به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عباس آخوندی وزیر دولت روحانی، در گفتگویی تاکید کرد که قبل از هرگونه مذاکره بین المللی باید بر سر احیای نقش ایران در برقراری ارتباط با چهارگوشه دنیا به توافق برسیم و با تأسی از شعار نه شرقی و نه غربی، سیاست بی طرفی فعال اتخاذ کنیم. وی به جای مذاکره هستهای، قائل به مذاکره جامع با آمریکا است و اعتقاد دارد در بزنگاه فعلی، حاکمیت نسبتا آماده است صدای جامعه مدنی و خواسته های آن را بشنود.
بنابر روایت جهان صنعت بخشی از گفتگوی آخوندی را در ادامه میخوانید؛
*بعد از سال ۱۳۸۴، با توجه به تحولاتی که در حکمرانی کشور رخ داد به تدریج همه اقتصاددان ها به این نتیجه رسیدند مسئله اقتصاد ایران اساسا اقتصادی نیست و نمیتوان تنها با فرمولهای اقتصادی آن را حل کرد. بلکه مسئله بر می گردد به اقتصاد سیاسی. محیط فعالیت اقتصادی ایران در محیط بین المللی ایران دچار تحریمهای سازمان ملل شد و در نتیجه در مبادلات و تجارت خارجی ایران اختلال اساسی به وجود آمد. در بازارهای داخلی نیز به تدریج شاهد بروز و ظهور یکسری نهادها بودیم که هیچ ریشهای در قانون اساسی ندارند. لیکن، آن قدر قدرت دارند که برای دولت ایجاد محدودیت کنند. همچنین شاهد حضور پر قدرت نهادهای شبه دولتی بودیم که بیشتر وابسته به نیروهای امنیتی و نظامی بودند. اینها نه بخش خصوصی بودند که ریسک زیان اقدامات خود را بپذیرند و نه بخش دولتی بودند که پاسخگوی مجلس و ملت باشند. لذا اقتصاد ایران دچاریک اختلال کلی هم در درون و هم در بیرون شد. امروز بعد از جنگ ۱۲ روزه به شکل برجستهای اثر این مسائل دیده میشود. اگر بخواهیم اقتصاد ایران را نجات دهیم با توجه به کج کارکردی، نبود سرمایه گذاری خارجی، کاهش رشد، بیکاری گسترده و نبود امید به آینده نیاز داریم از منظر اقتصاد سیاسی به اقتصاد ایران نگاه کنیم.
*از نظر من اصلیترین بحث، ایجاد محیط اقتصاد رقابتی در کشور است. اگر نتوانیم محیط اقتصاد رقابتی ایجاد کنیم، امکان توسعه و سرمایه گذاری نداریم. مثل روز روشن است که هیچ بنگاه بخش خصوصی توان رقابت با هیچ بنگاه وابسته به نهادهای نظامی و سایر نهادهای غیر دولتی را ندارد. تعارف ندارد. باید یک روز تصمیم بگیریم و رقابت غیر منصفانه را تمام کنیم.
*ما خوشبختانه تحریمهای سازمان ملل را نداریم چون بعد از برجام این مشکل مرتفع شده اما تحریمهای ثانویه آمریکا را داریم و نحوه تنظیم روابط بین المللی ایران به قدرتهای جهانی چه چین باشد چه روسیه چه اروپا و چه آمریکا با مشکل مواجه است. باید بپذیریم روایط بین المللی ایران دچار تنگنای جدی است. و نکتهی بسیار مهم اینکه اقتصاد ایران توان پرداخت هزینه این سیاست خارجی را ندارد.
*پارادایم چنج و یا به فارسی تغییر انگاره یعنی همین. ما کشوری هستیم که تولید ناخالص داخلی مان کمتر از ۴۰۰ میلیارد دلار است –تولید ناخالص داخلی جهان ۱۰۶ هزار میلیارد دلار است –آیا با این نسبت میتوانیم نظم ۱۰۶ هزار میلیارد دلاری را تغییر دهیم؟ باید به این پرسش پاسخ دهیم. در منطقهی خلیج فارس، ذخیره صندوقهای توسعه ملی شش کشور جنوب خلیج فارس ۴۰۰۰ میلیارد دلار است.۱۰ برابر تولید ناخالص داخلی ایران. آیا بهسادگی میتوانیم از کنار این ارقام بگذریم؟ بعد از جنگ ۱۲ روزه باید به یکسری سؤالات اساسی پاسخ بدهیم. نمیتوانیم از کنار پرسشهای بنیادین عبور کنیم. این خواسته ملت است و ما باید به این خواسته توجه کنیم.
*مخاطب اصلی ما جامعه مدنی شامل دولت است. این تغییرات از طریق بروکراتیک قابل اجرا نیست. دولت نمیتواند فردا این تغییر را انجام دهد.
*حکمرانی به تنهایی نمیتواند تغییرات ایجاد کند. نیاز به یک فهم ملی از شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و دفاعی ایران داریم. جامعه مدنی، دولت (به مفهوم عام آن نه فقط قوه مجریه) نظام و ملت باید قبول کنند که نیاز به تغییر بنیادین در مبانی حکمرانی در کشور داریم. بدون این پذیرش نمیتوان از معضل عبور کرد.
*من فکر می کنم نه جامعه از حکمرانی مستقل است و نه حکمرانی از جامعه. درنهایت بستهترین حکمرانیها هم به جامعه نگاه میکنند. جامعه هم همیشه حواسش هست که حکومتگران در چه وضعیتی هستند. واقعیت این است که هیچ چیز در خلا صورت نمیگیرد. همه چیز در عینیت صورت میگیرد.
* الان زمانی است که جامعه مدنی نباید ساکت باشد. باید حرفهای روشن و تغییرات ملموس را درخواست کنیم. اولین خواستهی ما باید شکلگیری دولت ملی مدرن باشد که به ملت پاسخگو باشد. از دید من، ما در ایران دولت نداریم. در وضعیت بیدولتی هیچکس پاسخگو نیست.
*به دلیل وجود نهادهای موازی قانونگذاری. رئیس جمهور میگوید میخواهم فیلترینگ نباشد. شورایی وجود دارد که هیچ جای پایی در قانون اساسی ندارد به نام شورای فضای مجازی، میگوید: نه! فیلترینگ باید باشد. یا در حوزهی سیاستهای فرهنگی، رییس جمهور میگوید سیاست فرهنگی را خانوادهها هدایت و اداره کند اما شورای انقلاب فرهنگی که مبنای قانونی در قانون اساسی ندارد (عملا وزارتخانههای آموزش و پرورش، آموزش عالی و ارشاد را از حیز انتفاع ساقط کرده است) مخالفت میکند. در قانون اساسی آمده که اعمال قوه مجریه از طریق دولت و وزراست. اما در واقعیت وزیر آموزش و پرورش بدون نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیتواند هیچ سیاستی را پیاده کند.
*دقیقا. چندین نهاد اینگونه داریم. نهادهایی داریم که مالیات نمیدهند. در شرایط جنگ و با این همه گرفتاری کسری منابع هنوز هزینههایی میشود که نه به تصویب مجلس میرسد و نه به تصویب دولت.
*نمونه های ان خیلی زیاد است. مثلا مراجعی که نفت می فروشند.آیا همه درآمد حاصل از نفت برمی گردد به خزانه؟
*بله. خزانههای متعدد داریم.حرف من این است که وقتی گرفتار مسائل مختلف هستیم و کسر بودجه داریم باید اول از همه صرفهجویی کنیم. برای صرفهجویی در هزینه اول باید بدانیم چقدر درآمد داریم. فکر نمی کنم اگر فردا از وزیر دارایی بپرسند درآمد ایران چقدر است وزیر یا رئیس سازمان برنامه و بودجه بتوانند پاسخ دهند.
*بله برخی از دوستان گفتند شما دارید قربانی را سرزنش می کنید. معنی این حرف این است که از هیچ چیز عبرت نگیریم و در بر پاشنه قبلی بچرخد. هر نقدی و هر تغییری که خواسته شود، میشود سرزنش قربانی. یعنی تقاضای تغییر میشود تقاضای بی مورد. اگر قرار باشد هیچ چیز تغییر نکند، چگونه انتظار بهبود داریم؟ خداوند همچین جهانی خلق نکرده که بدون تغییر در مقدمات نتیجه بهبود یاید.
*از نظر من اگر بفهمیم ایران از نظر ژئوپولیتیک کجا قرار دارد میتوانیم اقدام درست انجام دهیم. گاهی حرفهای شیرینی زده میشود. مثلا گفته میشود که ما در چهارراه جهان هستیم، مرکز ارتباط شرق و غرب و شمال و جنوب هستیم، در مرکز جاده ابریشم قرار داریم، ما اولین تمدن بشری هستیم. یا این حرف ها شوخی است یا به آن باور داریم. اگر ما چهارراه جهان هستیم، پس وظیفه ما این است که این چهارراه را روان نگه داریم که کالا و مسافر و پول روان و امن در آن حرکت کنند. پس تهدید مداوم مبتنی بر بستن این چهارراه چیست؟ اگر چهارراه جهانیم باید عبورو مرور آزاد و کم هزینه ایجاد کنیم. فرق نمیکند که چه چیزی از این چهار راه عبور میکند، تکنولوژی است و کالای فرهنگ. پول است و یا هر چیز دیگر. با این دید سیاست خارجی باید به سمت بی طرفی فعال برود. برای ما نباید فرق داشته باشد که از این چهارراه کالای روسی یا چینی یا آمریکایی و یا اروپایی عبور میکند.
*نخست آن که از ترس مرگ که خودکشی نمیکنند. و دوم آنکه چرا نکند؟ مثلا شما خودتان را جای چین بگذارید. چین از ما چه میخواهد غیر از دسترسی به بازارهای جهانی و منابع انرژی از این منطقه. چین بازار و حمل ونقل امن از این منطقه میخواهد.
*حتما نمیتوانیم. ولی باید از یک جایی شروع کنیم. مفهوم پارادایم شیفت همین است. ما دو تصویر از خودمان میتوانیم در اذهان ترسیم کنیم. ۱- ما کشوری هستیم که باید از ما حساب ببرید. ۲- ما کشوری هستیم که میتوانید روی ما حساب کنید. کدام استراتژی را می خواهیم پیش ببریم؟ تا کنون استراتژی نخست را انتخاب کردهایم. من می گویم باید تصمیم بگیریم که این چهره را عوض کنیم. و استراتژی دو را انتخاب نماییم.
*این جایی است که باید مشخص کنیم چه استراتژی داریم. هر استراتژی تابع زمان است و مجموعه شرایط محیطی. من الان در دولت نیستم که در لحظه اظهار نظر کنم. الان مسئله ما این نیست که راجع به چندکیلو اورانیوم غنی شده یا سانتریفیوژ صحبت کنیم. الان باید در موقعیت ژئوپولیتیک ایران و یک فضای امنیتی قابل اعتماد و پایدار در منطقه صحبت کنیم. این تغییر پارادایم مورد نظر من است. من همواره گفته ام که ما نیاز به مذاکره جامع داریم. من مخالف مذاکره انحصاری در موضوع هستهای هستم. مذاکره هستهای رفتن به کوچه بن بست است. مذاکره جامع دست ما را باز میکند.
*همیشه نگاه کرده. ممکن است مقاومت کند اما نگاه کرده. هم پیش از انقلاب بوده و هم پس از انقلاب. به انقلاب مشروطه در تاریخ معاصر نگاه کنید. به هرروی، قاجاریه مشروطه را پذیرفتند.
*نگاه کرد و تغییر رفتار داد. بیانیه مشروطه را امضا کرد.
*جنگ را پذیرفت و جنگ را تمام کرد. برجام را در ۱۳۹۴ پذیرفت. به خواست معترضان در ۱۴۰۱ تن داد. هیچ قدرتی نیست که به جامعه نگاه نکند.
*بله. یک شبکه بین المللی روی آن سوار شده است، در بیمه، بانک، حمل و نقل، بازرسی، تغییر اسناد و...... همه جا هستند.
۲۹۲۱۹
نظر شما