مهدی کوهیان: لحن ایران‌اینترنشنال، لحن متحد نظامی اسرائیل است

مهدی کوهیان، حقوقدان و کارشناس رسانه می‌گوید وقتی صداوسیما به سخنگوی رسمی حکومت تبدیل می‌شود، وقتی رسانه مستقل سانسور و تعطیل می‌شود، وقتی صدای متفاوت دشمن تلقی می‌شود، نتیجه‌اش این می‌شود: مخاطب ایرانی سراغ رسانه‌ای می‌رود که حتی در روز حمله نظامی به کشور، از تلفات انسانی نمی‌گوید، اما چون «روایت متفاوت» ارائه می‌دهد، مرجع تلقی می‌شود.

نرگس کیانی: روایت‌های رسانه‌ای از آن‌چه پس از ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ در ایران می‌گذرد، گاهی چنان متناقض است که گویی دو رویداد متفاوت را گزارش می‌کند. رسانه‌های افراطی دو سوی طیف، هر کدام وجوهی از حمله اسرائیل به ایران را پنهان می‌کنند و وجوهی دیگر را برجسته‌ می‌سازند. در این میان طبیعی است که رسانه‌های ایرانی و رسانه‌های اسرائیلی هر کدام بازتاب‌دهنده مواضع سیاستمداران خود و راوی حوادثی باشند که در کشورشان می‌گذرد. جز این‌ها اما از دیگر رسانه‌ها انتظار می‌رود، اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری اعم از اصل بی‌طرفی را فراموش نکنند. اصولی که به گواه کارشناسان رسانه در تلویزیون فارسی‌زبان ایران‌اینترنشنال زیر پا گذاشته شده است. ضمن این که گفته می‌شود این تلویزیون نه تنها اصل بی‌طرفی را زیر پا گذاشته است که مشغول ترویج خشونت و دمیدن در آتش جنگ است.

مهدی کوهیان، حقوقدان و کارشناس رسانه، نقض اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری از سوی ایران‌اینترنشنال را با این عبارات توصیف می‌کند: «ایران‌اینترنشنال امروز به زبان نرم جنگ‌افروزان بدل شده است و در تلاش است تا تجاوز نظامی یک دولت خارجی به خاک کشوری مستقل را مشروع و حتی ضروری جلوه دهد.» آن‌چه را ایران‌اینترنشنال انجام می‌دهد در کوتاه‌ترین عبارت می‌توان «مشروعیت‌بخشی به حمله» نامید، بی‌آن‌که تاسفی برای جان‌باختگان بی‌گناه و بی‌دفاع ابراز کند. جان‌باختگانی که این روزها روایت‌ تن‌های بی‌جان‌شان و سرگردانی خانواده‌های‌شان برای یافتن نشانی از آن‌ها، جسته‌وگریخته در رسانه‌ها دیده می‌شود.

حذف کامل روایت‌های انسانی در کنار نقض اصل بی‌طرفی و مشروعیت بخشیدن به حمله از جمله مصادیق زیر پا گذاشته شدن اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری توسط تلویزیون ایران‌اینترنشنال شمرده می‌شود. این که ایران‌اینترنشنال با وجود زیر پاگذاشتن این اصول هم‌چنان از سوی برخی مخاطبان ایرانی دنبال می‌شود، حاصل اتفاقی است که کارشناسان رسانه بارها در مورد آن هشدار داده‌اند؛ از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ای و واگذاری آن به خارج از کشور. مرجعیتی که از دست رفتن آن طبق گفته کوهیان موجب شده است «مخاطب ایرانی به سراغ رسانه‌ای ‌رود که حتی در روز حمله نظامی به کشور، از تلفات انسانی نمی‌گوید، اما چون «روایتی متفاوت» ارائه می‌دهد، مرجع تلقی می‌شود.»

مصادیق نقض اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در ایران‌اینترنشنال

آن‌چه پس از حمله اسرائیل به خاک ایران، در تلویزیون فارسی‌زبان ایران‌اینترنشنال مشاهده می‌شود نقض اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است. مهدی کوهیان با تایید این گزاره، اضافه می‌کند: «نه‌تنها می‌توان چنین گفت، بلکه باید هشدار داد که عملکرد این رسانه از نقض اخلاق حرفه‌ای فراتر رفته؛ ایران‌اینترنشنال امروز به زبان نرم جنگ‌افروزان بدل شده است. وقتی یک رسانه به جای روایت‌گری صادقانه، در تلاش است تا تجاوز نظامی یک دولت خارجی به خاک کشوری مستقل را مشروع و حتی ضروری جلوه دهد، دیگر نمی‌توان آن را رسانه دانست. ماده ۲۰ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحت دارد: هرگونه تبلیغ جنگ و تحریک به خشونت، ممنوع است. آزادی بیان مجوز تطهیر تجاوز نظامی نیست. رسانه‌ای که روی شلیک موشک به خاک ایران لبخند می‌زند، کارش خبرنگاری نیست، همدستی است.»

ایران‌اینترنشنال امروز به زبان نرم جنگ‌افروزان بدل شده است. وقتی یک رسانه به جای روایت‌گری صادقانه، در تلاش است تا تجاوز نظامی یک دولت خارجی به خاک کشوری مستقل را مشروع و حتی ضروری جلوه دهد، دیگر نمی‌توان آن را رسانه دانست

کوهیان با برشمردن مصادیق نقض اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در این رسانه، توضیح می‌دهد: «اولین و مهم‌ترین این اصول، اصل بی‌طرفی است؛ ایران‌اینترنشنال خودش را از جایگاه ناظر به جایگاه مشارکت‌کننده در حمله کشانده است. لحن گزارش‌های این تلویزیون از حمله اسرائیل به این سو، نه لحن یک رسانه بلکه لحن یک متحد نظامی است. دوم، حذف کامل روایت انسانی است؛ نه یک اشاره به جان‌باختگان، نه حتی ابراز تأسفی از کشته شدن شهروندان یا نظامیان در خاک کشور. سوم، مشروعیت‌بخشی به حمله، با تکرار یک دروغ خطرناک است؛ این‌که «اسرائیل به جمهوری اسلامی حمله کرده، نه به ایران». این تفکیک، در زمان صلح شاید موضوع بحثی تئوریک باشد، در میانه جنگ اما چیزی جز توجیه تجاوز نیست و چهارم، مهمانانی که با زبان تحلیل، در حال مشروع‌سازی خشونت هستند.»

حمله به جمهوری اسلامی یا حمله به ایران؟

«نارضایتی بسیاری از مردم و نیروهای سیاسی از رفتار نظام سیاسی ایران، چیزی نیست که بتوان کتمانش کرد.» این نکته‌ای بود که کامبیز نوروزی، حقوقدان و کارشناس رسانه پیش‌تر در مصاحبه با خبرآنلاین گفت. او برخی از دلایل این نارضایتی را چنین برشمرد: بی‌توجهی به حقوق اساسی ملت به‌خصوص در دو دهه اخیر، فساد گسترده، بحران‌زدگی اقتصاد، سوءاستفاده از قدرت، انواع‌واقسام بحران‌های اجتماعی و زیست‌محیطی و عملکرد نادرست در روابط خارجی. با این حال نوروزی تاکید کرد: «همه این موارد به جای خود محفوظ است مسئله اما این‌جاست که جنگ اسرائیل علیه جمهوری اسلامی نیست بلکه تجاوز به خاک ایران است.» به عقیده او جداسازی مفهوم نظام سیاسی با مفهوم سرزمین، برای درک این مفهوم از اهمیتی ویژه برخوردار است و می‌تواند بر واکنش‌های ما اثرگذار باشد.

به مهدی کوهیان می‌گوییم این روزها بسیاری بر لزوم جداسازی مفهوم «نظام سیاسی» با مفهوم «ایران» تاکید می‌ورزند و معتقدند جنگ اسرائیل نه علیه جمهوری اسلامی که تجاوز به خاک ایران است. او در پاسخ به این که با این حساب می‌توان آن‌چه را در تلویزیون ایران‌اینترنشنال مشاهده می‌کنیم، مصداق تشویقِ حمله به ایران برشماریم یا خیر؟ می‌گوید: «صریح بگویم: هر کس که در برابر حمله نظامی به خاک ایران، همچنان تصور می‌کند این جنگ صرفاً با جمهوری اسلامی است، یا نادان است یا عامدانه در حال فریب افکار عمومی است. این جنگ، هرچه باشد، روی خاک ایران اتفاق افتاده و شکست یا پیروزی‌اش با نام ایران ثبت می‌شود، نه هیچ نظام سیاسی. امروز نوعی همبستگی ملی، حتی در دلِ شکاف‌های سیاسی، شکل گرفته است و درست در همین لحظه، رسانه‌ای مثل ایران‌اینترنشنال با نفی این همبستگی، ناخواسته یا آگاهانه به تجاوز مشروعیت می‌بخشد. وقتی حمله به خانه فرماندهان نظامی یا مراکز علمی در ایران را «حمله به رژیم» می‌نامید، دقیقاً همان کاری را می‌کنید که رسانه‌های جنگ‌طلب خارجی انجام می‌دهند.»

پرداخت بهای وارونگی

از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ای و انتقال آن به خارج از کشور، موضوعی است که بارها و بارها مورد اشاره کارشناسان رسانه قرار گرفته است. در مورد این موضوع پیش از این هشدارهای بسیار داده شده بود. آن‌چه را اکنون پیش آمده است اما می‌توان مصداق عینی اثرات واگذاری مرجعیت رسانه‌ای دانست. مهدی کوهیان با بیان این که «این دقیقاً همان چیزی است که بارها و بارها گفته شد و گوش شنوایی نیافت» ادامه می‌دهد: «مرجعیت رسانه‌ای با شعار و تزریق بودجه ساخته نمی‌شود. وقتی صداوسیما به سخنگوی رسمی حکومت تبدیل می‌شود، وقتی رسانه مستقل سانسور و تعطیل می‌شود، وقتی صدای متفاوت دشمن تلقی می‌شود، نتیجه‌اش این می‌شود: مخاطب ایرانی سراغ رسانه‌ای می‌رود که حتی در روز حمله نظامی به کشور، از تلفات انسانی نمی‌گوید، اما چون «روایت متفاوت» ارائه می‌دهد، مرجع تلقی می‌شود. این حاصل فروپاشی اعتماد است. مسئولیت این فروپاشی هم بر گردن کسانی است که سال‌ها رسانه را ابزار قدرت دیدند، نه نهاد عمومی. امروز ما بهای این وارونگی را می‌پردازیم.»

بازپس‌گیری مرجعیت رسانه‌ای

بازپس‌گیری مرجعیت رسانه‌ای اما پس از گذر از مقطع تاریخی دشوار کنونی، اساسا امکان‌پذیر است؟ و اگر امکان‌پذیر است برای تحقق آن چه باید کرد؟ این سوال پایانی است که کوهیان در پاسخ به آن چنین می‌گوید: «ممکن است، اما با فیلتر و سرکوب نمی‌شود. مرجعیت رسانه‌ای با اعتماد ساخته می‌شود و این اعتماد از اجرای اصول قانون اساسی آغاز می‌شود. مشخصاً اصل ۱۷۵ قانون اساسی که صداوسیما را ملزم به رعایت آزادی بیان، پذیرش نظارت مشترک سه قوه و انتشار دیدگاه‌های مختلف می‌داند. اگر همین اصل اجرا می‌شد، اگر رسانه ملی «ملی» بود، اگر مردم آن را خانه خود می‌دانستند، دیگر هیچ ایرانی ناچار نمی‌شد برای دیدن «چهره‌ای دیگر» از واقعیت، به رسانه‌ای پناه ببرد که در بزنگاه تاریخی، پشت به مردمش کرده است. رسانه‌ای که از درون خانه‌ها سانسور را پمپاژ می‌کند، نه می‌تواند اعتماد بسازد، نه مرجع باشد. راه بازسازی، فقط از مسیر آزادی، شفافیت و چندصدایی می‌گذرد. وقتی رسانه داخلی صدای مخالف را دشمن بداند، دشمن واقعی، در لباس رسانه، اعتماد مردم را خواهد دزدید و این خطر، از هر موشکی سهمگین‌تر است

۵۹۲۴۲

کد خبر 2080921

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار