به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جورج گلن کامرون (۱۹۰۵-۱۹۷۹)، ایرانشناس و لغتشناس آمریکایی در دهه بیست خورشیدی سرپرستی هیأتی را برای اکتشاف در بیستون را برعهده گرفت. او در این مأموریت موفق شد برای نخستینبار نسخهبرداری دقیقی از متن کتیبه داریوش فراهم آورد و خوانش جدیدی برای برخی قسمتهای آن مطرح کند. کامرون در تابستان ۱۳۲۸ یادداشتی را در مورد اهمیت کتبیههای داریوش به رشته تحریر درآورد که ترجمه آن به تاریخ ۱۷ تیر ۱۳۲۸ در مجله اطلاعات هفتگی منتشر شد. متن این یادداشت چنین بود:
بر تختهسنگ بسیار مرتفع و عظیمی نزدیک قصبه بیستون، یکی از شاهنشاهان بزرگ جهان وصیتنامه خود را نوشته و بیستوچهار قرن است که از آفات گذر ایام مصون مانده است؛ داریوش، شاه شاهان، شاه کشورها.
این است عظمت کتیبه بیستون. داریوش به شکرانه پیروزی بر دشمنان شکرگزاری میکند! [او] از فتوحات و جهانگشایی خویش عباراتی بر سنگ حک کرده که امروز کلید زبانها و تمدنهای فراموششده خواهد بود. این کتبیههای بیستون در میان راه کاروانروی باستانی است که بابل را به اکباتان (پایتخت قدیم ایران) متصل میکرد.
کتیبههای داریوش قدرت و عظم و بسط کشورش را میرساند. بر این تختهسنگ رفیع، داستان جاودانی دوران سلطنت با افتخارش نقش شده است. در این کتیبه داریوش مینویسد که چگونه با علم و تدبیر این همه کشورها و مردم مختلف را به یک امپراتوری واحد و متشکل و متحدی مبدل گردانید. میگوید که چگونه بر ده تن از یاغیان طاغی فائق آمد و حتی ذکر میکند که:
«فرا اورتس را گرفتند و دستبسته نزد من آوردند. بینی و گوشهایش را بریدم و از یک چشم محرومش ساختم. سپس در اکباتان او را مصلوب نمودم.»
با وجود این، داریوش پادشاهی عادل و شریف و متقی بود و تمام فتوحات و افتخارات خویش را مرهون خدای بزرگ «اهورامزدا» میداند، زیرا به قول خود «هرگز دروغگو و بدکار نبودهام... نه من و نه هیچیک از اعضای خاندان من!»
برای اینکه تمام مردم تمدن آن ایام بتوانند وصایای داریوش کبیر را بخوانند، فرمان داد تا کتیبه را به سه زبان بنویسند. این است که امروز این کتیبهها، پس از آنکه صحیحا خوانده و ترجمه شد، میتواند کلید زبان و تمدنهای فراموششده آسیای غربی باشد.
در زمستان پیش [۱۳۲۷ خورشیدی]، من و پسرم «توم» به ایران رفتیم و پس از زحمات و مشقات زیاد، به طوری که در این تصاویر مشاهده میفرمایید، موفق شدم که کتیبهها را با ماده مخصوص پلاستیکی قالببرداری کنیم. چون اکنون بر تمام کتیبه دسترسی داریم، ممکن است صحت یا سقم ترجمههای دیگری را که از این کتیبه شده است نیز دریابیم و آنچه در آن ترجمهها ناقص است تکمیل کنیم.
همچنین از تحقیقات نزدیک اکنون مسلم شده که برای کندن کتیبه و حجاری و مجسمهسازی، کارگران و هنرمندان عصر داریوش پلکانی از سنگ ساخته بودند که پس از اتمام آن را عمدا ویران کردند تا دیگر کسی نتواند بدانجا رود و به کتیبه داریوش آسیبی برساند.
اما اهمیت این کتیبه عظیم تاریخی بیشتر از ارتفاع و یا مهارت مجسمهسازی و یا صحت جزئیات آن است. اهمیت بیستون از آن لحاظ است که تاریخ داریوش به سه زبان متداول آن ایام: پارسی، عیلامی، بابلی نوشته شده زیرا در آن زمان جز این سه زبان، زبان عمدهای اهمیت تاریخی نداشت و اتفاقا خط هر سه میخی بود و از این رو کلید گمشده زبان و تمدن دو ملت دیگر را به ما باز میدهد. قرائت این کتیبه از تقریبا یکصدسال پیش شروع میشود. در آن زمان «هانری راولینسون» موفق شد که قسمتهایی از این کتیبه را استنساخ کند و بخواند. روالینسون فقط کتیبههای یک سوی نقش بیستون را خواند و نتوانست کتیبههای سوی دیگر را بخواند؛ ولی امروز با قالببرداری از تمام کتیبهها، خواندن صحیح و کامل آن میسر خواهد شد... اکنون آیا مضمون قسمت آخر کتیبه داریوش بزرگ شامل حال ما خواهد بود که گوید:
«اگر تو این اثر را پنهان نکنی و برعکس مردم را بدان آگاه سازی، اهورامزدا تو را یار و یاور خواهد بود؛ زادگان تو بیشمار شوند و سالهای دراز خواهی زیست.»
۲۵۹
نظر شما