۰ نفر
۱۲ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۴:۴۳

یکی از تفاوت‌های جالب اجتماعی میان جوامع کمتر توسعه­یافته با جوامع توسعه یافته­تر در وجود پدیده­ای است که می­توان آن را «محاکمه و محکومیت توسط افکار عمومی» نامید.

 در جوامع توسعه یافته، جرم هرقدر هم که سنگین، شنیع و اسفناک باشد، معذلک فریادهای زیادی برای خونخواهی، انتقام و نابودی مجرمین و متهمین سر داده نمی­شود.

 برعکس در جوامع توسعه­نیافته، در بسیاری از موارد بدون آنکه جرم و اتهام مجرم و متهم مشخص شده باشد، یا یک دادگاه صالحه به اتهام رسیدگی کرده باشد، فریاد مجازات، عقوبت، انتقام و نابودی متهم بر می­خیزد که در اصطلاح حقوقی به آن «محاکمه توسط مطبوعات» یا «محاکمه توسط افکار عمومی» می­گویند.

 یعنی قبل از آنکه جرم متهم در یک دادگاه صالحه رسیدگی شده باشد، مطبوعات، رسانه­ها و افکار عمومی، متهم یا مجرم را محاکمه کرده و رای هم صادر کرده­اند. در اینگونه موارد، مطبوعات و افکار عمومی خواهان اشد مجازات متهم می­شوند در حالیکه محاکمه او در دادگاه هنوز شروع نشده است.

برخلاف تصور رایج، در بسیاری از موارد «محاکمه توسط مطبوعات» یا «محاکمه توسط افکار عمومی» سرشار از بغض، کینه، احساسات، عواطف، فرصت طلبی‌ها و سوءاستفاده­هاست. زنهار که عنان قضاوت را به جای سپردن به قوه قضائیه به افکار عمومی، سیاستمداران و مطبوعات بسپاریم. سپردن قضاوت به احساسات افکار عمومی و برعکس دخالت ندادن عواطف و احساسات عمومی دقیقاً همان مرزی است که میان جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته می­توان تمییز داد.

 در جامعه ما در مواردی به جای داوری و قضاوت صحیح وبی­طرفانه حقوقی، امواج و احساسات به راه افتاده است که به قضاوت می­نشیند و حکم هم صادر می­کند. در این میان اشکال اساسی آن است که در بسیاری از موارد این احساسات منبع و منشأ غیرحقوقی دارد.

به عنوان مثال می­توان به صدور احکام اعدام برای متجاوزان به عنف خمینی شهر اشاره کرد. آیا اگر آن موج انزجار افکار عمومی علیه حادثه خمینی­شهر به راه نیفتاده بود، به این سرعت این احکام اعدام هم صادر می­شد؟

اعدام فاضل خداداد و حبس سنگین شهرام جزایری موارد دیگر محاکمات توسط افکار عمومی و محکومیت متهم به منظور بهره­برداری و پاسخ­دهی و همراه و هم­نوا شدن با افکار عمومی بودند چرا که مطبوعات و رسانه­ها در جوامع توسعه­نیافته مطالبی را به افکار عمومی منتقل می­کنند و بالطبع خواهان اشد مجازات می­شوند؛ مطالبی که با انگیزه­های خاصی به افکار عمومی منتقل شده و معلوم نیست چقدر دقیق، درست و منصفانه هستند.  

دقیقاً به همین دلیل است که در جوامع توسعه­یافته زمام قضاوت را به دست افکار عمومی نمی­سپارند چون افکار عمومی ممکن است از روی تعصبات، بغض و عطش انتقام­گیری عمل کند.

 تقاضای کشتن اسفندیار رحیم­مشایی در عین خواندن  «یهودی و یهودی­زاده » هم مثال دیگر «محاکمه توسط افکار عمومی» است. در این میان مسئله اصلی محاکمه و محکومیت توسط افکار عمومی و احساسات

جامعه است که برای نشان دادن تفاوت میان جامعه خودمان و جوامع دیگر، به ذکر مثال نروژ می­پردازیم. جنایت آندروس برینگ(حمله کننده به اردوگاه نوجوانان در نروژ) انصافاً تکان­دهنده بود، اما نه مطبوعات نروژ و نه سیاستمداران آن کشور سعی نکردند از عواطف و احساسات مردم در آن قضیه بهره­برداری کنند یا عواطف و احساسات آنان را برانگیزند.

 هیچ سیاستمدار نروژی اعم از مخالف یا موافق دولت سعی نکرد از آن جریان بهره­برداری سیاسی کند و هیچ­ یک قانون را به دست خود نگرفتند و به خودشان اجازه ندادند در مسند قضاوت بنشینند.

 واکنش این محافل در نروژ را می­توان با واکنش محافل سیاسی ایران مقایسه کرد. در مواردی هنوز متهمی به دادگاه نرفته، خواهان مجازاتش می­شوند یا در حالی که جرم رقیب یا مخالف سیاسی هنوز در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده، خواهان ریختن خون او می­شوند.

 به یادم دارم در جوانی به همراه مرحوم ابوی برای مراسم شب احیا پای منبر رفته بودیم. خطیب مجلس می­گفت که فردای بعد از ضربت خوردن،مولا(ع) در همان حال به حسنین(ع)می­گویند که مراقب حال ابن­ملجم باشید و می­پرسند که آیا به او شیر داده­اید یا نه؟

منبع: آرمان روابط عمومی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 170176

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =