تریبون های صحبت و سخنرانی در اختیار اقشار مختلفی است، از دولتمردان گرفته تا روسا و مدیران بخش خصوصی و علما و روحانیون و نمایندگاه مجلس وسایل ارتباط جمعی و صدا و سیما و.......
صاحبان تریبون فرصت های خوبی را در دست دارند و باید از آن به خوبی استفاده کنند. دوستی داشتم که می گفت بیش از 50 سال پیش ما را برای تمرین سخنرانی به بیابان می بردند و کلوخ ها را به صورت مستمع می نشاندند و می گفتند فرض کنید این ها آدم هستند و برایشان سخنرانی کنید.
اگر ما فکر کنیم با کلوخ صحبت می کنیم آنگاه یک طرفه و به صورت متکلم وحده سخن می گوییم. استدلال را فقط در دستگاه مختصات فکری یا هدفی خود بیان می کنیم. به واکنش و دریافت آنها توجهی نداریم.
نیازهای شنونده را در نمی یابیم و چون 200 سال قبل برایش مطالبی را بیان می کنیم درحالی که دین برای درست زندگی کردن است و زندگی جدید شرایط مربوط به خود را دارد و نسبت به قرن های گذشته تغییرات زیادی دارد و دغدغه های
جدیدی به وجود آمده است.
اسلامی که کامل ترین دین است قطعاً پاسخگوی نیازهای عصر جدید است و صاحبان تریبون باید نیازها را بشناسند و پاسخگو باشند. ارزیابی خوبی از میزان سواد و اطلاعات و درک و فهم شنوندگان نداریم و مواردی را برایشان می گوییم که فکر می کنیم عالی است ولی برای عده ای از آنها بدیهی بوده و برای بخشی از مردم غیرقابل فهم.
خدا رحمت کند مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) را که چون سخن می گفت فیلسوف فلسفه را در می یافت و عامی نصیحتش را می گرفت. زمان تحمل صحبت یک طرفه کم شده و زیاد گویی مستمع را فراری می دهد. از آقای قرائتی لااقل این نکته را یاد بگیریم.
از بس دین را استدلالی طرح کردیم(به کتابهای دینی مدارس توجه کنید) تا در برابر مارکسیسم کم نیاوریم از نظر دریافت فطری عقب افتادیم. در واکنش به مشکل بالا عده ای به احساس روی آوردند و به حدی رسیدند که حسین اللهی شدند و بخشی از جامعه را فراری دادند و بخشی را مسخ کردند و البته عده ای هم جذب ماندند نه که جذب شوند. گاهی افراد بدون عرفان عمیق ادای عرفا را در می آورند و مردم در کوچه و بازار و محل زندگی ایشان را می شناسند و حرفشان را باور ندارند بنابراین تأثیر کلامشان اندک است.
اما خدا رحمت کند امام را که بی شائبه صحبت می فرمود و رزمندگان می گریستند و به اصطلاح شارژ می شدند.همیشه لرزاندن صدا و بغض و گریه تأثیر ماندگاری بر شنونده ندارد هرچند ممکن است اثر آنی داشته باشد. نفس پاک و تزکیه شده تأثیر کلامی عمیق بر شنونده خواهد داشت. بدترین مشکلات تریبون داران،خروج از عدالت است. جانبداری ناآگاهانه تأثیر کلام را کم می کند که حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد.مردم عملکرد دولتمندان در بیش از 30 سال را دیده اند و قدرت تجزیه و تحلیل دارند بنابراین خروج از حد عدالت ممکن است تأثیر منفی داشته باشد.
دروغگویی و وعده بیجا آفت تریبون مسئولین است . در آینده مچ ها باز می شود و کسانی که می خواهند جاودانه بمانند ممکن است در بدنامی جاودانه بمانند. شاید همیشه مجبور نباشیم وعده بدهیم و آمار ارائه کنیم.
اگر درست کار کنیم خود بهترین تبلیغ است هر چند منکر نیاز به تبلیغ و اطلاع رسانی هم نیستم.
کاش تریبون و موضوع هر سخنی در بیشترین حالت به همان موضوع اختصاص یابد.
شبهای ماه مبارک را با ایام انتخابات اشتباه نگیریم بلکه مردم را به خدا دعوت کنیم.
عموم مردم از فحاشی به این و آن خوششان نمی آید ؛ از نقد یک طرفه و استفاده از تریبون برای منکوب ساختن غائبین راضی نیستند. باعلم به این موارد سخن بگوییم.
سکوت مردم در برابر سخنان من ممکن است از رضایت یا تأیید نباشد بلکه احتمال دارد از مصلحت اندیشی و یا بدتر از آن بی توجهی باشد.
چه میگویم؟ حتی تکبیر گفتن ها و کف زدنها هم ممکن است همین حالت را داشته باشد پس به خودمان مغرور نشویم.
کاش پس از ماه مبارک با بررسی عملکرد خود ببینیم توانسته ایم عده ای را در دین راسخ تر و عده ای را متمایل به پذیرش حقایق الهی کرده ایم.
نظر شما