نگاه رندانه او در این رباعیات که به طنز و مطایبه سروده جداً زیباست.
لبخند بزن دو چشم بارانی را
تجویز کنی نگاه درمانی را
یک جرعه بخند تا به آتش بکشی
دانشکده علوم انسانی را
***
تنها غزل کلاسمان بود و رفت
انگار که اهل آسمان بود و رفت
دلتنگ شدم براش آموزش گفت
او ترم گذشته میهمان بود و رفت
***
هم ریمل و خط و سرمهاش کم شده است
هم بستن روسریش محکم شده است
از برکت عمرههای دانشجویی
این ترم فرشته خانم آدم شده است
***
تو ماه زلالی و کمان ابرویی
من اِند مرامم و صداقتگویی
مشکل حلست عصر یک سر برویم
تا دفتر ازدواج دانشجویی
28/242
نظر شما