اول:با مسئول صفحهآخر به توافق رسیدیم که از این پس دوشنبهها این ستون منتشر شود.ستونی که درباره سرقتهای فرهنگی و هنری است و قاعده نوشتههای آن بر اتفاقات خبری است،مگر آنکه قافیه(یا همان خبر)تنگ آید.که به نظر میرسد با توجه به کثرت دستدرازی کوتهآستینان به سرمایههای فرهنگی و هنری چنین چیزی در کوتاهمدت آرزویی بعید است.
دوم:خبر: مهدخت معین در آستانه سالروز درگذشت مرحوم محمد معین به خبرنگار ادبی فارس، گفت: قانون حمایت از حقوق مؤلف که انتشار اثر را بعد از 30 سال از درگذشت مؤلف مجاز میداند اینطور است که کتاب نباید مشابه اثر باشد یعنی باید عین اثر باشد. حالا آیا فرهنگ یکجلدی مشابه فرهنگ ششجلدی است؟ اگر فرهنگ 6 جلدی را عینا منتشر میکردند اشکالی نداشت. تا حالا ما موارد اینگونه نداشتهایم. رمانها و داستانها را عینا چاپ میکردند.
وی تاکید کرد: این وضع انتشار فرهنگ فارسی را وزارت ارشاد نباید مجوز بدهد.( اصل خبر در خبرگزاری فارس،12 تیر1390)
نظر:نمیدانم که دختر مرحوم معین،تا چه اندازه میتواند در ماجرای دستدرازی برخی پختهخواران به فرهنگ مرحوم پدرش دخالت کند،اما این توضیح را ابتدا بدهم که اطلاعات ایشان از تغییرات قانون دفاع از حقوق مولفان و مصنفان ناقص است ،چرا که این قانون،به خصوص در مورد بندی که به زمان عمومی شدن یک اثر بعد از مرگ مولف راجع است،از 30 سال به50 سال تغییر یافته است. به تعبیر دقیقتر تا قبل از شهریور سال قبل دستدرازی ناشران پختهخوار به کتاب مرحوم پدرشان امری قانونی بود، چرا که مرحوم معین بعد از کمایی چند ساله به گمانم در اوایل دهه 50 فوت کردند و زمان 30 سال بعد مرگشان هم طیشده بود. به همین دلیل ناشرانی که چند ماه و حتی سال قبل از فرارسیدن چنین مهلتی خود را آماده سرقت و پختهخواری میکنند(چنانکه در ماجرای هشت کتاب مرحوم سپهری چنین کردند که به وقتش در این زمینه هم یادداشتی خواهم نوشت)دست در کار تکهپاره کرده فرهنگ مرحوم معین شدند و ما در چند سال اخیر شاهد بودیم فرهنگهای معین، یک جلدی و دو جلدی و حتی چند جلدی که برخی از آنها بسیار پرغلط هم منتشر شدند.
در عرف فرهنگنگاری قاعده این است که فرهنگهای چند جلدی در کنار خود فرهنگهای یک جلدی و دوجلدی را دارند، که نمونه آن فرهنگهای فارسی معاصر به کوشش استاد صدری افشار،و خانمها حکمی(انتشارات فرهنگ معاصر)،فرهنگ فارسی سخن(انتشارات سخن) و فرهنگ عمید(انتشارات امیرکبیر و اخیرا اشجع)است.اما فرهنگ معین تنها فرهنگی بزرگی است که تنها دوره شش جلدی آن اعتبار دارد،چرا که در زمان مرحوم معین و تصدی نشر توسط استاد عبدالرحیم جعفری که بانی مالی این کار بودند،تنها همین فرهنگ منتشر شد و در قاعده هر فرهنگ دیگری که از ایشان تحت عنوان فرهنگ معین منتشر شود،اعتبار علمی ندارد و نباید بر آن نام معین گذاشت و تنها سوءاستفاده از اعتبار و شهرت این نام برای فروش فرهنگهای دیگر است.
اما نکتهای که میخواهم بر آن تاکید کنم، بیمسئولیتی انتشارات امیرکبیر در دوره کنونی است که به دلیل روزآمد نکردن این فرهنگ، این اجازه را به سارقان و پختهخواران داد که چنین برخوردی را با این فرهنگ انجام دهند. در واقع عامل برخی از دزدیها و سرقتها خود ناشرانند. مثل صاحبخانهای که به در و پیکر منزلش قفل و بندی نمیزند و حتی اگر دزدی هم به قصد سرقت به منزلش وارد شد،شکایتی نمیکند و این گونه فضا و بستر را برای چنین کارهایی فراهم میکند.
مرحوم معین در مقدمه چاپ نخست کتابش به درستی تاکید کرده بود که فرهنگ معین وقتی رضایتش را فراهم میکند که حداقل سه بار کاملا ویرایش شود،اما عمر ایشان برای پایان یکبار این فرهنگ هم کفاف نداد و اکنون نزدیک به 40 سال است که این فرهنگ ویرایش و روزآمد نشده است. لذا هر گاه یکی از اقوام یا دوستان از نگارنده میپرسد که چه فرهنگ لغت فارسی را بخریم ، به آنها توصیه میکنم که به دنبال فرهنگهایی باشند که روزآمد شده باشند، که تا به امروز هم تنها دو فرهنگ روزآمد در بازار موجود است،اولی فرهنگ فارسی سخن به کوشش دکتر انوری،که اخیرا و بعد از 10 سال ناشر(انتشارات سخن) ذیلی بر آن منتشر کرد و دوم فرهنگ فارسی معاصر(انتشارات فرهنگ معاصر) که در 10 سال اخیر سه بار ویرایش و روزآمد شده و اخیرا هم نسخه یک جلدی و کوچک آن هم منتشر شده است. که نشان میدهد ناشران خصوصی به رغم تمامی مشکلاتی که در عرصه نشر با آن دست و پنجه نرم میکنند ،چقدر بیش از ناشران دولتی و شبه دولتی به فکر فرهنگ و کتاب و نشرند و نمیخواهند جنس بنجل و بزن در رو به مخاطبان و کاربران ارائه کنند.
به همین دلیل به رغم احترامی که برای استاد معین قائلم،و تلاشهای ایشان و استاد عبدالرجیم جعفری در انتشار این فرهنگ با چنین کیفیتی در 40 سال قبل را ستایش میکنم،اما معتقدم این فرهنگ بسیاری از لغتهای مورد استفاده امروزیان را در خود ندارد.
اما نکته اصلی مورد اشاره این نوشته، بیاعتنایی ناشر اثر(انتشارات امیرکبیر کنونی) به روزآمد کردن این فرهنگ است. قطعا امکانات مالی که دستاندرکاران کنونی امیرکبیر از آن برخوردارند،کم نیست. امکاناتی که با زحمت و تلاش طاقتسوز بنیانگذار اصلی امیرکبیر به دست آمد و آمادهخواران بر سر آن نشستهاند و سرمایههایی این چنینی را با کم درایتی به حیف میدهند و جالب این که از طرف وزارت ارشاد هم به عنوان ناشر سال جایزه میگیرند.
نمیدانم که دستاندرکاران کنونی امیرکبیر ،به توجه به افزایش زمان استفاده از یک اثر به 50 سال بعد از فوت مولف،آیا پیگیر حقوقی این ماجرا هستند که پای سارقان را به دادگاه یا مصالحه و عدم چاپ بیرویه و مغلوط این فرهنگ بکشانند. یا وزارت ارشاد که بخش ممیزی آن دستگاه عریض و طویلی را در خود جای داده،همچنان به دادن مجوز به ناشرانی که فرهنگهای این گونه را بدون اجازه انتشار میدهند، مجوز انتشار میدهد؟
این نکته از آن جهت حایز اهمیت است که فرهنگها بر خلاف کتابهای عادی چون به عنوان اثری مرجع،مورد استفاده عموم قرار میگیرند،باید کمغلط و اصولی تدوین بشوند و علاوه بر آن هر چند سال یکبار روزآمد شوند تا اطلاعات و آگاهیهای تازه عرصههای مختلف را در اختیار شهروندان و کاربران و مخاطبان فرهنگ قرار دهند، وگرنه خود اسباب برخی کجفهمیها در مخاطبان میشوند که بیرون کردن آن اطلاعات غلط خود به کاری طاقت سوز نیاز دارد؟
توضیح:این یادداشت با اندکی تلخیص در روزنامه روزگار روز دوشنبه،سوم مرداد منتشر شده است.
نظر شما