همین که گوشی ام را روشن کردم صدای دریافت پیامک مسلسلوار شنیده شد، مثل همیشه آغاز ساعات کاری همراه بود با دریافت پیامک برای پیگیری پروندهها یا گرفتن وقتِ ملاقات و مشاوره،در پاسخ، شماره تماس مدیر دفتر و متن از پیش آماده شده(( لطفا با مدیر دفتر هماهنگ کنید)) را ارسال میکردم که دریافت چند پیامک از یک خط توجهام را جلب کرد:
«سلام آقای وکیل، آیا میتوان از کسی که عکسهای خصوصی نامزدش را منتشر کرده، شکایت کرد؟»
«اگر آن دختر به خاطر این تصاویر خودکشی کند، مجازات خواستگارش چیست؟»
برای لحظاتی نفسم بند آمد و ذهنم قفل شد،در صدم ثانیه تمام اتفاقاتی که ممکن بود رخ داده باشد، در ذهنم مرور شد، بلافاصله به زمان ارسال پیامک نگاه کردم.
وقتی دیدم از زمان ارسال پیامک کمتر از چند دقیقه میگذرد، هوای حبس شده درون ریهها را با نفسی عمیق خالی کردم، لازم بود پیش از پاسخ تمام جوانب را بسنجم.
از لحن پیامها مشخص بود که فرستنده در وضعیت عادی نیست. این فقط یک سوال حقوقی نبود، بلکه طلب همراهی و فریاد کمک بود. آن سوی خط،عنقریب بود که زندگی یک انسان به خط پایان برسد،تمامیت کسی داشت در سکوت و تنهایی فرو میریخت.
مجالی برای استناد به قانون و آوردن بند و تبصره نبود، باید پاسخی میدادم تا خروجیاش بشود، ارادهای برای پیگیری قانونی موضوع و بعد امید به زندگی و سپس فراموش کردن خودکشی...لذا به وی اطمینان دادم شرط مجازات شدن خواستگارش زنده بودن اوست و با خودکشی اش هیچ مجازاتی برای پسر متصور نیست.
دختر، قربانی رابطهای بود که چندی پیش به خط پایان رسیده، اما پسر بعد از جدایی، به قصد سوءاستفاده یا شاید انتقام بابت پاسخ منفی دختر، تصاویر خصوصی وی را برای یکی از دوستان دختر ارسال کرده، تهدید کرده بود اگر به خواستههای وی تن ندهد،این تصاویر را برای خانواده و نزدیکان وی ارسال میکند.
دختر که به خانوادهاش گفته بود، هیچ رابطهای با خواستگارش نداشته، بر دو راهی چه کنم معطل مانده بود، نه جرات داشت چگونگی رابطهاش را به خانواده بگوید و نه تاب تن دادن به خواستههای شیطانی خواستگار سابق! و فکر خودکشی شده بود خروجی این تردید!
برای راحتی خیالم که مبادا دختر در تنهایی کم بیارد و به فکر خودکشی بیفتد به وی گفتم، بهتر است،این یکی دو روزه کنار همان دوستی که تصاویر وی را دریافت کرده بماند تا شاهد تماس ها و تهدیدات پسر باشد و بعد قرار شد به اتفاق همان دوستش به دفترم بیاید.
بیرمق، بیصدا، با نگاهی که انگار چیزی از او باقی نمانده بود.
در فاصلهی زمانی مناسب پیش از آنکه زمان مراجعهی ایشان به دفتر سر برسد با دوستی که در حوزهی روانشناسی فعالیت دارد، تماس گرفتم و طوری که اصل محرمانگی حفظ شود از وی کمک خواستم و بعد شروع کردم به تنظیم شکواییه!
مستند به ماده ۱۷ قانون جرایم رایانهای انتشار عکسهای خصوصی بدون رضایت، جرم است و مجازات دارد.
اما مهمتر از تنظیم شکواییه و پیگیری موضوع در دادسرا، لازم بود از شرایط روحی دختر و ثبات روانی وی اطمینان پیدا کنم، به همین سبب به دوستی که همراه وی بود تاکید کردم حتیالامکان چند روزی مستمر کنار وی باشد و مراجعهای به دوست روانشناسم داشته باشند.
در این سالها بارها به این نتیجه رسیدهام که گاهی اوقات لازم است پیش از وکیل بودن و اقدام قضایی، به شرایط روحی روانی مراجعه کننده و حتی موقعیت زندگی وی توجه شود.
تذکر: اگر دختر یا پسری در اطرافتان تحت فشار، تهدید، یا در معرض سوءاستفاده قرار گرفته، سکوت چارهی کار نیست. اولین پیام شاید آخرین فرصت نجات باشد. قانون در چنین شرایطی پناه مطمئنی است، اگر به موقع و با اعتماد به نفس اقدام کنید.
وکیل دادگستری-شیراز
نظر شما