ثروتمندترین‌ها می‌سوزانند، فقیرترین‌ها می‌سوزند! / بحران اقلیمی و نزدیک شدن به ساعت صفر انفجار /  زیست بحرانی بشر در لبه پرتگاه نابودی زمین

برای حل مشکل نابرابری سه‌گانه به طرح جامع انتقال انرژی و الگوهای جدیدی از توسعهٔ واقعاً فراگیر و پایدار نیاز داریم. ولی صندوق خسارت و زیان را از جهتی می‌توان گامی اساسی دانست. با برپایی این صندوق، رسماً اذعان می‌کنیم که بحران اقلیمیِ دنیا دیگر بحرانی مربوط به آینده نیست. بنابراین، با وضعی روبه‌رو هستیم که در تاریخ سابقه ندارد. هرچه بیشتر به لبهٔ زیست‌پذیریِ محیطی -یعنی مرز بحرانی برای زیست نوع بشر- نزدیک می‌شویم، توسعهٔ کشورهای ثروتمند به‌طور نظام‌یافته‌ای شرایط بقای میلیاردها نفر را در مناطق خطرناک اقلیمی وخیم‌تر می‌کند.

گروه اندیشه:  در جهان عدالت جایگاهی ندارد. قدرتمندان به هر طریقی که بخواهند در راستای منافع خود تولید و مصرف گرایی دامن می زنند به عبارتی ۱۰ درصدی ها می سوزانند و ۹۰ درصدی ها می سوزند. مطلب  آدام توز در گاردین موید همین مطلب است. انتشار مطلب او با تیتر «بحران اقلیمی را ثروتمندان جهان دامن می‌زنند، اما فقرا بهایش را می‌پردازند» با ترجمه قاسم مومنی،در مجلۀ ترجمان علوم انسانی موید چنین موضوعی است. این مطلب به بررسی نابرابری سه‌گانه در بحران اقلیمی می‌پردازد: ۱-مسئولیت: کشورهای ثروتمند و افراد پردرآمد به‌ویژه ۱ درصد نخبه جهانی، سهم عمده‌ای در انتشار گازهای گلخانه‌ای دارند. ۲-تأثیرپذیری: فقیرترین مناطق و کم‌درآمدترین افراد جهان بیشترین آسیب را از گرمایش جهانی می‌بینند و مجبور به مهاجرت یا زندگی در دماهای طاقت‌فرسا می‌شوند. ۳-منابع: قربانیان اصلی (فقرا) منابع لازم برای مقابله با بحران و سازگاری با آن را ندارند، در حالی که کشورهای ثروتمند با منابع کافی، کمتر آسیب می‌بینند.

نویسنده تأکید می‌کند که این وضعیت یک پدیده بی‌سابقه در تاریخ است؛ ثروتمندان در حال توسعه و مصرف کربن هستند و این موضوع به طور غیرمستقیم شرایط بقای میلیاردها نفر را در مناطق آسیب‌پذیر وخیم‌تر می‌کند. این خشونت غیرمستقیم، برخلاف روابط استثماری گذشته، راه‌های مقاومت کمتری دارد. در نهایت، نویسنده به اهمیت کنفرانس‌های جهانی آب‌وهوا مانند COP۲۸ و لزوم تأسیس صندوق زیان و خسارت برای جبران خسارت کشورهای آسیب‌دیده اشاره می‌کند. این صندوق به عنوان گامی اساسی برای پذیرش مسئولیت و پرداخت غرامت به قربانیان بحران اقلیمی پیشنهاد می‌شود. این مقاله برای توسعه نامتعادل ایران و نابودی محیط زیست آن به بهانه ایجاد اشتغال بسیار مفید است. 

****

 اگر به نقشهٔ اقلیمیِ جهان در پنجاه سال آینده نگاه کنید، نوار گرمای شدیدی را می‌بینید که دورتادور زمین را فرا گرفته است. مدل‌سازی‌های اقلیمی سال ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که تا نیم قرن آینده حدود ۳۰ درصد جمعیت جهان یا مجبورند مهاجرت کنند یا دست‌کم در مناطقی با میانگین دمای بالای ۲۹ درجۀ سانتیگراد زندگی کنند، دمایی که به‌طرز تحمل‌ناپذیری گرم است. در حال حاضر، حداکثر ۱ درصد سطح زمین به این گرماست، که آن هم بخش‌های خالی‌ازسکنهٔ صحرای بزرگ آفریقا است.

انتظار می‌رود طی دهه‌های آینده شاهد سریع‌ترین رشد جمعیت در مناطقی از جهان باشیم که بیشترین آسیب را از گرمایش جهانی می‌بینند -و همین وخامت اوضاع را دوچندان می‌کند. اما این مناطق، طبق روندهای کنونی و به‌رغم رشد سریع جمعیتشان، کمترین سهم را در انتشار گازهای گلخانه‌ای، که عامل فاجعهٔ اقلیمی‌اند، خواهند داشت. نابرابری به‌حدی شدید است که نیمۀ کم‌درآمد جمعیت جهان، ۴ میلیارد نفر- فقط ۱۲ درصد از کل گازهای گلخانه‌ای را منتشر می‌کند، و آن‌هایی که در پایین‌ترین سطح قرار دارند تقریباً هیچ تأثیری ندارند. سرانهٔ انتشار دی‌اکسیدکربن در کشور مالی تقریباً یک‌هفتادوپنجمِ سرانهٔ انتشار آن در ایالات متحده است. حتی اگر یک‌سومِ جمعیت کم‌درآمد جهان، یعنی ‌بیش از ۶/۲ میلیارد نفر، خود را به بالای خط فقر -یعنی درآمد ‌۲/۳ دلار در روز- برسانند، تنها ۵ درصد به کل انتشار گازهای گلخانه‌ای اضافه می‌شود، یعنی معادل یک‌سوم گازهای گلخانه‌ای که ۱ درصدِ ثروتمند جهان منتشر می‌کنند.

نیمی از جمعیت جهان، به رهبری ده درصدی که بالاترین درآمد را دارند، -‌و، بالاتر از همه، نخبگان جهانی‌- نظام تولید وسیعی را هدایت می‌کنند که محیط‌زیست را برای همگان بی‌ثبات می‌کند. بدترین اثرات بر فقیرترین‌ها تحمیل می‌شود، و در دهه‌های آینده این تأثیر به‌طور فزاینده‌ای شدیدتر خواهد شد. ازاین‌رو، فقر آن‌ها به این معناست که عملاً قدرتی برای محافظت از خود ندارند. در معادلهٔ جهانی تغییرات اقلیمی، شاهد نابرابری سه‌گانه هستیم: نابرابری در پذیرفتن مسئولیتِ مشکلات، نابرابری در تأثیرپذیری از پیامدهای بحران‌ها، و نابرابری در بهره‌مندی از منابع برای کاهش اثرات بحران و سازگاری با آن.

نکته اینجاست که همهٔ مناطقی که در معرض خطر تغییرات اقلیمی قرار دارند فقیر و ناتوان نیستند. جنوب غربی آمریکا منابع لازم را برای مقابله با این خطر دارد و هند نیز کشوری توانمند است. اما گرمایش جهانی مشکلات عظیمی را در توزیع جمعیت ایجاد خواهد کرد. چگونه می‌توان پناهندگان اقلیمی را اسکان داد؟ چگونه باید اقتصاد را با این شرایط سازگار کرد؟ این برای کشورهای آسیب‌پذیری مانند عراق چالش بسیار بزرگی است. خطر اصلی آنجاست که این کشورها از وضعیت سازگاری با مشکل به فروپاشی کامل برسند و نتوانند آب و برق لازم برای خنک‌کننده‌ها را تأمین کنند، که از ملزومات اساسی برای بقا در گرمای شدید است. تابستان امسال، هزاران نفر در عراق در ماشین‌های کولردار خود پناه گرفتند و ساعت‌ها موتور ماشین‌ها را روشن نگه داشتند، تا از موج گرمای بالای ۵۰ درجه جان سالم به در ببرند.

ثروتمندترین‌ها می‌سوزانند، فقیرترین‌ها می‌سوزند! / بحران اقلیمی و نزدیک شدن به ساعت صفر انفجار /  زیست بحرانی بشر در لبه پرتگاه نابودی زمین

چه‌بسا بگویید تا بوده همین بوده؛ فقرا رنج می‌کشند و ثروتمندان کامیاب می‌شوند. اما نابرابری سه‌گانهٔ اقلیمی پیامدهای جدی و بی‌سابقه‌ای دارد. از دیرباز، کشورهای ثروتمند با کشورهای فقیر تجارت نابرابر داشته‌اند. در دورهٔ استعمار، مواد خام را غارت می‌کردند و ده‌ها میلیون نفر را به بردگی می‌گرفتند. در کشورهایی که آن‌ زمان جهان سوم به شمار می‌رفتند، تا دو نسل پس از رفع استعمار، رسماً خبری از رشد اقتصادی نبود.

از دهۀ ۱۹۸۰ و هم‌زمان با شتاب‌گرفتن رشد اقتصادی چین، دامنۀ توسعه به‌نحو چشمگیری گسترش یافته است. حالا ۴۱ درصد از کل گازهای گلخانه‌ای را ۴۰ درصد میانیِ توزیع درآمدِ جهان منتشر می‌کنند، و این بدان معناست که به سطح چشمگیری از مصرف انرژی رسیده‌اند. اما این «طبقهٔ متوسط جهانی»، که بیش از هر جای دیگر در شرق آسیا متمرکز است، با مصرف بیش ‌از حد کربن، عرصه را بر مناطق کم‌درآمد تنگ می‌کند و رشد روزافزونش به برخی از فقیرترین و ناتوان‌ترین مردم جهان آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد می‌کند.

بنابراین، با وضعی روبه‌رو هستیم که در تاریخ سابقه ندارد. هرچه بیشتر به لبهٔ زیست‌پذیریِ محیطی -یعنی مرز بحرانی برای زیست نوع بشر- نزدیک می‌شویم، توسعهٔ کشورهای ثروتمند به‌طور نظام‌یافته‌ای شرایط بقای میلیاردها نفر را در مناطق خطرناک اقلیمی وخیم‌تر می‌کند. این انسان‌ها، بیش از آنکه به معنای دقیق کلمه استثمار شده یا مغفول مانده باشند، قربانی پیامدهای اقلیمیِ رشد اقتصادی در کشورهای دیگر شده‌اند. چنین گرفتاری خشونت‌بار و غیرمستقیمی از نظر کیفیت و مقیاس تازگی دارد.

روابط خشونت‌آمیز و نابرابر میان گروه‌ها معمولاً مستلزم نوعی تعامل است، و درنتیجه می‌توان در برابر آن مقاومت کرد. مثلاً کارگران می‌توانند اعتصاب کنند. کسانی که دچار روابط تجاری ناعادلانه شده‌اند می‌توانند تحریم کنند و مجازات‌هایی وضع کنند. اما پیامدهای غیرمستقیم زیست‌محیطی مشمول چنین روابطی میان طرفین نیست و راه‌های مقاومت در برابر آن در درون نظام کمتر است. معترضان چه‌بسا خطوط لوله‌های انرژی را که از کشورهای فقیر به مصرف‌کنندگان ثروتمند کشیده شده‌اند منفجر کنند تا به آن‌ها هشدار بدهند. اما آیا پاسخ سازنده‌تری به این نابرابری سه‌گانه نمی‌توان داد؟

اهمیت فوق‌العادهٔ کنفرانس‌های جهانی آب‌وهوا، مانند COP۲۸ که در ۳۰ نوامبر آغاز می‌شود، در همین نکته است. شاید این کنفرانس‌ها رویدادهایی کسل‌کننده و تشریفاتی به نظر برسند، اما در همین محافل می‌توان پیوند مرگبار تولید نفت و گاز و زغال سنگ، مصرف کشورهای ثروتمند و مخاطرات مرگباری که مردم مناطق پرخطر را تهدید می‌کند به زبان سیاسی بیان کرد.

در اینجاست که فعالان و دولت‌ها می‌توانند از خودداری شرم‌آور کشورهای ثروتمند از همکاری در ایجاد صندوق زیان و خسارت انتقاد کنند، صندوقی که برای جبران خسارت کشورهایی که بیشترین آسیب را دیده‌اند ایجاد شده است. نیاز به چنین صندوقی را نخست در COP۲۷ در مصر تشخیص دادند. اما از آن زمان، مقاومت مذاکره‌کنندگان آمریکایی و اروپایی سخت‌تر شده است. به زمان برگزاری COP۲۸ نزدیک شده‌ایم، اما سازماندهی و تأمین مالی این صندوق هنوز به جایی نرسیده است.

چنین صندوقی مشکل نابرابری سه‌گانه را حل نمی‌کند. برای حل این مشکل به طرح جامع انتقال انرژی و الگوهای جدیدی از توسعهٔ واقعاً فراگیر و پایدار نیاز داریم. ولی صندوق خسارت و زیان را از جهتی می‌توان گامی اساسی دانست. با برپایی این صندوق، رسماً اذعان می‌کنیم که بحران اقلیمیِ دنیا دیگر بحرانی مربوط به آینده نیست. به مرحله‌ای رسیده‌ایم که عدم رسیدگی فوری به این بحران فزاینده، به‌خودی‌خود، به معنای هم‌دستی در فرآیند قربانی‌سازی است و کمترین حق قربانیان این است که عاملانِ وضعیت مسئولیت‌پذیر باشند و غرامت کافی را بپردازند.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2072367

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =