چشم انداز کنونی
در چند ماهه اخیر اتحادیه اروپا به عنوان یکی از طرفین فعال در مسائل منطقه خاورمیانه ظاهر شده است. این در حالی است که آمریکا و اسرائیل با نقش مستقل و فعال اتحادیه اروپا موافق نبوده و بیشتر تمایل دارند اتحادیه اروپا نقش مکمل آمریکا و در چارچوب سیاست های واشنگتن و تل آویو را ایفا نماید.
کشورهای اروپایی مایلند همسایگان جنوبی این قاره در ثبات به سر برند تا از گسترشِ مهاجرت های غیرقانونی و جنایات سازماندهی شده کاسته شود. تداوم خشونت در خاورمیانه دارای تبعات منفی در اتحادیه اروپا می باشد زیرا خشونت بی ثباتی را در تمام منطقه گسترش می دهد. تحولات منطقه خاورمیانه، نقش و جایگاه اروپا را با این منطقه دچار چالش های اساسی کرده است. در این وضعیت منافع و دیدگاههای هر یک متفاوت است. سرعت حوادث موجب غافلگیری شدید اتحادیه اروپایی شد و چگونگی برخورد با انقلابهای مردمی از دیگر نقاط افتراق و سردرگمی اروپا شد.
اتحادیه اروپایی از قدرت یافتن دولتهای مردمی و اسلامگرای عربی که دیدگاه خوبی نسبت به غرب ندارند نگران است و در حال ارزیابی نوع برخورد با آن است. حضور 27 کشور روند تصمیم گیری را برای بروکسل دشوار خواهد ساخت. بنظر می رسد اروپا مجبور است سیاست صبر و انتظار را پیش گیرد تا در گذر زمان بتواند خود را با تحولات جدید منطقه ای وفق دهد.
اتحادیه اروپایی در مقایسه با امریکا همواره از سیاست نرم استفاده کرده و به راه حلهای دیپلماتیک، مذاکره و گفتگوهای پشت پرده و لابی بیشتر از هر چیزی اهمیت می دهد. بسترسازی و رسیدن به توافق و مصالحه از اصول اساسی سیاست خارجی مشترک اروپایی است. در شرایط کنونی تحولات خاورمیانه نیز اتحادیه اروپایی تلاش زیادی برای رسیدن به توافق با جناحهای قدرت در کشورهای منطقه مبذول داشته است. اتحادیه همیشه در بدترین شرایط نیز به مذاکرات پشت پرده علاقمند است و هم اکنون نیز بنظر می رسد که دیپلماتهای اروپایی در حال لابی و زمینه سازی توافق با اکثریت کشورهای منطقه هستند.
اتحادیه اروپا، ثبات داخلی، پیشرفت اقتصادی، امنیت و رفاه جوامعملی خود را در گروی برقراری ثبات اقتصادی و سیاسی در محیطهای امنیتی خود از جمله منطقه خاورمیانه میداند. اتحادیه در زمینه هایی چون تروریسم، منازعات منطقهیی و جنایات سازمانیافته، خود را از منطقه خاورمیانه آسیبپذیر میبیند. این آسیبپذیری در کنار وابستگی فزاینده اتحادیه اروپا به منابع نفتی خاورمیانه، محرکهای اصلی سیاست خاورمیانهیی اتحادیه هستند. مجاورت کشورهای شمال خاورمیانه به مرزهای جنوبی اروپا و احتمال هجوم خیل عظیم مردم منطقه به کشورهای اروپایی باعث هراس کشورهای جنوبی اروپا شده است و دراین راستاست که کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا که از بنیانگزاران پیمان شنگن و اروپای بدون مرز هستند، خواستار آن شده اند تا کنترل های فیزیکی در مرزهای خود اعمال کنند و در واقع مقررات پیمان شنگن را برای مدتی اجرا نکنند.
موضع سیاست خارجی اتحادیه اروپا نسبت به دولتهای عربی و حمایت از حرکتهای مردمی آنان بر اساس میزان رابطه سیاسی و اقتصادی با آنهاست. کشورهای اروپایی بطور سنتی مناسبات بسیار خوبی با کشورهای پادشاهی نفتی دارند و به هیچوجه مایل نیستند این روابط بخطر بیفتد.
مشکلات اخیر خاورمیانه ریشه در تاریخ دارد و برخورد عقلایی با آن دشوار است. با توجه به شرایط حساس منطقه بازیگران خارجی بخصوص اتحادیه اروپایی نباید خیلی نسبت به نفوذ خود در این مسئله دچار اوهام شوند. اتحادیه اروپا یک بازیگر جوان در صحنه بین المللی است که از عدم اطمینان به خود رنج می برد و نقش آفرینی اش راحت نیست.
سیاست اروپا در قبال خاورمیانه
یکی از اصول سنتی اروپا در برابر خاورمیانه، بر پایه سیاست حفظ وضع موجود است. مهمترین مشکل برای اروپا در سطح تصمیم گیری این است که در سیاست حفظ وضع موجود از چه ابزار و روشی استفاده کند. اتحادیه از تغییر یک پارچه رژیمهای کشورهای عربی نگرانی زیادی دارد و بیشتر به تغییر آرام و بلند مدت علاقمند است تا فرصت مدیریت و تصمیم گیری و رسیدن به یک موضع مشترک را داشته باشد.
اتحادیه برای نفوذ در خاورمیانه مجبور است به کمک های بیشتر اقتصادی و تجاری از جمله حمایت از اصلاحات اقتصادی، کمک به بهبود اوضاع آموزشی و شرایط زندگی مردم، حفظ امنیت و ثبات در کشورهای منطقه دست بزند و نسبت به گذشته هزینه های بیشتری متقبل شود.
اتحادیه اروپایی علاقمند به درگیر کردن کشورهای ساحلی دریای مدیترانه در همکاری های اقتصادی تجاری منطقه ای است تا از این طریق انقلابات این کشورها را تحت کنترل و مدیریت داشته باشد. فرایند بارسلون و طرح پیشنهادی سارکوزی در خصوص همکاری حول اتحادیه مدیترانه در این شرایط می تواند مورد توجه اروپائیان قرار گیرد. هرگونه گسترش همکاری های اروپایی مدیترانه می تواند مورد توجه کشورهای اروپایی باشدو راهی برای کنترل کشورهای خاورمیانه.
در دهه های گذشته اتحادیه اروپا برای احقاق حقوق و توسعه اقتصادی مردم همسایگان جنوبی عرب خود و آنهایی که در منطقه خلیج فارس هستند، گام موثر و مستمری بر نداشته است. تنها نگرانی آنها از موج مهاجرین به اروپا و سیاستگذاری برای سخت گیری نسبت به قوانین مهاجرت بوده است.
حوادث اخیر در منطقه، اروپا را وادار می کند تا تلاش بیشتری در فرآیند مذاکرات صلح خاورمیانه بعمل آورد. انجام مصالحه ای بین فلسطینیان و اسراییل بیشتر از هر زمانی برای اروپاییان الزامی شده است. اروپا در مورد صلح بین فلسطینیان و اسرائیل انعطاف بیشتری نسبت به امریکا دارد و تلاش دارد تا مقداری از حقوق مردم فلسطین را برسمیت بشناسد.
یکی از نقاط ضعف اتحادیه اروپا عدم برخورداری از صدای واحد در سیاست خارجی خود در قبال تحولات این منطقه است. امری که منبعث از منافع و دیدگاههای مختلف کشورهای بزرگ اروپایی است و این امر رسیدن به سیاست مشترک و مصالحه در نوع برخورد با تحولات سریع منطقه را دچار مشکل کرد. وجود 27 کشور رسیدن به مصالحه و تصمیم مشترک اروپایی را دشوار می سازد.
وابستگی شدید اتحادیه اروپا به منابع انرژی پادشاهی های عربی توتالیتر موقعیت اروپا را شکننده می سازد. نگرانی نسبت به مناسبات اقتصادی تجاری با همسایگان جنوبی از فاکتورهای مهم است. اروپاییها نمیخواهند کاری کنند که رژیم های عربی از آنها رنجیده خاطر شوند. اتحادیه اروپایی در آینده تلاش می کند با حساسیت بیشتری دیپلماسی خود در منطقه خاورمیانه را تنظیم کند و در این روند مجبور است تا حدی موقعیت کشورها و توده های عرب را بحساب آورد.
اتحادیه کمک به توسعه، ثبات و امنیت در خاورمیانه را راهحل اصلی مواجهه با چالشهای نوین امنیتی و نیز دستیابی پایدار به منابع نفتی واقع در این منطقه میداند و در این مسیر مجبور است مقداری از حقوق حقه کشورهای منطقه را برسمیت بشناسد.
19 تیر ماه 1390
نظر شما