آذرجزایری: مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بالاخره پس از ماه ها سکوت در خصوص کاهش تولید نفت ایران امروزبا قبول این واقعیت تاکید کرده نبود گازکافی برای تزریق به مخازن نفتی،کمبود دکل های حفاری خشکی و دریایی و کمبود پمپ های درون چاهی علت اصلی این کاهش تولید بوده اند.
این درحالی است که آمارها نشان از افت شدید تولید در سالجاری دارد.بنابراین در شرایطی که حداقل درسه تا چهار سال گذشته نیز این سه عامل به عنوان عامل های دست و پاگیر نفتی ها مطرح بوده این سوال ایجاد می شود که چگونه در دوران مدیریت نوذری با چنین شرایطی، ایران توانست تولید نفت خود را افزایش دهد؟
در شرایطی که کمبود دکل حفاری و عدم تزریق مناسب گاز به میادین از سالیان گذشته همواره یکی از نقدهای کارشناسان را به خود اختصاص داده چرا امسال این مساله باید چنین تاثیرمنفی را بروری مخازن بگذارد؟
سوالی دیگر هم مطرح است.تقریبا سه سالی از زمانیکه پمپ های درون چاهی شامل تحریم شدند، می گذرد.در زمانیکه هنوز مهندسان ما موفق به مهندسی معکوس این پمپ ها نشده بودند شاهدیم که تولید نفت ایران علاوه بر اینکه کاهش نیافت بلکه با روند افزایشی مواجه شد.اما امسال می بینیم که برای پوشاندن نقص های مدیریتی از دلایلی صحبت می شود که چندین سال است همه مدیرانی که بر صندلی نفت نشسته اند با آن دست به گریبان بوده اند.
ضمن اینکه در هیچ سالی با وجود تمام این مشکلات دست بردن در برنامه تولید سابقه نداشته در حالیکه امسال این اتفاق افتاده است.
مردان جنوب دلیل را چیز دیگری می دانند
شاید بهتر باشد دلیل این افت تولید را به نقل از مردان جنوب مطرح کنیم. جمع مشهور به کارشناسان مناطق نفتخیز جنوب که درادوار مختلف نقش تعیین کننده ای در مدیریت کلان وزارت نفت داشته اند تقریبا دو سالی بودکه سکوت کرده بودند اما این بار در بهانه ای به نام دفاع از وزیر پیشنهادی نفت بیانیه ای منتشر کرده اند و به نقص هایی اشاره کردند که بخش بیشتر آن در بها ندادن به نیروی انسانی متخصص و ضعف مدیریتی اختصاص دارد نه بحث عدم تزریق گاز و کمبود دکل های حفاری!
در این بیانیه به دلایلی چون کاهش شدید اختیارات شرکت های تولیدی، فقدان کانالهای ارتباطی با بدنه نفت و کارکنان و کارشناسان، عدم توجه لازم به اصول کارشناسی در انعقاد قراداد ها با شرکتهای خارجی، تحقیر مکرر توانمندیهای عظیم ملی صنعت نفت، عدم توجه لازم به کار کارشناسی و عمدتا تمرکز تصمیم گیری روی نظرات و تصمیمات فردی، دور زدن و بعضا نابود کردن جایگاههای تصمیم گیری ، اعمال سیاست های انقباضی در مدیریت منابع انسانی، کاهش انگیزش و نشاط در محیط های عملیاتی، عدم اعتناء به مسائل ایمنی و محیط زیست، مدرک محوری بجای تخصص و تجربه گرائی، عدم اعتناء لازم به کاردانی و مهارت در انتصاب مدیران و عدم توانائی کار با مدیران مستقل و قوی و رشد مدیران مطیع از ایرادات به عنوان اصلی ترین ایرادات مدیریتی نفت اشاره شده است.
چرا تولید کاهش یافت؟
اگرچه کمبود پمپ های درون چاهی،کمبود دکل های حفاری و کمبود گاز برای تزریق به مخازن نفتی هم در کاهش تولید نفت تاثیرگذاراست اما به نظر می رسد در شرایطی که با یک برنامه ریزی دقیق و تشکیل جلسات مستمر با شرکت ملی گاز می توان از گاز بیشتری برای تزریق به میادین نفتی بهره برد در چنین شرایطی عدم مدیریت درست ضعف اصلی ایجاد چنین مشکلی است.
چرا که اصول اولیه مدیریت در چنین شرایطی بر ایجاد تعامل بیشتر در جهت رفع کمبودها تاکید دارد.آنهم در شرایطی که در حال حاضر فصل زمستان به پایان رسیده و در فصل گرما گاز بیشتری در اختیار است.پس به نظر نمی رسد مشکل اصلی کمبود گاز باشد و باید کمبود گاز را در عدم تعامل لازم در زیرمجموعه های وزارت نفت جستجو کرد.
مشکل کمبود دکل های حفاری نیز مشکل تازه ای نیست.در شرایطی که شرکت ملی حفاری و شرکت حفاری شمال دکل های خود را به کشورهای همسایه اجاره می دهند می توان با مذاکره بخشی از مشکلات کمبود دکل را برطرف کرد که باز هم کاملا محسوس است که این مساله را هم می توان با تشریح وضعیت اضطراری میادین و ایجاد تعامل بیشتر برطرف کرد.
کمبود پمپ های درون چاهی نیز موضوعی قدیمی است.موضوعی که اگرچه دشوار بوده است اما متخصصین ایرانی سه سالی است با آن اشنا هستند.اما این سوال ایجاد می شود که در شرایطی که تغییر نیروی انسانی متخصص در مناطق نفت خیز جنوب تا حدی نفوذ کرده که گاها مشاهده می شود کارگرهای سرچاه ها نیز تغییر کرده اند پس چگونه می توان از تجربیات قدیمی هایی که این مشکلات را پشت سر گذاشته اند استفاده کرد.در شرایط فعلی بیشترین کمبودی که مناطق نفت خیز جنوب با آن مواجه است عدم توجه به نیروی انسانی متخصص است. کارشناسان تاکید می کنند مشکل اصلی مناطق نفت خیز جنوب را باید بر روی کارآمدن نیروی های ناکارآمد جستجو کرد نه در مشکلاتی که پیشتر نیز مردمان نفتی ما با آن مواجه بوده اند!
نمایی از وضعیت این روزهای مناطق نفت خیز جنوب
بررسی روند عملکرد چاهها در سالهای گذشته نشان میدهد در عمل این میزان افت تولید چاهها رخ نخواهد داد. متوسط پیش بینی افت طبیعی چاهها در برنامه از سال 1385 تا سال 1389 حدود 331 هزار بشکه در روز بوده است. این مقایسه نشان می دهد میزان زیاد افت تولید چاهها در برنامه سال 1390 با هیچ معیاری قابل قبول نیست. با توجه به راه اندازی تاسیسات جدید نمکزدائی در آب تیمور، کرنج و پارسی و منصوری(آسماری) قطعا باید کاهش تولید چاهها کمتر از سال گذشته باشد. روشن است هرچه میزان افت تولید چاهها بیشتر (از آنچه در عمل اتفاق می افتد) پیش بینی شود برنامه سبکتر بوده و فشار کاری کمتری بر مجموعه مدیرتی فعلی مناطق نفتخیز جنوب وارد خواهد شد. این برنامه ریزی کاملا به ضرر تولید نفت کشور است زیرا تلاش سازمانهای مسئول در این شرکت برای مقابله با افت تولید چاهها کمتر شده و بی انگیزگی در سیستم رواج می یابد بعنوان مثال اگر راه اندازی تاسیسات نمکزدائی با تاخیر مواجه شود کاهش تولید ناشی از آن آشکار نمی گردد. در این شرایط مدیریت جدید هم ممر بسیار بزرگی برای فرار از ضعف کاری خود در صورت عقب افتادن حتی از برنامه تولید ضعیف امسال در اختیار دارد.
در حالیکه رقم واقعی افزایش تولید ترمیمی در سال گذشته 162 هزار بشکه بوده، افزایش تولید ترمیمی برای سال 1390 معادل 147 هزار بشکه در نظر گرفته شده که کاهشی حدود 15 هزار بشکه در روز را نشان می دهد. برای حفظ کیفیت نفت تولیدی، در چاههائی میزان نمک که در نفت تولیدی آنها بیش از حد مجاز باشد، تولید کاهش داده می شود. با راه اندازی تاسیسات جدید نمکزدائی (که پروژه همه آنها از سالها پیش آغاز شده و اینک در مرحله بهره برداری هستند) امکان دستیابی به افزایش قابل توجه تولید از اینگونه چاهها ایجاد می شود. از این نظر نیز مسئولیت وتعهد تولیدی کمی برای مناطق نفتخیز ایجاد شده که البته به ضرر تولید نفت کشور است.
مقایسه تفاضل بین رقم افزایش تولید سالانه (حاصل از فعالیتهای توسعه ای، تعمیری و ترمیمی) و کاهش طبیعی سالانه چاهها طی 5 سال گذشته نشان می دهد که بطور متو سط این دو رقم مساوی بوده اند و در 4 سال از 5 سال گذشته همواره این تفاضل مثبت بوده است اما با کمال تعجب برنامه تولید نفت در سال 1390 بشدت منفی بوده و تفاضل افزایش ها و کاهش ها بیش از 30 هزار بشکه منفی در نظر گرفته شده است. مفهوم این رقم این است که اگر کلیه فعالیتهای افزایشی طبق برنامه انجام گیرد بازهم توان تولید در پایان امسال 30 هزار بشکه کمتر از ابتدای سال خواهد بود.
در برنامه سال جاری راه اندازی 41 دستگاه پمپ درون چاهی و دبی تولید نفت متناظر آن پیش بینی شده است. البته پروژه پمپهای درون چاهی قبل از مدیریت جدید مناطق نفتخیز جنوب شروع شده است. با توجه به اشکالات متعدد در نصب و کاربرد حتی تعداد معدودی از این پمپها طی سالیان گذشته، برنامه ریزی مدیریت جدید مناطق نفتخیز جنوب برای نصب و راه اندازی 41 دستگاه از اینگونه پمپها در کمتر از یکسال و ایجاد تعهد تولید برای این چاهها کاملا غیر منطقی بنظر می رسد. عدم برنامه ریزی صحیح و شکست این پروژه از یکطرف عامل کاهش تولید نفت شده و از طرف دیگر زمینه کاربرد صحیح این تکنولوژی را در چاههای خشکی با مشکل مواجه می سازد.
تا 5 تیرماه امسال 9 حلقه چاه جدید توسعه ای در سال 1390 تکمیل شده که برنامه ریزی، آماده کردن محل چاه و شروع حفاری همه این 9 حلقه چاه در سال 1389 بوده است. همچنین 13 حلقه چاه جدید توسعه ای در سال 1390 راه اندازی شده که 10 حلقه از آنها در سال 1389 حفاری و تکمیل شده اند. همچنین از 14 حلقه چاه تعمیر شده در سال1390، تعمیر 6 حلقه در سال 1389 به اتمام رسیده و راه اندازی آنها در سال 1390 انجام گرفته است. بعبارت دیگر بخش اعظم فعالیتهای توسعه ای و تعمیری که در آمار مدیریت جدید به ثبت رسیده در حقیقت در سال گذشته برنامه ریزی، اجرا و تکمیل شده است.
همچنین در سال 1389 بر اساس برنامه 63 حلقه چاه جدید توسعه ای حفاری شده و 76 حلقه چاه نیز تعمیر شده است. با توجه به راه اندازی 56 حلقه چاه توسعه ای و 56 حلقه چاه تعمیری در سال 1389، حداقل 9 حلقه چاه توسعه ای و 20 حلقه چاه تعمیری که در سال گذشته حفاری و تکمیل شده اند در اختیار مدیریت جدید مناطق نفتخیز قرار گرفته است. این تعداد چاه معادل 30 الی 40 هزار بشکه در روز است که باید از هم اکنون وضعیت آنها علنی شود. با اختفای این موضوع مهم، می توان از این چاهها برای سرپوش گذاشتن بر عقب ماندگی خود از برنامه استقاده شود.
/221/39
نظر شما