخابات باشیم. چرا که در حال حاضر در داخل کشور صداهای گوناگونی به گوش می رسد.
این صداها غربی ها را هم دچار نگرانی می کند و فکر می کنند که کانون های تصمیم گیر در ایران نظرات گوناگونی دارند.
با توجه به اتفاقاتی که در این پنجاه و چند روزی که دولت بایدن بر سر کار آمده افتاده است، سرانجام توافق هسته ای را چطور می بینید؟ آیا شانس اینکه تحریم ها برداشته شود، آنگونه که ایران می خواهد، وجود دارد؟
من فکر نمی کنم که چنین شانسی خیلی بالا باشد. آن برجامی که در سال ۲۰۱۵ به تصویب رسیده، به خاطر عملکرد دولت ترامپ و خروج او از توافق هسته ای و بی عملی که اروپایی ها انجام دادند عملا قابلیت زنده شدن را ندارد. امریکا تحت فشار شدید اسراییل و شیخ نشین های خلیج فارس قرار دارد و موظف است که تمام مسائل و مشکلاتی که مربوط به ایران است را یک جا برطرف کند تا رضایت اینها را جلب کند. ایران اگر انتظار دارد که برجام اصلی را احیا کند، شانس زیادی ندارد. آنها از ایران توقع دارند که تغییراتی در سیاست ها و استراتژی های خود بدهند و مشخص نیست که دولت بعدی هم بتواند آن را بپذیرد. مشخصا غربی ها ایران را برای اینکه تن به این خواسته ها نمی دهد، حتی بیشتر از قبل تحت فشار قرار خواهند داد.
ایا شما این توان و میل را در ایران می بینید که وارد بعد دیگری از برجام شود و بخواهند گفتگوها را افزایش دهد؟
باید ببینیم که راه دیگری هم وجود دارد یا نه؟ این مساله مهمی است. دولت بعدی هم که بیاید باید ببیند که در شرایط تحریم و فشار اقتصادی ایا ایران می تواند مسیر فعلی را ادامه دهد یا اینکه باید راه دیگری را امتحان کند. سطح انتظارات جامعه ایران بالاست و نمی تواند برای مدت طولانی با چنین تحریم هایی پیش برود.
اگر بخواهیم به برجام برگردیم، ما مخالفت ریاض و تلاویو را داریم. دولت بایدن برای اینکه بتواند آنها را ساکت یا همراه کند، چه مسیری در پیش دارد؟ ما شاهد این هستیم که بلینکن با وجود اینکه به نوع سیاست ورزی ایران کاملا اگاه هست گاهی لحن تند را برای بیان این مساله انتخاب کرده و می گوید واشنگتن هر تصمیمی را که بخواهد بگیرد با متحدانش هماهنگ خواهد کرد. این روشی نیست که دولت دموکراتی که پیش از این بر سر کار بود، آن را انجام دهد.
شرایط دوره اوباما کاملا فرق کرده است. این درست که که جو بایدن معاون دولت اوباما بوده و دموکرات هم هست. ولی او نوع دیگری از سیاست ورزی را در ذهن دارد که هرچند شباهت هایی با نوع اوباما دارد، اما عینا مانند آن نیست. به ویژه اینکه پیش از او ترامپ با صرف هزینه های زیادی تحریم های سنگینی را علیه ایران به راه انداخت و رابطه بسیار گرمی را با اسراییل و عربستان ساخت.
از طرف دیگر فراموش نکنیم که منطقه هم الان نسبت به دورانی که اوباما بر سر کار بود و برجام امضا شد، تغییر کرده است.
با امدن اسراییل به حلقه کشورهای خاورمیانه حلقه امنیتی که ایران داشت تنگ تر شده است. مربعی که امریکا و اروپا و رژیم های خلیج فارس و اسراییل درست کرده اند و ایران را با تمام قوا تحت فشار قرار داده اند، می خواهند که تهران نه تنها به تعهدات خودش در برجام برگردد که رفتار و نوع سیاست ورزی را در منطقه هم عوض کند. تعهدات برجامی تنها یکی از اضلاع مذاکرات مورد نظر غربی هاست.
امریکا نمی تواند خواسته های شیخ نشینان عرب و در راس آنها عربستان را که حالا با تلاویو هم به نوعی همراه است را رد کند. بایدن در اظهارنظرهای خود در پیش از انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرده بود که با ایران مذاکره می کند و به برجام باز می گردد. اما همانطوری که ایران و اروپا هر دو می گویند، زمان در حال از دست رفتن است و هر چه بیشتر طول بکشد بازگشت به توافق هسته ای سخت تر یا حتی غیر ممکن می شود.
دولت بایدن در کاخ سفید تحت شدیدترین فشارهای ممکن قرار دارد. کنگره با او همراه نیست. هر چند که دموکرات های طرفدار بایدن و حتی جمهوری خواهان طرفدار او زیادند اما تقریبا بیشتر آنها خواهان این نیستند که سیاست امریکا در قبال ایران به سال ۲۰۱۵ برگردد. آنها خواهان اعمال تغییراتی در سیاست های منطقه ای کشورمان و برخی مسائل دیگر مانند مضوع موشکی هستند. از سوی دیگر در خاورمیانه هم اوضاع برای بایدن خوب نیست. او مانند دولت ترامپ رفتار نمی کند و دست به هرکاری برای رضایت خاطر ریاض و تلاویو نخواهد زد. اما فراموش نکنیم که این دو متحدان اصلی ایالات متحده در خاورمیانه هستند که سیاست های خود را در غرب آسیا از طریق آنها پیش می برد. بایدن هر چقدر هم که از شخص نتانیاهو دل خوشی نداشته باشد اما تعهد داده که از امنیت اسراییل دفاع کند. این سیاستی است که در طول هفتاد و پنج سال گذشته وجود داشته و واشنگتن از آن به هیچ وجه عدول نکرده است. در دوره هایی روابط بسیار گرم تر بوده و در دوره هایی هم سرما بین تلاویو واشنگتن حاکم شده، اما این اصل که این دو متحدان اصلی یکدیگر در جهان هستند تغییر بردار نیست.
یعنی مسائل منطقه ای می تواند به نوعی به ضرر ایران تمام شود؟
در میان کشورهای عربی هم ریاض از بدو تشکیل کشور عربستان از روابط تنگاتنگی با امریکا برخوردار بوده است. این روابط هرگز دست خوش تلاطم زیاد نشده دولت بایدن از اینکه بن سلمان بعد از پدرش قدرت را در دست می گیرد خشنود نیست. با توجه به اینکه موضوعات حقوق بشری اغلب برای دموکرات ها اهمیت دارند مانع از آن می شود که بایدن هم چکی سفید امضا را به دست بن سلمان دهد. اما موضوع حمایت واشنگتن از ریاض در منطقه خاورمیانه بی چون و چراست و تغییری نخواهد کرد.
اینها سیاست هایی هستند که ربطی به اینکه چه کسی در کاخ سفید حاکم است ندارند. بلکه سیاستی است که حکومت ایالات متحده به آن در طول دهه ها وفادار بوده و آن را فارغ از سلیقه های شخصی و حزبی دنبال می کند.
بایدن برای جلب نظر شیخ نشینان خلیج فارس و اسراییل ناچار است که به نظر آنها در خصوص مساله ایران اهمیت بدهد. اصلا لابی های ثروتمندی که این دو در ایالات متحده دارند اجازه کاری به غیر از این را نخواهند داد.
به نظر می رسد که ایران هم زمان زیادی ندارد که به همراه غرب یک راه حلی را پیدا کند. شرایط اجتماعی و اقتصادی را باید در نظر گرفت. همچنین باید بدانیم که فشارهای منطقه ای و غیر منطقه ای علیه ایران مدام در حال افزایش است. این موضوع را فراموش نکنید که دولت دموکرات بایدن برخلاف دولت ترامپ می تواند با اروپایی ها به اسانی ائتلاف کند. یعنی آن اتفاقی را که ما شاهد بودیم که تروئیکای اروپایی تلاش می کرد تا ترامپ را با نزدیک شدن به تهران تحت فشار قرار دهد، و به قطع نامه های او رای نمی داد و... دیگر در دولت بایدن اجرایی نخواهد شد.
ما شاهد ائتلافاتی هم در منطقه هستیم.اسراییل به کشورهای عربی نزدیک شده است. ترکیه با مصر اشتی کرده و انتظار می رود که به زودی اردوغان اختلافات خود را با سعودی ها هم حل و فصل کند. با این حساب شکل روابط و اتحادهای منطقه ای هم در حال تغییر است. پیش از این از ایران، قطر و ترکیه به عنوان یک ائتلاف نام برده می شد. اما مشخص نیست که با شکل گیری روابط تازه چنین ائتلافی کماکان قدرت پیشین خود را داشته باشد یا نه .
بیشتر بخوانید:
ثانیههای حساسی که بینتیجه سپری میشود؛ هدف بایدن از وقتکشی چیست؟
قدمهای نمادین یا عقبنشینی آمریکا؛ بایدن کی قدم نهایی را بر می دارد؟
آیا پنجرههای دیپلماسی در حال بسته شدن هستند؟
۳۱۰۳۱۲
نظر شما