شلیک مرگبار در تعقیب و گریز شبانه
شرق: مامور پلیس که در جریان تعقیب و گریز با مردی او را به قتل رسانده است، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
این مامور پلیس در دفاعیاتش مدعی شد هنگام تیراندازی، قانون به کارگیری سلاح را رعایت کرده است.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه، شفیعی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران گفت: متهم حاضر در دادگاه که حسین نام دارد اول اردیبهشت سال 88 جوان متهم به سرقتی را با شلیک گلوله به قتل رسانده است. حسین، قانون بهکارگیری سلاح را رعایت نکرده و به جای شلیک به پای متهم فراری، سر او را هدف گرفته است، بنابراین با توجه به تحقیقات انجام شده درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه اولیایدم مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای مامور پلیس درخواست صدور حکم قصاص کردند. پدر مقتول مدعی شد پسرش سارق نبود و بیگناه کشته شد.
در این هنگام نورالله عزیزمحمدی -رییس دادگاه- به پدر مقتول تذکر داد: فرزند شما شش فقره سابقه دارد و در حین سرقت نیز به او تیراندازی کردهاند.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من روز حادثه افسر گشت بودم و با یکی از همکارانم برای گشتزنی رفته بودم حوالی بزرگراه کردستان، دیدیم مردی نزدیک یک زانتیای نقرهای رنگ است و انگار سعی دارد در آن را باز کند. به او مشکوک شدیم. جلو رفتیم ما چراغگردان و آژیر داشتیم مرد جوان وقتی ما را دید یکدفعه دوید، من دستور ایست دادم و با صدای بلند خواستم توقف کند اما او به راهش ادامه داد و به سمت یک زانتیای سفید رنگ رفت. برای اینکه مانع حرکت ماشین شویم خودرو خودمان را جلوی زانتیای سفید رنگ پارک کردیم اما راننده با مهارت خاصی از پارک خارج شد و حرکت کرد. مرد فراری هم همچنان میدوید، من بار دیگر فرمان ایست دادم و تیر هوایی شلیک کردم اما او باز هم با پای پیاده به فرار ادامه داد. ما هم پیاده به تعقیبش پرداختیم. همکارم شش تیر و من هم در مجموع سه گلوله شلیک کردم ولی او توقف نکرد. همه مردم داشتند تماشا میکردند. من چندین بار دستور ایست دادم اما او ناگهان چاقو کشید و ما را تهدید کرد و گفت اگر جلو بیایید شما را میزنم، بر ما مسلم شده بود که او سارق است. باید کاری میکردیم من پایش را هدف گرفتم اما او مرتب حرکت میکرد و زمین هم پستی و بلندی داشت به همین خاطر هم گلوله به سرش برخورد کرد.
در این هنگام یکی از قضات خطاب به متهم گفت: امکان اینکه پا را هدف بگیری و سر را بزنی وجود ندارد به نظر میرسد به عمد این کار را کردی.
متهم جواب داد: من پلیس هستم و برای دفاع از جان مردم سلاح در دستم میگیرم. دیدم که مقتول مشغول باز کردن وسایل زانتیا است. بارها و بارها هم فرمان ایست دادیم اما فرار کرد. بعد از این حادثه پدر مقتول به من تهمت زد و گفت من و عروساش دست به یکی کرده و پسر او را کشتهایم اما من اصلا مقتول را نمیشناختم و اگر به فرمان ایست ما توجه میکرد، این اتفاق نمیافتاد. ما 9 تیر به سمت مقتول شلیک کردیم که به جز دو گلوله مابقی هوایی بود اگر میخواستم او را به عمد بزنم که این همه تیر شلیک نمیکردیم. در ادامه جلسه دادگاه، مامور دیگری که زمان حادثه با متهم بود در جایگاه حاضر شد. او گفت: برای گشت بیرون رفته بودیم که به زانتیای نقرهای رنگ برخوردیم. فردی داشت در ماشین را باز میکرد. ما که جلو رفتیم، فرار کرد. تعقیبش کردیم و بارها و بارها فرمان ایست دادیم. صدای ما آنقدر بلند بود که اهالی بیرون آمدند و تماشا میکردند اما مرد جوان میدوید و گوش نمیکرد، برای ما چاقو کشید به او گفتم کار را از این خرابتر نکن و بایست، ما کاری با تو نداریم ولی او چاقویش را به طرفمان گرفت و تهدید کرد. ما فکر میکردیم زانتیای سفید رنگی که رانندهاش با متهم فراری بود، از محل میرود و ما میتوانیم بدون خونریزی مرد فراری را بازداشت کنیم اما راننده زانتیا با سرعت آمد و جلوی پای متهم فراری توقف کرد. دیگر راهی به جز زدن او باقی نمانده بود. تیرهای من تمام شده بود و فقط یک گلوله داشتم آن را به سمت پای متهم شلیک کردم که به هدف نخورد. بعد حسین همکارم به سمت او شلیک کرد. میخواست تیر را به پایش بزند اما در تاریکی شب وقتی او خم شد، تیر به سرش برخورد کرد. ما قصد خونریزی نداشتیم و شاهدان هم بودند و دیدند مقتول با چاقو ما را تهدید کرد. او بعد از اصابت گلوله به زمین افتاد، باز هم چاقو در دستش بود. با اینکه میلرزید سعی داشت ما را تهدید کند. من چاقو را از دست او گرفتم و بلافاصله به اورژانس و همکارانم خبر دادم اما متاسفانه آن فرد در بیمارستان شریعتی جانش را از دست داد.
بنا بر این گزارش با پایان یافتن جلسه محاکمه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
رویارویی سارق و مالباخته در بانک
شرق: مرد شیادی که خود را به عنوان کارمند بانک جازده و توانسته بود از این راه پولهای دهها مشتری را سرقت کند، توسط یکی از طعمههایش شناسایی و دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این پرونده زمانی آغاز شد که زنی به کلانتری بهارستان رفت و گفت مردی با معرفی خود به عنوان کارمند بانک پولهایش را دزدیده است. او ماجرا را اینطور برای ماموران توضیح داد: برای واریز پول به بانکی در خیابان مجاهدیناسلام رفته بودم که با مردی شیکپوش و مودب روبهرو شدم.
او گفت کارمند بانک است و اگر بخواهم میتواند خارج از نوبت کارم را انجام دهد. آن زمان بانک شلوغ بود و اگر میخواستم در نوبت باشم یک ساعت معطل میشدم، به همین دلیل پولهایم را که مبلغ 720 هزار تومان بود، به او دادم و او هم به آن طرف باجه رفت و با یکی از کارمندان بانک شروع به حال و احوال کرد. تا پیش از آن به او شک داشتم اما زمانی که خوشوبش کردن او با کارمند بانک را دیدم، خیالم راحت شد و روی یکی از صندلیها نشستم تا کارم انجام شود.
چند دقیقه گذشت تا اینکه وقتی از مرد شیکپوش خبری نشد، به آن سمت پیشخوان رفتم اما اثری از او ندیدم. از یکی از کارمندان بانک درباره همکارش سوال کردم. او گفت چنین فردی را نمیشناسد و آن مرد به عنوان مشتری فقط برای پرسیدن چند سوال سراغ او رفته بود. آن زمان بود که فهمیدم فریب خوردهام.
در پی اظهارات این زن، دشتی، بازپرس شعبه ششم دادسرای ناحیه 12 به کارآگاهان مبارزه با کلاهبرداری پایگاه هفتم پلیس آگاهی دستور داد در اینباره تحقیق کنند. با آغاز بررسیها مشخص شد علاوه بر این شاکی، از چند نفر دیگر نیز با این ترفند سرقت شده است. شاکیان افرادی بودند که برای خرید سکه به صرافی مراجعه کرده یا به منظور واریز پول به بانک رفته و فریب حرفهای مرد شیاد را خورده بودند.
اظهارات شاکیان درباره چگونگی سرقت پولهایشان شباهت زیادی به یکدیگر داشت و نشان میداد یک نفر پولهای آنان را دزدیده است. یکی از ابزارهایی که میتوانست به پلیس در شناسایی کارمند قلابی بانک کمک کند، دوربینهای مداربسته بود. به همین دلیل ساعتها تصویر ضبطشده، توسط ماموران بازبینی و در نهایت چهره کارمند قلابی شناسایی شد. با این حال تلاشهای ماموران بدون رسیدن به نتیجه همچنان ادامه داشت. تا اینکه روز 25مرداد یکی از شاکیان که به بانک ملی شعبه خیابان سعدی رفته بود، بهطور ناگهانی سارق پولهایش را در بانک دید. مرد شیاد در گوشهای از شعبه روی صندلی نشسته و به دنبال شکار طعمه تازهای بود. مرد شاکی که میدانست به تنهایی کاری از پیش نمیبرد خیلی سریع خود را به کلانتری بهارستان رساند و از ماموران برای دستگیری متهم کمک خواست. به این ترتیب در کمتر از چند دقیقه کارمند قلابی بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
متهم 35ساله به نام حمیدرضا که خود را در برابر شاکیاش دید به ناچار اتهام سرقت پولهای او را برعهده گرفت اما حاضر نشد به سرقتهای دیگری اعتراف کند. در این شرایط سه شاکی دیگر پرونده نیز به پایگاه هفتم فراخوانده شدند و رویارویی شاکیان با متهم وی را وادار کرد سرقتهای دیگری را نیز بر عهده بگیرد. این پایان اعترافات حمیدرضا نبود و با ادامه تحقیقات از وی فاش شد او از اواخر سال گذشته سرقتهایش را آغاز کرده و تعداد طعمههایش فراتر از اعترافات قبلیاش است.
سرهنگ علی غیاثوند، رییس پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران در اینباره گفت: تاکنون نام 10 نفر به عنوان مالباخته در این پرونده ثبت شده که متهم از هر یک از آنان مبالغی بین دو تا پنج میلیون تومان دریافت کرده است. وی همچنین از شهروندانی که با این ترفند از آنها کلاهبرداری شده است، خواست برای شناسایی متهم به پایگاه هفتم پلیس آگاهی یا شعبه ششم بازپرسی دادسرای ناحیه 12 مراجعه کنند.
فرجام رقابت عشقی مرگبار
شرق: حکم قصاص مرد جوانی که در یک رقابت عشقی دست به قتل زده بود از سوی دیوان عالی کشور تایید شد. به گزارش خبرنگار ما، متهم به قتل دو سال قبل جوانی را که فکر میکرد به دختر مورد علاقهاش نظر دارد با ضربه چاقو به قتل رساند. جسد قربانی توسط رهگذران در گوشه خیابانی پیدا شد و عابران به تصور اینکه مقتول تصادف کرده، اورژانس و پلیس را خبرکردند، اما بعد از اینکه اثر ضرب چاقو روی بدن او پیدا شد تحقیقات ویژهای کلید خورد و پلیس با بازجویی از خواهر مقتول - که رضا نام داشت - متوجه شد رضا با جوانی به نام حمید رقابت عشقی داشت و آنها به خاطر دختری به نام مرضیه باهم چندین بار درگیرشدند. با دستگیری حمید او تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد و در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. این رای دیروز در دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت و در صورتی که متهم نتواند رضایت اولیایدم را جلب کند در فهرست قصاصیهای دادسرای جنایی تهران قرار خواهدگرفت.
/5656
نظر شما