دیوانعالی کشور حکم حبس و شلاق دو مرد را که دختری فراری را در جریان یک درگیری به قتل رسانده بودند، مورد تایید قرار داد.
ماموران پلیس شهرری دو سال قبل جسد دختری جوان به نام ملیحه را در زمینهای کشاورزی اطراف شهرری پیدا کردند. با انتقال جنازه به پزشکی قانونی و بررسی تلفن همراه دختر جوان مشخص شد مدتی قبل مادرش ناپدید شدن او را به ماموران اعلام کردهبود. زمانی که مادر ملیحه در پزشکی قانونی حاضر شد تایید کرد جسد متعلق به دخترش است. او گفت ملیحه چندماهی بود خانه را ترک کردهبود و نمیداند در این مدت با چه کسانی ارتباط داشت. این زن توضیح داد: ملیحه دچار اختلال روانی بود و کمی هم عقبافتادگی داشت. من خیلی سعی میکردم او را کنترل کنم اما گاهی از خانه فرار میکرد.
ماموران در پی شکایت این زن از قاتل یا قاتلان احتمالی فرزندش متوجه شدند او با چند پسر جوان ارتباط داشت. آنها با بررسی پرینت تلفن همراه ملیحه به این رابطه پی بردند آخرین تماسهای ملیحه نشان میداد او با پسری به نام قاسم در ارتباط بود. زمانی که ماموران قاسم را بازداشت کردند او قتل را انکار کرد اما وقتی تلفن همراه ملیحه از خانه قاسم پیدا شد او به قتل اعتراف کرد و گفت: چند روزی بود که با ملیحه دوست شدهبودم. شب حادثه با دوستم تماس گرفتم و گفتم با دختری فراری آشنا شدهام و او حاضر است با ما ارتباط برقرار کند. دوستم هاشم گفت او را به خانهاش ببرم. یکی دیگر از دوستانمان به نام حمید هم آمد. ما به منزل هاشم رفتیم. اول قلیان کشیدیم. بعد من با ملیحه رابطه برقرار کردم اما وقتی که دید هاشم و حمید هم میخواهند این کار را بکنند عصبانی شد و دعوا کرد. بعد من و هاشم از ترس اینکه مبادا آبروریزی کند او را خفه کردیم و جسدش را لای پتویی گذاشتیم و به خارج از شهر منتقل و در مزرعهای رها کردیم.
با این اعترافات ماموران دو متهم دیگر را هم بازداشت کردند. هاشم اعتراف کرد با قاسم همکاری کردهاست اما حمید همچنان منکر دخالت در قتل بود. با تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه 71 دادگاه کیفریاستان تهران رفت. در ابتدای جلسه محاکمه بعد از اینکه نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد، درخواست صدور حکم قانونی کرد. مادر ملیحه گفت اگر متهمان حاضر به پرداخت دیه شوند از قصاص صرفنظر میکند.
سپس قاسم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول ندارم. من چند روزی با ملیحه دوست بودم و بعد هم دیگر او را ندیدم و هرچه اعتراف کردم تحت فشار بود. در این هنگام قاضی از او پرسید چرا تلفن همراه مقتول در خانه تو بود که قاسم نتوانست جواب دهد. سپس رییس دادگاه از متهمان خواست واقعیت را بگویند چرا که انکار واقعیت شاید به ضرر آنها تمام شود و مادر ملیحه درخواست قصاص کند. سپس قاسم تصمیم گرفت واقعیت را بگوید.
او گفت: وقتی با ملیحه به خانه هاشم رفتم ملیحه با من رابطه برقرار کرد. قرار بود هرکدام از ما که با او رابطه برقرار کردیم 10هزار تومان به ملیحه بدهیم اما ما پولی نداشتیم که به او بدهیم و به همین دلیل ملیحه با ما دعوا کرد. او این پول را لازم داشت اما واقعا ما هیچچیز نداشتیم که بدهیم. من سعی کردم ملیحه را آرام کنم و گفتم پول را تهیه میکنم اما قبول نکرد. او فریاد میزد و ما میترسیدیم همسایهها با خبرشوند. برای اینکه این اتفاق نیفتد من و هاشم، ملیحه را کتک زدیم و بعد هم خفهاش کردیم. سپس هاشم گفتههای دوستش را تایید کرد.
بعد از پایان جلسه محاکمه، هیات قضات متهمان را به پرداخت دیه و 80 ضربه شلاق به خاطر رابطه نامشروع محکوم کردند. همچنین متهم ردیف اول به پنج سال حبس و متهم ردیف دوم به سه سال حبس محکوم شد. این رای مورد اعتراض متهمان قرار گرفت و در دیوانعالی کشور مورد بررسی قرار گرفت اما اعتراض آنها وارد دانسته نشد و دیوانعالی رای صادره را تایید کرد.
47282
نظر شما