این نویسنده که در کافه خبر حضور یافته بود، در مورد شباهت این رمان به فیلمهای قبل از انقلاب گفت:«هر چیزی هر چه قدر خاصتر باشد، اگر چیزی شبیه آن بنویسید و بسازید، حتا اگر تک باشد بازهم حرف در مورد آن وجود دارد. مثلا جایی دیگر قبلا گفتهاند که وجود نامادری کلیشهای است. من گفتم که بحث مادر و فرزندی هم کلیشهای است؛ ولی ما هیچوقت آن را کلیشه نمیدانیم. هزاران مادر و دختر در ادبیات داریم، اما اگر نامادری در اثری باشد، با آنکه خیلی خاصتر است و شما کار خاص کردهای، بازهم گفته میشود کلیشهای است. در مورد فرمها هم همینطور است، اگر صد داستان خطی بنویسی، نمیگویند که قبلا داستان خطی داشتهایم. ولی اگر یک داستان غیر خطی بنویسیم که مشابهاش یکی از قبل بوده و شما دومیاش را نوشتهای، میگویند که از آن تقلید کردهای.»
او درباره شخصیتهای رمانش هم گفت: «شخصیتهای «لب بر تیغ» حاشیهنشینهای خاصی هستند، شاید کار حمید نجفی (باغهای شنی) که در زندان میگذرد اینطور باشد. اما به جز آن من کاری سراغ ندارم.»
نویسنده رمان «ویران میآیی» افزود: «تازه آنها هم با اینها تفاوتهای مهمی دارند. اگر شخصیتی مثل فنیزاده در «رگبار» هم داشته باشی، کسی نمیگوید چرا چنین شخصیتی را استفاده کردهای؛ زیرا آنرا عام تصور میکنند. انگار شما از میان جامعه یک آدم خاص را انتخاب کرده باشی، در حالی که او جزو قشر متوسطی است که دهها مانندش را در فیلمها و داستانهای دیگر دیدهایم، که البته در این کار خاص شده است. اما برخورد ما با این حاشیهنشینها این طور که انگار آنها به عنوان آدمهای خاص به ادبیات و سینمای ما میآیند. مثلا در «قیصر» آمدهاند، و اگر تو فیلمی با این موضوع بسازی، میگویند که از قیصر تقلید کردهای، اما واقعیت این است که مانند قیصر در زندهگی واقعی زیاد است و اینها درجامعه ما بودهاند و هنوز هستند، گرچه خودشان نه داستان مینویسند و نه کتاب میخوانند و نه حضوری فرهنگی دارند. در نتیجه برای ادب و هنر ما حاشیهای تلقی میشوند. از اینرو آمدنشان در یک داستان، ما را یاد تک کارهای قبلی میاندازد.»
او متذکر شد: «نگاهی به صفحات حوادث نشان میدهد که اینها دائم هستند، آدم میکشند، چاقو میکشند. الان باشگاههای پرورش اندام را که نگاه کنیم میبینیم چند برابر شدهاند. جوانان بازو کلفتی هم هستند که تعدادشان چندین برابر قبل شده است و فکر میکنند جامعه بر مدار زور و بازو میگردد، اما این قشر را اصلا در ادبیات و سینمایمان نداریم.»
متن کامل نشست نقد و بررسی رمان «لب برتیغ» را که با حضور حسین سناپور، امیرحسین خورشیدفر و محمد یعقوبی برگزارشد، میتوانید اینجا بخوانید.
57244
نظر شما