به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جرالیدن چاپلین دختر چارلی چاپلین، در بهار ۱۳۴۵ خورشیدی ۲۲ ساله و دو سالی بود که از ورودش به دنیای هنرپیشگی میگذشت. جرالدین در آن برهه در یکی از درخشانترین فیلمهای تاریخ جهان یعنی «دکتر ژیواگو»، بازی کرده بود، به همین مناسبت با او مصاحبهای انجام شد که چهاردهم خرداد ۱۳۴۵ در مجله «زن روز» انعکاس یافت. شرح گفتوگو را در پی میخوانیم:
شما دو سال پیش برای شرکت در باله «دختر خاکسترنشین» وارد پاریس شدید. در آن زمان مایل بودید یک بالرین حرفهای بشوید ولی در حال حاضر یک هنرپیشه شدهاید. آیا به نظر خودتان کمی عجیب جلوه نمیکند؟
در شغل و حرفه ما هیچ چیزی عجیب نیست، شاید در آن زمان من اشتباه میکردم زیرا بعدها بر اثر تجربیاتی که به دست آوردم و با نصایح دوستان و اطرافیان پی بردم بهترین راه همین است که اکنون در پیش گرفتهام.
تا به حال صدها بار خوانده و شنیدهایم که سینما برای افراد خانواده «چاپلین» حکم یک کار خانوادگی را پیدا کرده است. آیا شما هم همینطور تصور میکنید؟
من با این نظریه چندان موافق نیستم زیرا این کارها بستگی به استعداد شخصی دارد و امکان آن هست که افراد یک خانواده هرکدام در حرفه بخصوصی ذوق و قریحه داشته باشند. ازجمله «همینگوی» که جایزه نوبل ادبیات را ربوده است. سه پسر داشت ولی هیچکدام نویسنده از آب درنیامدند. همچنین بین هشت فرزند پدر من فقط من و برادرانم «میشل» و «سیدنی» بودیم که راه پدر را در پیش گرفتیم.
آیا وجود پدرتان تاثیر و نفوذی در تصمیم شما مبنی بر هنرپیشه شدن داشته است؟
باید بگویم نه، پدرم کوچکترین تاثیری در تصمیمات فعلی و آینده زندگی من نداشته و ندارد، فقط یک بار ظاهر شدن در برابر دوربین کافی بود که به من بفهماند قریحه و ذوق هنرپیشگی را دارم و برای درک این مطلب احتیاجی نبود که در یک نقش اساسی و عمیق هنرنمایی کنم، تنها چند لحظه قرار گرفتن در برابر دوربین فیلمبرداری بود که تصویر زندگی آینده و هدف مرا در برابر دیدگانم قرار داد... و باید بگویم یک زن یا یک مرد را نمیتوان به زور هنرپیشه کرد و قبلا نحوه بازی را به او آموخت بلکه در روی سن و در برابر دوربین است که بازیگری میآموزد چه بکند و چه بگوید، بهمرور زمان با هنرنمایی خود و با تماشای هنرنمایی دیگران است که به فنون بازی آشنا میشود، مثلا من با مشاهده بازیهای پیامی «ژان پل بلموندو» و «سوفی دومیه» بود که توانستم بهخوبی از عهده ایفای نقش خود در فیلم «با یک صبح زیبای تابستان» برآیم.
عقیده «چارلی چاپلین» راجع به اولین فیلم و اولین نقش شما و اصولا راجع به انتخاب شغل هنرپیشگیتان چه بود؟
هیچ، نه تشویقم کرد و نه تنقید، او در این باره اختیارم را کاملا به دست خودم سپرده است تا هر طور میخواهم تصمیم بگیرم و عمل کنم...
پس از بازی در کدامیک از فیلمهایتان بود که پدرتان به شما گفت آفرین دخترم، ادامه بده...
او هرگز چنین کلمه و جملهای را به من نگفته است. اصلا در نزد پدرم تعارف... بهکلی معنی و مفهومی ندارد!
هنگام نمایش فیلم «کتر ژیواگو» یکی از شاهکارهای فناناپذیر سینما که از بیستودو دسامبر به بعد در نیویورک به معرض نمایش گذارده شد، شما هم در آنجا بودید، چه خاطرهای از نمایش این فیلم دارید؟
خاطرهای جاویدان! باید بگویم که من در هالیوود متولد شدهام، و زمانی که خیلی بچه بودم هالیوود و کشور آمریکا را ترک کرده، به سوئیس رفتم و از آمریکا جز چند عکس مبهم و بیسروته چیزی به یادگار نداشتم، به همین دلیل چندی پیش پس از سیزده سال هنگام مراجعت به این سرزمین تمام خاطرات فراموششده دوران کودکی از نو در نظرم زنده گشت و بالاتر از همه استقبال شایان توجه مردم از من بود که مرا بیش از پیش به وجد و سرور آورد.
آیا پدرتان چارلی چاپلین نیز فیلم «دکتر ژیواگو» را دیده است؟
بله «کارلو پونتی» فیلم مزبور را قبل از شروع نمایش به طور خصوصی برای پدرم به روی پرده آورد.
و پس از تماشای فیلم چه نظریهای داد؟
سکوت، سکوتی که مترادف کلمه موافقت و رضایت است! ولی چند روز بعد هنگامی که مرا دید لبخندی اطمینانبخش بر گوشه لب داشت!
در فیلم اخیر پدرتان «کنتسی از هنگکنگ» شما چه نقشی را ایفا میکنید؟
متاسفانه من یک نقش فرعی دارم. پدرم بیش از چهار سال بر روی این سناریو مطالعه کرد، و بالاخره با شرکت سوفیا و مارلون براندو آن را تهیه کرد.
شایع است علت علاقه شدید شما به مادرید آن است که در آنجا عاشقی سینهچاک چون «مانوئل ولاسکو» دارید این صحیح است؟
نه این شایعه کاملا نادرست است ما با یکدیگر دوست هستیم. به اتفاق هم به مجالس رقص میرویم و «مانوئل» مرا برای تماشای جاهای دیدنی مادرید، موزه، میدان گاوبازی وغیره برده است. اسپانیا یک کشور افسانهای است و مانوئل نیز یک تیپ اسپانیایی افسانهایتر و سرشار از غروب و احساسات، همین...
بد نیست اضافه کنیم که جرالدین دیوانهوار عاشق شکلات است، همچنین شکمپرستی از خصوصیات و شاید گناهان یومیه او میباشد که شدت آن بین ۱۸۰۰ هنرپیشه تئاتر و سینما در پنج قاره جهان سابقه ندارد. او دختری است که از هر لحاظ تربیتی صحیح دارد، مورد علاقه و احترام شدید پدر و مادر، اطرافیان، کارگردانان، تهیهکنندگان و دوستان و آشنایان میباشد، او در پانسیونی در نزدیکی لوزان تحت تعلیم و تربیتی شدید و مذهبی بزرگ شده است، و بالاخره او یک تیپ ایدهآل برای دنیای سینماست که استودیوهای هالیوود برای بلعیدنش کمین بستهاند.
۲۵۹
نظر شما