روزبهکمالی، مونا سیفی: در سینمای ایران با همۀ کاستیها در اجرا و بودجه و مدیریت، ممکن بود چنین فیلمی -با این گستردگی در پیشتولید و اجرا- به سرنوشتی تلخ دچار آید، و هیچگاه به پایان نرسد. همیناندازه که این پروژه به فرجام رسیده و نتیجۀ آن برپرده عرضه شده است، توفیقی بزرگ به شمار میآید. تدارک و ساخت «راهِ آبی ابریشم» پروژهای بسیار دشوار بود. برخی از این سختیها را میتوان به حساب نوعِ ژانر و زیرژانرِ این اثر گذاشت، و شماری دیگر و شاید بخش عمدۀ آن را میتوان زاییدۀ محدودیتها و کاستیهای سینمای ما دانست.
«راهِ آبی ابریشم» فیلمی در ژانر تاریخی است،که اصولا گونهای پرهزینه و دشوار بهشمار میآید. برایمثال در آثاری از این دست معمولا بخشهای طراحی صحنه و لباس و نیز چهرهپردازی واجد اهمیت بسیار بهشمارمیآیند، چون نمایانگر شمایلها وفضای عصری تاریخی است. تامین نیازهای این حوزه نیروی انسانی هنرمند و بسیار فنسالار میطلبد. این نیروها سختافزاری گسترده و اغلب گران نیاز دارند، که با آن به شبیهپردازی زمان دیگر بپردازند. پیشنیاز این طراحیها نیز تحقیق عمیق و دقیق و پردامنه در منابع درزمانی و همزمانی آن دوران تاریخی است.
تدارک این نیروها و امکانات و منابع هم طبیعتا بودجهای گزاف میخواهد. افزونبراین، «راهِ آبی ابریشم» در زیرژانرِ آثار دریایی جای میگیرد، که خود فهرستی طولانی و سنگین از دشواریها به پروژه میافزاید. لوکیشن دریا، خودبهخود یعنی چندین و چند برابر کار و هزینه و نیرو.

فقط طراحی و ساخت و بهآبانداختن و هدایت دو کشتی همسان با دریاپیماهای قرن چهارم هجری قمری را در نظر بگیرید، که چقدر بودجه و نیروی متخصص و تلاش حاجت دارد. بعد هم اینکه بالاخره هنگامی که فیلمی دریایی میسازید، نمیشود که مثلا توفانی شدید و بزرگ را نمایش ندهید. ساختن اثری در این ژانر ضروریاتی اقتضا میکند، و باید قواعد ژانر را هم رعایت کرد.
خب چگونه میخواهید این رویداد طبیعی را عرضه کنید؟ میخواهید صبرکنید تا توفان بشود؟ میخواهید آن را بازسازی کنید؟ چگونه؟ با پنکه و شلنگ آب؟ شاید در ایران هنوز کسانی باشند که این کارها را شدنی بدانند، اما من و شما میدانیم که اینطوری توفانمان کاریکاتور میشود. میخواهید آن را در استودیو بسازید؟ خیلی خیلی گران است. تازه این روش منسوخ شده است. الان همهجا آن را با CGI (- generated- imagery computer : تصاویر ساختهشدۀ کامپیوتری) میسازند، که شیوهای گران هم هست. خب در ایران که این فناوری را نداریم، پس ناگزیر باید به خارج از کشور سفارش بدهید. اگر کار به هر دلیلی به تعویق افتد، که در کشور ما امری روزمره و مرسوم است، و سفارشتان را دیرتر به آن طرف آب ارسال کنید، ممکن است دلار یا یورو گران شود، و آن وقت برآورد هزینۀ شما یکسره به هم بریزد، و به بیان سرراستتر پول ته بکشد و پروژه بخوابد.
نکتۀ دیگر و شاید مهمتر اینکه تنوع لوکیشنها و بازیگران فیلمی همچون «راهِ آبی ابریشم» از مرزهای ایران میگذرد. باید از بازیگران و لوکیشنهای خارجی استفاده کنید، و ناچارید برای آنها هزینۀبیشتر بپردازید. زمانبندی شما هم ابدا نباید جابهجا شود- امری که باز در ایرانِ ما روالِ معهود است- زیرا اگر سروقت به کشور مربوطه نروید: هم باید هزینههای کلان اجارۀ استودیو و استخدام بازیگر و انواع طراحی و اجرای گریم و صحنه و... را بپردازید، و هم فرصتتان سوخته است، و به این زودی هم دیگر نوبت به شما نمیرسد. مثل اینجا نیست که با چاکرم و مخلصم و این تن بمیرد و تو بمیری و من بمیرم وقت دیگران را بدهند به من و شما. میتوانید به این موانع نوسانات و تغییرات مدیریت دولتی سینمای ایران را هم بیفزایید- با توجه به اینکه این پروژهها در ایران سالها به طول میانجامد.

بله همۀ اینها ذکر مجملی بود از مصائب بیشمار ساختن چنین اثری در ایران- اثری که نمونهای از سینمای فاخر- به تعبیر فارابیچیها- بهشمار میآید.
ظاهرا دستکم چند ویژگی مشترک میتوان برای این نوع آثار برشمرد: پیرنگ این نوع آثار معمولا کلاسیک یا شاهپیرنگ است. به موضوعهای تاریخی و مذهبی با رویکرد حماسی میپردازد. در آن از جلوههای ویژه و CGI استفاده میشود. اما «راهِ آبی ابریشم» با اینکه واجد بیشتر این خصوصیات است، به سبب زیرژانر آن کمابیش تنها نمونه در نوع خود بهشمار میآید. نمونهای که با توجه به آنچه گذشت، اثری آبرومند و بسامان و استاندارد شده است. طراحیصحنه و لباس و نیز چهرهپردازی و جلوههای ویژه در حد سینمای ایران و حتی گاه فراتر از آن مطلوب و باورپذیر به نظر میرسد.
کشتیها و اقامتگاههای بینِراه و لوکیشنها دستکمی از نمونههای خارجی ندارند. گزینش ارجمند و انتظامی و کیانیان در نقش بازیگران این فیلم به اثر گرما و جذابیتی نیکو بخشیده است. اما متاسفانه هرچه از زمان فیلم میگذرد، براساس فیلمنامه شخصیتهای جذاب یا بازیگران بهتر حذف میشوند. نخست عزتالله انتظامی که بازی او تنها در یک سکانس به اندازۀ تمام فیلم به این اثر حرارت و حلاوت بخشیده است. بعد رضاکیانیان که بازی و نیز شخصیت منفی او فیلم را پرکشش میسازد، بویژه آنکه شخصیتش میان نیروهای مثبت و منفی فیلمنامه تعادل ایجاد کرده است. در آخر نیز نقش ارجمند در برابر رادان- به سبب پیرنگ بلوغ فیلمنامه و رشد شخصیت رادان- کمرنگ میشود.

برخی محدودیتها هم به فیلم لطمه زده است. مثلا هنگامی که کشتی سلیمان به توفان سیاه دچار میشود، توفانی به آن عظمت که چشمانداز آن را در افق مشاهده کردهایم، پس از رسیدن آن به کشتی در نمایی بسته از رادان رگبار باران و تقلای باد را میبینیم، در حالی که آن مقدمه این انتظار را در بیننده پدید میآورد که چنین پدیدهای را به صورت کامل و با تمام وسعت و توفندهگیاش مشاهده کند: پیچیدن باد در بادبانها، ریختن آب به درون کشتی، پرتاب شدن خدمه به دریا، و... همچنین هنگامی که ماهورا ماجرای اسارتش را بازمیگوید، منتظریم که در فلاشبکی بخشهایی از آن واقعه را ببینیم، اما آهنگرانی به شکلی رادیویی ماجرا را برای رادان تعریف میکند، و از تصویر خبری نیست.با این همه «راهِ آبی ابریشم» در سینمای ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است: این اثر را میتوان آغازگر راهِ تولید آثار سینمایی در ژانر و زیرژانر تاریخی- دریایی دانست. کاش تجارب ساخت این اثر در قالب کتاب و یا فیلمی مستند به ثبت میرسید، و از این راه انتقال آن به افراد متخصص و یا علاقهمند ممکن میگشت.
5757
نظر شما