به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شصتوشش سال پیش، در روزهایی که نسیم داغ شهریور بر آبهای آرام ونیز میوزید، پرچم بیش از سی کشور بر سردر تالار بزرگ جشنواره به اهتزاز درآمده بود. این شهر افسانهای، با سالنهای باشکوه و چراغانی در میدان «سینما»، میزبان ستارگان و فیلمسازانی بود که از دور و نزدیک آمده بودند تا بخت خود را بیازمایند. از جینا لولوبریجیدا تا ویتوریو گاسمن، از روبرت حسین تا تازهواردی به نام «بتی»، هر یک بر صحنه و حاشیههای فستیوال نقش خود را داشتند. در میان این جمع پرآوازه، تنها خبرنگار ایرانیِ حاضر که خبرنگار مجله «اطلاعات هفتگی» بود [نامش را نمیدانیم]، گوشههایی از آنچه در این فستیوال پرزرق و برق دید را به قلم آورد. بخشهایی از گزارش جالب او را به تاریخ دوازدهم شهریور ۳۸ در مجله یادشده منتشر شد در پی میخوانیم:
از روز یکشنبه هفته گذشته [۷ شهریور ۱۳۳۸] بیستمین فستیوال سینمایی ونیز آغاز شده است. این بزرگترین فستیوال بینالمللی است که کشورهای معروف جهان بهترین و ارزندهترین فیلمهای خود را به معرض نمایش میگذارند و هزاران نفر از اقصینقاط جهان، در آن شرکت میجویند.
در شهر زیبای ونیز میدانی معروف به «میدان سینما» است که در آنجا چند سینمای بزرگ و مجلل تابستانی و زمستانی ساخته شده و همهساله فستیوال ونیز در سالن بزرگ این سینماها با جلال و ابهت خاصی برگزار میشود.
پرچمها و فیلمها!
بر روی سردر تالار فستیوال پرچمهای کشورهای شرکتکننده افراشته شده است. بالغ بر ۳۰ پرچم به اهتزاز درآمده و این خود نمودار و نشانه عظمت فستیوال ونیز است.
همهساله فستیوال ونیز با جار و جنجال افتتاح میشود و با سر و صدا خاتمه مییابد. درست بیست سال است که این کار ادامه دارد، عده زیادی از هنرپیشهها و ستارگان با هزار امید و آرزو برای کسب افتخار و شهرت بیشتر عازم ونیز میشوند ولی بسیاری از آنها شکستخورده، ناامید و مایوس بازمیگردند.
در کریدور تالار بزرگ فستیوال عکس هنرپیشهها، کارگردانان و آهنگسازانی که در مدت بیست سال اخیر موفق به دریافت جوایز فستیوال شدهاند به چشم میخورد و اغلب ستارگان که همراه هیات سینمایی کشور خود برای شرکت در فستیوال آمدهاند با حسرت و آرزو آنها را تماشا میکنند.
مصاحبه با جینا لولوبریجیدا
میتوان گفت تنها خبرنگار ایرانی که در فستیوال ونیز شرکت کرده است من هستم، عدهای از ایرانیان را در این فسیتوال دیدهام ولی آنها خبرنگار نیستند و رپرتاژ تهیه نمیکنند و باید بگویم اولین ستارهای که من موفق به ملاقات او گشتم «جینا لولوبریجیدا» بود و این ملاقات در تالار بزرگ صورت گرفت.
جینا زن بسیار زیبایی است که سعی میکند همیشه لبخندی بر چهرهاش نقش ببندد. درباره بسیاری چیزها از او سوالاتی کردم اما آنچه برایم جالب بود این بود که از دست خبرنگاران جراید به تنگ آمده و میگفت: «اصولا اینها کاهی را کوهی جلوه میدهند...» سپس جینا، چشمانش را به رویم دوخته و گفت: «لابد خود شما هم از آن تیپ هستید؟»
اما وقتی که به او قول دادم که آنچه را که او در پاسخ سوالاتم بگوید عینا چاپ خواهیم کرد، آمادگی خود را برای پاسخ به سوالات من اعلام داشت، به او گفتم: «اخیرا در مجله اطلاعات هفتگی مطلبی نوشته شده بود که گویا میانه شما و سوفیا لورن به هم خورده است، آیا حقیقت دارد؟» و بعد توضیح دادم که «اطلاعات هفتگی بزرگترین و معروفترین مجله ایران است.» او لحظاتی به فکر فرو رفت و گفت: «اتفاقا مطبوعات آمریکا هم چنین اخباری انتشار داده بودند، من و سوفیال لورن اگر هم اختلافی داشتیم اکنون روابط بسیار صمیمانه با هم داریم، او همشهری من است و دوستش میدارم.»
در مورد آخرین فیلم او سوال کردم، گفت: «تصور میکنم مورد استقبال مردم قرار بگیرد.»
همسر یک ایرانی
شب دوم «مارینا ولادی» ستاره طنز فرانسوی و همسرش روبرت حسین هنرپیشه ایرانیالاصل را دیدم، مارینا زن بسیار خوشگل و دلفریبی است و مخصوصا موهای پلاتینی او بیشتر جلب توجه میکند.... از روبرت حسین و همسرش مارینا ولادی فیلم «شب جاسوسان» را در فستیوال نمایش دادند، این فیلم را خود روبرت حسین کارگردانی کرده است و محصول سال ۱۹۵۹ فرانسه به شمار میرود.
روبرت حسین برایم تعریف میکرد، با عده زیادی از ایرانیان که در پاریس اقامت دارند دوست و آشنا هستم... همسرم اصرار دارد که مسافرتی به ایران بکند و امیدوارم این مسافرت بهزودی انجام گیرد. او میگفت: «اخیرا یک دختر سیهچشم ایرانی پیش من آمد و اصرار کرد که در یکی از فیلمهای ما شرکت جوید. پس از آزمایش هنری متوجه شدم استعداد فوقالعادهای دارد و تصمیم دارم رل مهمی در فیلم آینده خود به او واگذار کنم. این دختر نیز قرار بود همراه ما به فستیوال بیاید ولی بعد منصرف شد...» از روبرت حسین اسم دختر ایرانی را پرسیدم، گفت: «فعلا از من قول گرفته است ناشناس بماند... اما اطمینان میدهم که وقتی فیلمی از او تهیه کردم اسمش در سراسر دنیا سر زبانها خواهد افتاد و مشهور خواهد شد.»
ویتوریو گاسمن
سومین هنرپیشه معروف که ساعتی با هم نشستیم و به قول معروف از هر دری سخن در پیوستیم ویتوریو گاسمن هنرپیشه معروف ایتالیایی بود. از این هنرپیشه فیلم «جنگ بزرگ» را نمایش دادند.
ویتوریو گاسمن که هنرپیشه ارزندهای به شمار میرود دل پرخونی از عدهای شهرتطلب داشت و میگفت: «آژانسهای سینمایی به منظور تبلیغ و پروپاگاند یک فیلم، دست به کارهای عجیب و غریبی میزنند و ستارگان و هنرپیشههایی را به عنوان هنرمند درجه اول معرفی و مشهور میکنند که هنوز از هنر چیزی سرشان نمیشود. این امر باعث میگردد که هنرمندان واقعی نتوانند بهخوبی فعالیت کنند زیرا این آژانسها درحقیقت مردم را به اشتباه دچار میکنند و موجب گمراهی آنها میشوند.»
رسوایی در جشنواره
خبرنگاران و عکاسان که همهساله در فسیتوال ونیز شرکت میکنند دربهدر به دنبال سوژه میگردند... اصولا عده زیادی از دختران و جوانان ماجراجوی شهرتطلب در این فسیتوال شرکت میکنند و از کشورهای دور و نزدیک خرج و رنج سفر را تحمل مینمایند... هرکدام از آنها ماجرایی به وجود میآورند. بدین جهت خبرنگاران عکاس روز و شب مثل سایه دنبال این قبیل اشخاص میروند.
امسال غیر از «باربارا» یک دختر ۱۸ ساله قهرمان ماجرای فستیوال شناخته شد، این دختر موسوم به «بتی» بود. جریانی که موجب شد مشهور بشود از این قرار است:
بتی پیراهن بسیار تنگ و چسبانی پوشیده و خودش را به شکل بریژیت باردو درآورده بود، وقتی یک عکاس آمریکایی او را میبیند پیشنهاد میدهد در صورتی که مایل باشد چند عکس جالب از وی تهیه نماید، دخترک راضی میشود و با هم به گوشهای میروند، بتی باوقاحت و گستاخی بلوز خود را کنده و میگوید: «در این حال از من عکس بگیرید...» ولی عکاس اصرار میکند: «نه خانم این عکس زننده است و نمیشود چاپ کرد...»
در این میان چند تن عکاس دیگر سرمیرسند و بتی که عصبانی شده بود چند سیلی محکم بیخ گوش عکاسی میزند که عکاسان نیز از این صحنه عکسهایی میگیرند. اسم بتی آن روز سر زبانها افتاد و به عنوان «دختر گمراه و گستاخ» فستیوال شناخته شد. به قول یکی از خبرنگاران فرانسوی که با هم بسیار صمیمی شده بودیم. هیچ بعید نیست همین دختر خانم با این ترتیب به عالم سینما راه بیابد و فردا او را روی پرده سینما ببینیم!
هیات ژوری
دیروز شایع بود که مرلین مونرو تا ظهر فردا وارد ونیز خواهد شد... هر فیلمی از هر کشوری که نمایش داده میشود همان شب نمایش هیأت سینمایی آن کشور در لژ مخصوص مینشینند و فیلم خود را تماشا میکنند.
هیأت ژوری فستیوال عبارت از نه نفر هستند که از چند کشور مختلف یعنی فرانسه، روسیه، ایتالیا، اسپانیا، آمریکا، آلمان، انگلستان انتخاب شدهاند.
بچه هنرمند
چهره جالبی که در فستیوال ونیز توجه همه را جلب کرده پسربچه خردسالی به اسم «ایلان ماکلاین» است که در فیلم «بچه و پل» بازی کرده است. این پسربچه مورد تشویق همه هنرپیشهها قرار گرفته و منتقدین سینمایی عقیده دارند هماکنون برجستهترین هنرپیشه به شمار میرود. مسلما در آینده به موفقیتهای بیشتری نائل خواهد آمد.
راف والوند هنرپیشه ایتالیایی میگفت: «در عمر خود بچه هنرمند و بااستعدادی مثل او را ندیدهام.»
میلن دمونژو هم آمد
اکنون که این گزارش را برای شما مینویسم، اطلاع حاصل کردم رنه کلر، ژاک فلو دومیلن دومونژو نیز برای شرکت در فستیوال آمدهاند.
ملین دمونژو ستاره طناز فرانسوی از چندی قبل در فیلمی بازی میکند که به قرار اطلاع اگر به بازارهای جهان عرضه شود بیش از «و خدا زن را آفرید» سروصدا برپا خواهد کرد. ملین دمونژ در این فیلم جاذبه یک زن... خودش گفته است: این فیلم رقیب مرا شکست خواهد داد و البته میدانید که رقیب او «ب. ب» [بریژیت باردو] است...
راستی فراموش کردم که خدمتتان عرض کنم واقعا جای شما در این فستیوال خالی است! حتی پیرمردها ساعتها در میدان میایستند تا ستارگان دلربا را تماشا کنند.... سیلوانا منگانو میگفت: «وضع عجیبی است، این مردها با چشمهای هیز و دریده به آدمی خیره میشوند و انگار گرگهایی هستند که میخواهند حمله کنند و ما را خام و ناپخته بخورند!»
۲۵۹
نظر شما